احمدی نژاد مردی از جنس مردم ” در سالروز سوم تیر “

چطور احمدی نژاد رییس جمهور ایران شد.

آوای جنوب؛

بدون شک مهمترین فاکتورها, شخصیت کاریزمای ایشان,عملکرد بد اصلاح طلبان, رقیبی به نام هاشمی رفسنجانی,وعشق ومحبت مردم ایران نسبت به انقلاب ونظام,مهمترین شاخصه در انتخاب ایشان برای ریاست جمهوری ایران گردید,
در سال۸۴ملت ایران به علت عملکرد ضعیف اصلاحطلبان,احساس کردند که غرور وعزت انان توسط غربی ها لگدمال گردیده است,
پلمپ انرژی هسته ای بدون هیچ دست اوردی,(حتی یک پیچ ومهره برای هواپیماهای ما).
وچهره پیروزمندانه دول غربی که وزرای خارجه انگلیس,المان,فرانسه,انان را نمایندگی میکردند.
قیافه ان وزرای غربی, هنوز که هنوز است,در ذهن من وهر ایرانی وطن دوستی ,فراموش نمیشود,
بالاخره جمهوری اسلامی بعد از بیست وهفت سال,برای اولین مرتبه پای از ارمانهای خود عقب کشیده بود.
من هنوز نتوانسته ام پرستیژ نشستن وزیرخارجه انگلیس را در کاخ سعداباد فراموش کنم,شما چطور؟
انگار همین دیروز بود,که بعد از امضای ان قرارداد نگین,پلمپ غنی سازی هسته ای, طوری روی مبل لم داده بود وپاهای خود را بر روی هم قرارداده,وانان را بر روی میز شیشه ای جلوی خود قرار داده بود,وقهقهه سرمست پیروزی سرمیداند,که درذهن هر انسان ازاده ایرانی یاداور,شکارشیربود که شکارچیان پای بر شیرمرده نهاده اند,وعکس یادگاری میگرفتند.ان صحنه هنوز هم برایم چندش اور است.
بعدها خود در مورد انروزها نوشتند,که چگونه تحقیرمان کرده بودند.
خاویر سولانا نماینده سیاسی اتحادیه اروپا درباره ان روزها در کتاب خاطراتش میگوید：
درتوالت بودم,که تلفنم زنگ خورد,جواب دادم,حسن روحانی دبیرشورای عالی امنیت ملی ایران بود,
ملتمسانه از من میخواست,که چندتایی سانتیفیوژ, که ساخت خودشان بود را در اختیارشان قرار دهیم تا به دانشجویان خود نشان دهند,که سانتیفیوژ که میگوییم این است,
خیلی اصرار داشت,درپایان بهش گفتم ,حسن چانه نزن,تو بگو یک دونه,نه می دیم. تمام.
وگوشی تلفن را قطع کردم,تا کارم را انجام دهم.
وموقع نوشتن این خاطرات میگوید：امروز احمدی نژاد رییس جمهورشده است,وچندین هزار سانتیفیوژ دارد میچرخد.ما زیاده خواهی کردیم.
اما تحقیر فقط در مسءله هسته ای نبود,
در انروزها هرچه کدخدا وعوامش میگفتند,ما سمعأ وطاعتا میپذیرفتیم.
ودر اینکارمان انقدر افراط داشتیم ,که خدمتی را که ما برای سقوط طالبان انجام دادیم,هیچ یک از متحدین امریکا نتوانست ,اینگونه با کدخدا همکاری کند.
اما نتیجه این خوش خدمتی به نظر شما چی شد,
این شد که ما شدیم محور شرارت وحامی تروریسم.
اصلاطلبان درست مثل امروزشان بقیه ملل ودولتهای دنیا را ادم حساب نمیکردند.ادم فقط کدخدا وادم هایش هستند.
رفتن به کاخ الیزه و ورسای وملکه الیزابت,را کلاس میدانستند,وهنوز که با کوچک های کوچه بازاری هاشون هم که صحبت میکنی,یه طور با هرس میگویند ,هی یادش بخیر, که انگار از بچه خاله هاشون محمود جداشون کرده است.
اری مردم ایران دیگر این تحقیرها را نمیتونست بپذیرد,وباید کاری انجام میداد.
این شد که ملت ایران به دنبال کاوه اهنگری بود,تا ملت ایران را از دست ضحاک ومارهای چندسرش ازاد کند.انچه گفتم, تحقیر یک ملت توسط دولتش بود که ملعبه دست دشمن قرار گرفته بود.
اما عامل دیگر ؛
مقایسه شهرداران اصلاحطلب,بویژه شخص کرباسچی با احمدی نژاد بود.
اگر انسان ازاده باشد ,نمیتواند منکر,زحمات کرباسچی در تحول شهرتهران باشد,
