کد خبر : 53731
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 دی 1403 - 11:42

روایت تلخ از زندگی یک زن شوتی سوار در بام نفت ایران؛ گچساران!

روایت تلخ از زندگی یک زن شوتی سوار در بام نفت ایران؛ گچساران!

آوای جنوب  خانم شوتی‌سوار گچساران می‌گوید بچه‌های گچساران با اینکه در شهری بر رودخانه طلای سیاه و لوله‌های گاز زندگی می کنند باز هم از سر بیکاری جان خود را در راه شغل شوتی به خطر می‌اندازند. قاچاق کالا یا همان مقوله کهنه و قدیمی شوتی ها از دیر باز مورد بحث در جامعه قرار

آوای جنوب 
خانم شوتی‌سوار گچساران می‌گوید بچه‌های گچساران با اینکه در شهری بر رودخانه طلای سیاه و لوله‌های گاز زندگی می کنند باز هم از سر بیکاری جان خود را در راه شغل شوتی به خطر می‌اندازند.

قاچاق کالا یا همان مقوله کهنه و قدیمی شوتی ها از دیر باز مورد بحث در جامعه قرار گرفته است، به گونه ای که برخی آن را یک‌ پدیده شوم و عده دیگر آن را یک شغل از سر ناچاری می دانند.

اینبار شوتی ها یا همان راننده های ارابه های مرگ که به آنها سواران نان آور هم می گویند از دردهای خود بدون از هر گونه تزویر و ریا تعریف می کنند.

آنها نه از پیچ و خم جاده هراسی دارند و نه از جریمه شدن توسط پلیس. این خودروها که اغلب گران قیمت نیستند، حتی از شلیک گلوله هم هراس ندارند چون باید برای در آوردن نان خود کارشان را خوب انجام دهند.

یکی از دلایل رواج پدیده شوتی‌گری در مناطق جنوبی، جنوب غربی و شرق کشور آمار بیکاری است. نبود امکانات و اشتغال، مشکلات اقتصادی و معیشتی موجب شده که بسیاری از سر ناچاری به این کار روی بیاورند.

راننده‌های این خودروها به معنای واقعی جان بر کف هستند‌، به این معنی که هیچ مانعی سد راهشان نمی شود، مگر تصادف یا شلیک پلیس. دیوانه وار رانندگی می‌کنند و سالیانه تعداد زیادی از آنها در جاده‌ها کشته می شوند.

شاید اسم خط شوتی برای خیلی از جوانان نامی آشنا همراه با تجربه رانندگی استرس‌زا و خطرناک با دستمزد بالایی باشد اما بیشتر آنها از دستمزد کم خود می گویند.

وقت حرکت بنزینت باید فول باشه، ماشینت باید همیشه سرپا باشد، شوتی، چیزی به اسم دست انداز و چاله و پیچ و سبقت نمی‌شناسد پولی که می گیرند خون بهایشان است.

با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم در جامعه و آمار بالای بیکاری نان آور بودن یک خانواده کار بسیار سخت و دشواری است. حال این کار زمانی سخت تر می شود که نان آور یک خانواده زن باشد.

اینبار بانوی خودسرپرست گچسارانی برای ارتزاق زندگی خود و دخترش به شغل راننده شوتی روی آورده تا با اینکه این کار بوی مرگ می دهد نانی برای گذران زندگی خود و فرزندش در آورد.

این خانم راننده خط شوتی در گفت‌و‌گو با خبرنگاران در گچساران خود را اینگونه معرفی می کند و از قصه خود می گوید: متولد سال ۱۳۶۹ و یک خانم خود سرپرست هستم که درآمد زندگی خودن و دخترم رو بدون هیچ پشوانه‌ای و تنها از راه شغل راننده شوتی تامین می‌کنم

از سال ۹۶ طلاق گرفتم و چون هیچ پشوانه‌ای نداشتم با وجود اینکه به این شغل هیچ علاقه‌ای هم ندارم مجبور به انتخاب این کار شدم.

پدر من جانباز است و از ناحیه چشم هم دچار صدمه شده البته من و خواهر و برادرم تاکنون از هیچ سهمیه جانبازی استفاده نکردیم چون پدر به هیچ عنوان راضی نبود به دنبال کسب درصد بیشتر جانبازی خود برود.

دوست ندارم کسی وارد شغل شوتی بشود، هیج کس را تشویق نمی‌کنم

حاضر نیستم حتی برادرم یا هر کس دیگه ای به شغل شوتی بودن و یا رانندگی در این کار مشغول شود، به هیچ عنوان دوست ندارم یا مشوق هیچ کس تا الان نبودم تا وارد حیطه کار شوتی شود.

دوست ندارم آه و نفرین هیچ مادر و یا خانواده و یا فرزندی گریبانگیر من شود، در شغل شوتی رفتن ما با خودمان برگشتن ما نامشخص، به هیچکس توصیه نمی‌کنم که وارد شغل شوتی بشود.

