روز گذشته و در ایام پایانی سال ۹۶  غلامرضا تاجگردون نماینده گچساران و باشت در جمع تعدادی از متنفذین بویراحمدی‌ در یاسوج حضور یافت و برای آنان سخنرانی کرد.

یکی از نکات جالب این دیدار حضور تاجگردون در خانه فردی است که یکی از مخالفان سرسخت وی در بحث تغییر نام استان بوده است، مسائلی که باعث شد غلامرضا تاجگردون در میان بویراحمدی ها جایگاهی نداشته و حتی باعث اختلافات سردسیری و گرمسیری در میان لایه های پنهان استان شده بود .

بنابراین حضور تاجگردون در منزل حمید طاهری بویراحمدی می تواند پیام های ویژه ای به خصوص برای زارعی و همچنین سایر سیاسیون بویراحمدی داشته باشد.

می توان گفت همه چیز از ماجرای استیضاح وزیر راه و شهرسازی شروع شد و پس از اتفاقات و صحبت هایی که در مجلس مطرح شد، وجهه تاجگردون در میان بویراحمدی ها بهتر از گذشته شده بود و همه از دفاع نماینده گچساران و باشت از حق مردم استان صحبت می کردند .

چند روز بعد اما خبر حضور تاجگردون در منزل حمید طاهری بویراحمدی با توجه به سابقه دو طرف باعث تعجب خیلی ها شد.

حال نگاهی می اندازیم به سوابق و اتفاقاتی که پبش از این میان غلامرضا تاجگردون و حمید طاهری بویراحمدی رخ داده بود.

غلامرضا تاجگردون در روز ۳۰ آبان سال ۹۵ در یادداشتی تحت عنوان « یادداشتی از تاجگردون؛ دردِ خارِ دوستان… » به ماجرای تغییر نام استان اشاره کرده بود و در بخشی از این یادداشت آمده است:

« دوستان هم استانی‌ام، داستان امروز زندگی ما همین است. ای کاش خارپشت‌ها می‌توانستند وقتی کنار هم قرار می‌گرفتند خارهایشان را در بیاورند.

خیلی تمایل ندارم در خصوص برخی از موارد اظهارنظر کنم ولی یادداشت‌ها و صحبت‌های اخیر خیلی از دوستان بهانه‌ای شد تا این یادداشت را نگارش کنم. تغییر نام استان و اظهارنظر در خصوص آن نشان داد هنوز با آنچه باید باشیم فاصله‌های بسیار داریم. فرقی نمی‌کند؛ نخبه  و غیر نخبه یک‌جور نظر دادیم. داستان خارپشت‌ها مرا به آن واداشت تا یک‌بار دیگر با مردم استانم به شرح دیگری کلامی بگویم.

هوا سرد است و بسیاری از هم‌نسل‌هایمان از سرما مردند؛ و ما هم داریم می‌میریم. باید با درد پشت‌هم باشیم. برخی از ماها که گرمای بیشتری می‌خواهیم و گرمای بیشتری می‌گیریم، درد بیشتری از خار همنوعانمان می‌گیریم. ناگزیریم درد خار یکدیگر را تحمل‌کنیم. درد خار و ضرورت کسب گرما برای زندگی، بهانه خوبیست تا به هم نزدیک شویم و درکمان از واقعیت زندگی بالا برود. ضرورت زندگی اجازه نخواهد داد خارهایمان را از خودمان جدا کنیم. خار بدن الزام زندگی ماست، مهم این است که درکمان بالا رود و او را جزئی از ضرورت زندگی بدانیم. هر که نتواند تحمل خار همنوعان را کند از سرمای روزگار می‌میرد.