کرباسچی فردی که بعد امدنش به شهرداری تهران ,گویند درامد ان را هزار برابر کرد,
اما هرکسی که نقطه مثبتی داشته باشد,اکثر قریب نقاط ضعفی هم خواهد داشت.
نقطه ضعف کرباسچی غرورش بود,اوهم فقط کدخدا وادمهایش را ادم حساب میکرد,درست مثل باقی شون, که هر کی باهاشونه,ادمه, وهر کی مخالفشونه,عقب افتاده ذهنی,دگماتیسم,بسیجی,حزب الهی,بیشعور و……میدانند.اوهم جنسش از اینها بود.
او حاضربود با هر خبرنگار درپیت غربی مصاحبه کنه,ولی باخبرنگار وطنی مصاحبه نکنه, اصلا اونا را ادم حساب نمیکرد,
برای خود کاخ شیشه ای در شهرداری تهران درست کرده بود.
که از پشت ان تصویر مردم محروم را میدید,ولی صدایشان را نمیشنوید, اصلا نمیخواست بشنوه.
ملاقات های مردمی را تعطیل کرده بود,خیلی ها در این تغییر وتحولات همه چی خود را باخته بودند,ولی انچه به جایی نرسد فریاد است.
شهردار جدیدی به نام محمود امد, اولین کارش فروریختن ان کاخ شیشه ای بود, اتاق کارش را اورد اتاق نگهبانی جلوی درب,وامد نیمه شب جارو را از سفور گرفت, وشروع به نظافت کاری کرد,امد در نماز جمعه, ولی نرفت جایگاه از ما بهترون, رفت بین مردم نشست,وحرفهایشان را شنید,
وشروع به کار کرد, اخه مردم ما انقلاب کرده بودند,که اقا بالای سر نداشته باشند, خودشون اقای خودشون باشند
محافظی,دربی,شیشه ای بین مردم ومسولین نباشد,
انقلاب که شد اوایل اینطوری بود,تا اینکه منافقین گلهای سرسبد انقلاب را ترور کردند, فضا امنیتی گردید,دیگر مردم نمیتونستند مسولین را هر وقت دلشون خواست ببینند.مردم هم شرایط را درک میکردند وگله ای نداشتند.
.
منافقین نابود شدند,امنیت دوباره برقرار شد, ولی اینبار مسولین بودند که به فضایی که به وجود امده بود,راضی شده بودند,دیگه نمیخواستند بین مردم باشند.
از انروزها سالها ودهه ها گذشته بود,امروز مردی بین مردم امده بود,که از جنس خود مردم بود.
برخورد,رفتار,جنس حرفاش ,کوچه بازاری بود.
اصلا قیافه اش به گونه ای بود,که انگار تو.کودکی سوءتغذیه داشته,.
واین شد که در مدت کوتاهی سوژه ای برای رسانه ها گردید.
اخه خیلی وقت بود مدیر اینجوری ندیده بودند, جوانها که اصلا ندیده بودند.وهر روز بیشتر وبیشتر خودش را در دل مردم جا میکرد.
احمدی نژاد شهردار شد, ولی یه دانشمندی داشتیم که میگفت：زنده باد مخالف من.
اما حرفش چخان بود,در عمل تحمل مخالف را نداشت, همیشه ودر همه دولتها,علاوه بر رییس دولت و وزرایش ,هییت دولت دوکرسی دیگه هم داشت, یکی برای رییس صدا وسیما,یکی هم برای شهردار تهران. که کارش برای سرپا نگه داشتن کلانشهری بیش از ده میلیون نفر,از خیلی وزرا سنگین تر بود.
گفت از این به بعد استاندار تهران بیاید جلسات.
شاید اگر میدانست روزی باید به پای خود به شهرداری برود وکلید کاخ پاستور را تحویلش دهد,این کار را توانجام نمیداد,
اما کارش سبب خیر گردید.
بیشتر انداختش تو دل مردم.(دو تشکراز رییس دولت اصلاحات دارم,یکیش اون ازادیش که بعد از اون خفقانی که رفیق فابریکش هاشمی به وجود اورده بود,یکی هم اینکار راه ندادن احمدی نژاد به هییت دولت که مردم بروند وتحقیق کنند که این مرد کیست,وسدر دربین ها را به طرف دکتر برد.).
.
زنگ ثبت نام برای انتخابات به صدا در امد.رجال سیاسی که هر کدام سری بین سرها داشتند,برای گرفتن کلید کاخ ریاست جمهوری به خط شدند, وبه طبع هر کدام بنا بر سابقه کاری وخانوادگی ,عده کثیری ریش سپید ولیدر شناخته شده را پشت سر خود داشتند,
