کد خبر : 57196
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 فروردین 1404 - 8:10

نفس‌کشیدن در خوزستان ممنوع شد

نفس‌کشیدن در خوزستان ممنوع شد

آوای جنوب وقتی آسمان رنگ خاک می‌گیرد و نفس کشیدن جرم می‌شود، خوزستان باز هم از حرکت می‌ایستد؛ نه به‌خاطر تعطیلات، که به‌خاطر ریه‌هایی که دیگر تاب نمی‌آورند. دخترک، بینی‌اش را به شیشه‌ی پنجره چسبانده. رد انگشتانش، روی شیشه‌ی مه‌گرفته، خطی لرزان از کنجکاوی است. با چشم‌هایی پر از سوال، به آسمانی خیره شده که

آوای جنوب
وقتی آسمان رنگ خاک می‌گیرد و نفس کشیدن جرم می‌شود، خوزستان باز هم از حرکت می‌ایستد؛ نه به‌خاطر تعطیلات، که به‌خاطر ریه‌هایی که دیگر تاب نمی‌آورند.
دخترک، بینی‌اش را به شیشه‌ی پنجره چسبانده. رد انگشتانش، روی شیشه‌ی مه‌گرفته، خطی لرزان از کنجکاوی است. با چشم‌هایی پر از سوال، به آسمانی خیره شده که دیگر آبی نیست. نه ابری هست و نه بارانی. فقط خاک است که آرام و بی‌صدا، چون غباری از اندوه، بر شهر می‌بارد.
اهواز این روزها نفس نمی‌کشد. هوا، شبیه اتاقی‌ست که پنجره‌هایش سال‌هاست بسته مانده؛ سنگین، خفه و خاک‌خورده. خیابان‌ها تهی‌اند از قدم‌های مردم، و لب‌های نخل‌ها ترک برداشته از تشنگی. پرچم‌های رنگ‌باخته‌ی کنار جاده دیگر تکان نمی‌خورند؛ گویی خود نیز از حرکت بازمانده‌اند.
اما این تنها یک روز گرد و خاک نیست. این آلودگیِ غلیظ که در روز سه‌شنبه بیست‌وششم فروردین، بانک‌ها و ادارات و مدارس خوزستان را به تعطیلی کشاند، ادامه‌ی یک روند است؛ روندی که خوزستان را از باغستان‌های سبز دیروز، به صحرای خاموش امروز بدل کرده.
بر اساس داده‌های رسمی، شاخص آلودگی هوای اهواز و ۱۳ شهر دیگر خوزستان از مرز ۵۰۰ گذشته؛ یعنی وضعیتی «خطرناک» که نه‌تنها بیماران، که حتی تن سالم‌ترین آدم‌ها را هم زمین‌گیر می‌کند. منشأ این خاک‌ها گاه محلی‌ست؛ بیابان‌هایی که روزگاری نیزار بودند و امروز از بی‌آبی، چون کاسه‌ای خالی خاک می‌پراکنند. گاه هم خاک، از آن سوی مرزها می‌آید؛ مهمان ناخوانده‌ای که بر اثر بی‌تدبیریِ منطقه‌ای، راحت از مرزها عبور می‌کند و بر خانه‌های مردم می‌نشیند.
اما آیا ما تنها تماشاگر این تکرار بی‌پایانیم؟
خوزستان، نه فقط خاک دارد که طلای سیاه. نه‌فقط ریزگرد دارد، که ریشه‌های سترگ تمدنی در دل. خاک این سرزمین، خاک بی‌ارزشی نیست؛ خاکی‌ست که از آن، هم نان می‌روید، هم نفت. و مردمانش هنوز، با لب‌هایی خاکی، از زندگی می‌خوانند. با این‌همه، خوزستان امروز، چشم‌انتظار است: چشم‌انتظار آبی که بازگردد، تالابی که نفس بکشد، تصمیمی که گرفته شود، عزمی که برخیزد.
در چنین موقعیتی، نمی‌توان تنها به تعطیلی یک روزه دل خوش کرد. وقت آن است که برنامه‌های احیای زیست‌بوم، مدیریت منابع آب، و دیپلماسی منطقه‌ای برای مهار کانون‌های ریزگرد با فوریت در دستور کار قرار گیرد. این نه لطفی به خوزستان، که مسئولیتی است ملی.
و پرسش آخر اینکه:
وقتی خاک، زبان اعتراض زمین است، ما چه پاسخی برای این فریاد خاموش داریم؟
#اهواز_نفس_ندارد
#خاک_بر_سر_آسمان
#ریزگردها
#تعطیلی_خوزستان
#هوای_آلوده
#خوزستان
#هوای_ما
#زندگی_در_گرد_و_خاک

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.