این شغل بوی مرگ می دهد اما برای من خانم امنیت در فضای یک شغل را دارد

شغل‌های دیگری برای شما در جامعه و یا شهر گچساران وجود نداشت؟

من به چندین جا مراجعه کردم تا شاید بتوانم یک شغل امن هرچند با درآمد پایین برای ارتزاق زندگی خودم و دخترم پیدا کنم اما متاسفانه نشد، اول به دنبال شغل ناخن کاری رفتم اما به دلیل مشکلات کمردرد شدید و اینکه برخی مواد که در این شغل استفاده می‌شه گاز خیلی زیاد و بوی خیلی بدی داشت و به ریه‌هام آسیب رساند و حتی چشمم هم دچار مشکل شد و با توجه به اینکه کلی برای این شغل هزینه کرده و در تهران دوره های لازم را یاد گرفته بودم مجبور شدم این شغل را کنار بزارم به دنبال یه شغل دیگه رفتم.

از مسافرکشی تا راننده شوتی

حتی مسافرکشی کردم اما نشد، دیگه خودتان تصور کنید چقدر برای یک زن سخت است، در شغل‌هایی که جستجو کردم به سراغشان می‌رفتم به هیچ عنوان امنیت شغلی را برای یک زن پیدا نکردم.

اینکه می‌گویند شوتی‌ها درآمد بالایی دارند و وضع مالی آنها خوب است حقیقت ندارد من اول کارم را روی ماشین شخص دیگری شروع کردم صاحبکارم آدم بسیار خوب و متعهدی بود من را به چشم دختر خودش می‌دید، روحش شاد.

بعد از مدتی با تلاش بسیار توانستم یک خودروی سمند برای خودم دست و پا کنم و صاحب کار خودروی خودم شوم، سختی‌های این شغل خیلی زیاد است.

ترس و دلهره اضطراب و استرس از اینکه نمی‌دانیم زنده برمی گردیم کنار خانواده یا نه، این معضلات یا افکار برای ما دغدغه‌های جدا نشدنی است.

با تمام این دغدغه و مشکلاتی که گفتم چون در این شغل می‌تونم بگم حداقل امنیت دارم چون راننده‌های شوتی دیگر من را به چشم خواهرشان نگاه می‌کنند. وقتی یک خانم در این کار است، راننده‌های شوتی سعی می‌کنند بیشتر به او کمک کنند

تا حالا شده به ارگانی برای گرفتن وام خود اشتغالی بروید؟

هرجا بخواهید برید برای وام باید آشنا یا پارتی داشته باشید من هم که هیچکس را ندارم.

این یکی از آرزوهای من هست که شغلی داشته باشم بدون اضطراب و دلهره و در کنار من خانم‌های خودسرپرست یا افراد به دنبال شغل دیگری هم بتوانند نان خود و خانواده‌ هایشان را تامین کنند.

از درآمد خط شوتی راضی هستید؟

دلالان این کار به راننده‌های شوتی مبلغ ناچیزی می‌دهند بر خلاف تصور که همه فکر می‌کنند درآمد راننده‌های شوتی خیلی بالاست و در رفاه کامل هستند، اصلاً اینطور نیست، اگر درآمد راننده‌های شوتی بالا بود آن‌ها دیگر نیاز به این شغل نداشتند و یک شغل بی دغدغه دست و پا می کردند.

بیشتر بچه‌های شوتی به خاطر نداشتن پارتی و آشنا جانشان را در این کار گذاشتند، دختر ۱۴ ساله من که بیشتر نیاز به مراقبت دارد همیشه نگران است که مبادا دیگر برنگردم.

حرف بیشتر بچه‌های کوچک یا نوجوانان این هست که دوست دارم در آینده شوتی شوم نظر شما چییست و درآمد ماهیانه شما از این شغل چه میزان است؟

اگر بخواهم از استهلاک ماشین و هزینه‌های جانبی آن بگذرم نهایتاً ماهانه بین ۱۸ تا ۲۰ میلیون تومان برای خرج در زندگی من باقی می‌ماند، بعضی اوقات پیش آمده که در طول ماه حتی یک بار هم جابجا نکردم، این میزان درآمدی که عنوان کردم نهایتاً برای ۱۰ بار جابجا کردن هست.

در شغل شوتی هم هر شخصی اولویت اولش برای جابجایی بارهایش بچه‌های شهر خودش هست اینجا هم بچه‌های گچساران مظلوم واقع شدند، چون ته لیست افرادی هستند که بارها را برای جابجایی به راننده‌ها می‌دهند.

بچه‌های گچساران با اینکه در شهر رودخانه طلای سیاه و لوله‌های گاز زندگی می کنند باز هم از سر بیکاری جان خود را در راه شغل شوتی از دست می‌دهند.

من در این ماه حتی یک بار هم نبردم هر چند جلوی دخترم خجالت زده هستم، چون من و دخترم کرایه نشین هستیم و کسی را نداریم که بخواهد از ما حمایت کند یا لقمه نانی در سفره ما بگذارد و نرفتن من به سر کار مساوی است با جیب خالی و سفره خالی.

به خاطر دخترم بارهایی را انتخاب می‌کنم که به راه خیلی دور نروم چون او در خانه تنهاست، مادرم اغلب اوقات کارش گریه و دعا برای سلامتی من و سالم برگشتن من به خانه است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.