واحمدی نژاد هم اعلام کرد که میخواهد در انتخابات شرکت کند, اسباب خنده جمع فراهم شده بود, گفتند بچه ای, برو خاک بازی ات را بکن,
حتی یه نفر چهره مطرح حاضر نبود از ایشان حمایت کند, اخه خیلی سیاسی بودند, وشانس ایشان را صفر میدانستند, نمیخواستند,این فرصت را از دست بدهند,
امدند به او.گفتند که حتی یه نفر از ریش سپیدان ولیدرهای شناخته شده با شما نیستند,کنار بکش ,تا ضایع نشی, لبخندی زد وگفت میایم وقبول میشم, خواهی دید, هیچ کس باورش نداشت, گفتند دیوانه است, در ست همانند موقعی که در مورد هاله نور صحبت میکرد, وهنوز هم که هنوز است باورش نکرده اند, اما من هاله نور را ندیدم,ولی معجزه اش را دیدم(موقعی که شیخی رزق وروزی اش راکه بیش از نیم قرن از سفره امام مهدی,عج,طلب مینمود,از فیلم سی دقیقه ای انتخاباتش یک چهارم ان را به این امر اختصاص داده بود,وبه خیالش که مردم ,احمدی نژاد را فردی متوهم میپندارند, وبه اورای میدهند,که باز به خیالش ادم واقع نگری است, ومردم امام زمان راباور ندارند,اما ساسی مانکن را این روزها باور دارند,به جنگ احمدی نژاد امد, وچه سرافکندگی بزرگی برای او که ارای باطله از ارای ایشان بیشتر بود, احمدی نژاد هم سربازی اقا مهدی را کرد ومزدش ارایی که تا به امروز برای هیچ کسی به صندوق ریخته نشده است).اری من هاله نور را ندیدم ولی معجزه ان را دیدم.
برگردیم به داستان مان؛
روز سوم تیر رسید,از همه طیف های سیاسی ,نماینده ای بود تا مردم را پای صندوق رای بیاورد.
از روحانیون مبارز(کروبی)از روحانیت مبارز وکارگزاران(هاشمی)اصلاطلب(مهرعلیزاده)(مشارکتی：معین)(سرداران سپاه؛قالیباف)(از موتلفه؛لاریجانی)(ازطرف مردم：محمود احمدی نژاد)
.
در این بین باتوجه به انبوهی کاندیدا,و وجود همه سلیقه ها برای سیاسیون محرز بود که انتخابات به دور دوم کشیده میشود, وبا توجه به عقبه هاشمی,ایشان یکی از دوگزینه بود ودر بین بقیه یه نفر دیگه, به کارزار ایشان میرود,
یک نکته گفتنش خالی از لطف نیست,در این بین که اکثر مردم انتخابات ذا دومرحله ای میدانستند,فقط یه گروه اقلیت متوهمی بود که نه انروز بلکه امروز هم خود را اکثریت میداند, به انان اصلاحطلب از جنس مشارکتی میگویند,این گروه خود را برنده انتخابات در همان دور اول میدانستند.وچونکه کاندیدای انان از طریق شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود,وباحکم حکومتی امده بود,با توجه به ذهن انحرافیشان,هرکس با انقلاب ونظام زاویه داشته باشد,مورداقبال بیشتری قرار میگیرد,ام این هم سرابی برایشان بیش نبود.اونها امروزتندروهای اصولگرا را تمسخر میکنند که چهار میلیون رای اوردند,ولی اگه اشتباه نکنم,دومیلیون واندی رای اوردند.
.
انتخابات به دوردوم رفت,ودر کمال ناباوری ,این احمدی نژاد بود که باید به رقابت با هاشمی میپرداخت.
.
صف بندی برای دور دوم سریع مشخص گردید.در پشت سرهاشمی(اصلاحاتی ها, مشارکتی,روحانیون مبارز, کارگذاران,وعده ای روحانیت مبارز)قرار گرفتند.
.
پشت سر احمدی نژاد مردم بودند. چرا میگوییم مردم, به خاطر اینکه احمدی نژاد اعلام کرد ,هرطیف وگروهی که میخواهد حمایت کند,از انان متشکرم وهمانند بقیه مردم از انان متشکرم, ولی اینکه عده ای با ارم حزب وگروهی حمایت کنند.ومن را وامدار خود بدانند.سخت در اشتباه هستند,چرا که من فقط وامدار مردم هستم, واگر پیروز گردم,مدیون هیچ گروهی وحزبی نیستم..
اری ,احمدی نژادرییس جمهور شد,ودست کسانی راکه انقلاب وایران را به جای حیات خلوت خانه شان اشتباه گرفته بودند.
,کوتاه نمود.