نیاز نیست در عصر یخبندان باشید. همین‌جا کنار ما عصر یخبندان است. این روزها ایده و نظر می‌تواند یک خار باشد، پس تحملش کنید. اینکه یک فاسقی به یمن فضای امروز هر چه خواهد گوید، به‌حساب خودش می‌گذاریم ولی اینکه شایسته‌ای آنچه بایسته است نگوید وای بر ما. درد خار دوستانتان را بپذیرید وگرنه همه باهم می‌میریم… »

تنها دو روز بعد حمید طاهری بویراحمدی در قالب یک یادداشت جواب تاجگردون را اینگونه می دهد:

« شنیده ها حاکی از انست که،آقای غلامرضا تاجگردون مجددا گوهر فشانی فرمود و منتقدین خود را فاسق نامید.جالب است کسی که در مهمترین اقدام زندگی خود اشتباه بزرگی کرده و به همین دلیل خودش از فسق روی گردان نیست، دیگران را فاسق بنامد.

ایشان از خانواده ای برخاسته است که بزرگترین خیانت را به ولی نعمت خود(ملک منصور خان باشتی ) نمودند. تاجگردون هر چه داشتند و دارند از مرحوم منصور خان بوده است،  که با ورق گردانی روزگار و انقلابی دوآتشه شدن بهرام تاجگردون، با احترام به طایفه محترم باوی که بی شک از بزرگان استان کهگیلویه و بویراحمد هستند باید بگویم،مرحوم منصور خان به دلیل پی گیری ها و دشمنی های شدید بهرام تاجگردون نه تنها در اهواز اعدام شد بلکه برای دفن او در تمام منطقه باوی یک وجب زمین پیدا نشد. تا اینکه جسد آن مرحوم را در ممسنی به خاک سپردند.

کسانی که با ولی نعمت خود چنین کردند با دیگران چه ها که نمی کنند. البته ایت الله جنتی امام جمعه آن وقت اهواز ، بعدها در شورای نگهبان سزای کار بهرام تاجگردون را در همین دنیا در دستش گذاشت.

او مخالف اعدام مرحوم منصور خان بود و از همان زمان خوب بهرام تاجگردون را شناخت و دانست که آدم های نمک نشناس صلاحیت داشتن هیچ مسئولیتی را ندارند. در مجموع ذات این افراد به گونه ای است که هر جا نمک را خورده اند نمکدان را شکسته اند. شما مردم هم خوب این خانواده را بشناسید.»

حمید طاهری در جایی دیگر تاجگردون را یک منافق می خواند به طوری که با اصولگرایان، اصولگرا و با اصلاح طلبان، اصلاح طلب است.

در موضع گیری علنی خود را مخالف تغییر نام نشان داده. اما اخیراً چهره منافقانه خود را آشکار کرده و بطور پنهانی به استاندار پیام فرستاده و او را به تغییر دادن نام استان تشویق کرده است. هر کسی می تواند نظر خود را ابراز نماید اما این دوگانگی در موضع گیری جز منافقبازی و دوروی همه چیز را نشان می دهد و اثبات می کند؟! مردم ما در مقابل این منافقین باید چه موضعی اتخاذ کند؟!

این ها صحبت های حمید طاهری درباره غلامرضا تاجگردون است که در ماجرای تغییر نام استان در فضای مجازی منتشر شد.

بعد از انتشار این مطالب از سوی طاهری بر علیه تاجگردون و پاسخ «تاجگردون» به «طاهری» و جوابیه‌ مجدد حمید طاهری، غلامرضا تاجگردون از حمید طاهری بویراحمدی شکایت کرد، ماجرایی که از تغییر نام کهگیلویه و بویراحمد آغاز شد که بعداً این دو با کلمات و مطالب نادرست هر دو را مورد اتهام قرار دادند.

تنها چند روز پس از این ماجرا غلامرضا تاجگردون به منزل حمید طاهری بویراحمدی می رود و در حضور جمعی از بویراحمدی ها با یکدیگر آشتی می کنند .

مجلس آشتی کنانی که ناخودآگاه چند سوال را در ذهن هر خواننده ای متبادر می سازد .

آیا مناسب نبود در این جلسه از زارعی، هم دعوت می شد؟چرا که او به عنوان نماینده بویراحمد و دنا هم می توانست در این جلسه حاضر باشد.

سوال دیگری که مطرح می شود این است که چرا قبل از این که کار به شکایت برسد،این جلسه برگزار نشد؟و این که آیا اگر شکایت کشی نمی شد ، بازهم شاهد این جلسه آشتی کنان بودیم؟