وهنوز که هنوز است میبینیم کسانی که دستشان را کوتاه نمود,چه داخلی وچه خارجی,کین ودشمنی که با دکتر احمدی نژاد دارند با مقام معظم رهبری ندارند.
هاشمی هشت سال احمدی نژاد را به گزیدگی هاری تشبیه کرد,.این چه نیشی است که بعد گذشت ده سال جای ان درد میکند,.
.
ما ادعایی نداریم.که احمدی نژاد فرشته تمام خوبیهاست.خیر ایشان مثل هرفرد دیگری ضعف های خاص خود را دارد,ولی معتقدیم محاسن ایشان بیش از معایب ایشان است,اگر هم خطایی انجام داده,نیت ایشان خیر مردم فقیر ومحروم بوده است.
من خود هر انچه را که داشتم ,درسیاست اقتصادی ایشان باختم.
اما دیدم نیتش خیر بوده,بخشیدم.
میتوان زیاد در محاسن ایشان قلم فرسایی کرد,اما چند نمونه را بیان میکنم تا مخالفین احمدی نژاد بدانند,طرفدارنش دیگر فقط چند بچه بسیجی ویا مسجدی نیستند,

ما ایشان را دوست داریم,چون پلی شد بین ایرانیت واسلامیت نظام.وکوروش ومهدی(عج)رابه هم گره زد,گره ای که نزدیک به یک قرن است,حاکمان امدند ورفتند,عده ای طرف ایرانیت را گرفتند وعده ای طرف اسلامیت, ویا نفهمیدند ویا نخواستند بفهمند که این گره باز نشدنیست,همان گرههی که یک سران هویت ملی من,وسردیگر هویت دینی من است.
امد وگفت شماهیچگاه نمیتوانید با ون بابگیر وببند دختری را باحجاب کنید.
امد وگفت چهارشنبه سوری جزیی از هویت ملی من است وباید باشد.
امد کارخانه فروخت,نه با قیمت یک به ده به اقازاده ها,بلکه فروخت به مردم کوخ نشین,
امد ومسکنی به نام مهر ساخت,درست زمانی که یکی از بانکهای وابسته به کارگزاران ,یک هزار میلیارد درتهران خانه خریده بود وقیمت ان بیش از دوبرابر شده بود,ولی نمیفروختند,تا یکجا بامردم وانتخابشان تسویه حساب کنند.
امد واقتصادرا جراحی کرد,خودش هم گفت درد دارد,ولی تنها راه درمان است,
امروز دیگر وارد کننده بنزین نیستیم,بلکه دولت قریب به بیست میلیارددلار از فروش.بنزین به مردم در امد زایی دارد.
امد وگفت پول نفت را بر سرسفره شما میاورم,امروز هر انچه که میفروشند,مستقیم به حساب مردم واریز میکنند,من نمیخواهم به قوت وضعف ان اشاره کنم,ولی وعده داد عمل کرد.
یادمان باشد که مردم تابه حال در هیچ انتخاباتی به احمدی نژاد (نه)نگفته اند,وکسانی که میگویند,طرفداران احمدی نژاد به جلیلی رای دادند در اشتباهند,عده قلیلی از طرفدارنش به ایشان رای دادند.چون جلیلی فقط نیمه اسلامیت احمدی نژاد است.
احمدی نژاد مثل هیچ کس نیست وهیچ کس مثل او نیست, گفتمان سوم تیر بدون احمدی نژاد یعنی هیچ.برادرم وخواهرم که که مخالف احمدی نژادی, ببین امروز زیر پرچم وعلم چه کسی زنجیر وسینه میزنی.ببین چه سنخیتی با امثال مهدی هاشمی ودیگر اقازاده ها داری,که در مخالفت با انان هم.پیمانی.,

زنده باد حضرت مهدی(عج)
,زنده بادمقام معظم رهبری, زنده باد دکتر محمود احمدی نژاد.

توجه：اگر در نوشته ام باعث ازرده خاطر دلی گردیدم,عذر من را بپذیرید.وسلام.
سید سعادت الله حسینی پور دهبزرگ.