نامه ای به دخترم ؛ آیا کودک سقط شده جایش در قبرستان است یا در ظرف آشغال؟!
نامه ای به دخترم از سری یادداشت های مهندس حمید بخشایی عضو سابق شورای شهر دوگنبدان است.
نامه ای به دخترم ؛ آیا کودک سقط شده جایش در قبرستان است یا در ظرف آشغال؟!
آوای جنوب؛
به قلم حمید بخشایی
تو در سرزمین و خاک پاک ایران متولد شدی مهد تمدن و اولین سرزمین مدیران و بقول هگل تاریخ و تمدن از دالان امپراطوری ایران شروع شده. تو به عنوان یک جنس مؤنث و دختر این سرزمین برای دفاع از حقوقت دیگر نمی توانی مثل سایر هم جنسانت که وقت خود را در سینما و تئاتر و یا به دنبال رفع اضافه وزن هستند باشی. برای اجرای عدالت و احقاق حق خود و ایجاد فرصت های برابر در کشور باید تلاش کنی چه باقلم و چه با فریاد و اعتراض. ایمان و آگاهی تو را به یک سطح از مسئولیت می رساند و الگوها و نمادهای فراوانی از یک زن مبارز در تاریخ ایران و مکتب وحی وجود دارد بیاموز و بکار ببر.
امروز جامعه مملو از پاچه خواری تملق گویی خودشیرین کن هایی که زندگی و شخصیت خود را در حد یک حیوان تنزل داده اند و بر اساس چنین معیارهایی بوده که جا تنگ کن های سیاسی و مدیریتی پیدا شده اند، امروز شاهدیم که یک انسان فرهیخته برای حفظ ارزش و هویت خود و گذراندن زندگی منشی و زیردست یک انسان کودن (که بر اساس تملق به چنین جایگاهی رسید) می شود.
در کشور، دلالانی که از تخصص بالایی برخوردار نیستند به ثروت ها و مقام های آنچنانی دستیابی پیدا کرده اند. تصور کن چگونه می توان انتظار داشت یک پرستار با دستمزد کم شب هنگام به مریض خود با انگیزه رسیدگی کند (اگر هم وظیفه خود را انجام دهد بر اساس منش انسانی خویش بود) و یا یک استاد دانشگاه در هنگام اوقات فراغت خود دیگر انگیزه ای برای پژوهش برایش باقی نمی ماند. به عده ای از سیاسیون اطمینان نکن چون راهبردها و بمب های انفجاری توسعه آنها به فشفشه های نم کشیده تبدیل شده هر دو گروه سیاسی یکی مدام در سودای نابودی آمریکاست و دیگری در خواب دموکراسی.آموختن علم یکی از ارکان اصلی زندگی تو می باشد زیرا علم دروغگو نیست و در خانه اش پستویی نیست که دروغهایش پنهان شود. اما سیاست خود پستویی پر از دروغ است.
جلسه انجمن اولیاء چندین مدرسه را رفته و دیدم مسئولین مدرسه ها بیشتر بدنبال نمایش خود و بزرگنمایی هستند تا اجراء مسئولیت. مشکلی که گریبانگیر همه مسئولین کشوری شده (خودنمایی و کسب پرستیژ) حوزه قدرت و ثروت متغیر و رو به افول است، هیچ وقت برای انتخاب فرد دلخواهت و ازدواج به این دو مقوله توجه نکن تنها چیزی که ثابت است اصالت و ارزش است. اما در مسیر زندگیت آگاه باش اقتصاد تعیین کننده و مسلط بر کنش و رفتار تو می باشد.
بعد از ازدواجت بر سر ریاست و کنترل خانه با شوهرت تعامل داشته باش چون خودخواهی و برتری جویی هرج و مرج را حاکم بر محیط شما خواهد کرد. تعامل یکی از راهکاری پیشرفت است مطلبی که بعضی از مسئولین کشوری با تعامل مشکل دارند.
در شرایط فعلی به هر شخص ولو ملبس به لباس روحانیت نمی توان اطمینان کرد.
مصداق آنها ریاست جمهور ایران حسن روحانی که بدترین وضعیت را برای مردم ایران رقم زد و تنها قشری که از ایشان راضی هستند قبیله نان خورهای ایشان می باشد.
شاید عده ای در کشورمان خواهان اینکه زنان مباشرت جنسی با مردان عراقی داشته باشند و راه تقرب به خدا را در چنین رویکردی می بینند.
دیدگاهی تقلیل گرایانه و یک سوی از جنس زن. سقوط زن در این نوع دیدگاه را به وضوح می توان دید. در کشورمان زنان و دخترانی هستند که بر اثر روابط نامشروع حاصل از فقر بدنبال سقط جنین هستند و برای رفع این شرمندگی در پی پزشکان و ماماهای بی صلاحیتند آیا کودک سقط شده جایش در قبرستان است یا در یک ظرف آشغال، درد اینجاست. اینها همه محصول بی تدبیری، زیاده خواهی و خیانت به این مردم است.
تاریخ اروپا را مطالعه کن و همانطور که مسیحیت بر اثر ناتوانی عده ای از کشیشان در رواج سرمایه داری نقش داشتند بعضی از روحانی نماها و انقلابی نماها در کشور ایران عزیزمان چنین نقشی دارند و باعث ایجاد شکاف های طبقاتی به بزرگی کانال مانش شده اند و همچنین در رونق فساد جنسی به چنین دیدگاه هایی تأثیر بسزایی داشته و همین دیدگاه های انتفاعی از زن بوده که باعث ایجاد جنبش های فمنیستی شد.
برادرت به سن بلوغ نرسیده به او بیاموز قدرت فقط در زور و بازو نیست و در دهانه توپ و اسلحه خلاصه نمی شود. هر چند ضریب امنیتی با ساختار نظامی افزایش می یابد ولی اول باید اقتصاد و فرهنگ خود را افزایش دهد بعد به نیروی فیزیکی خود توجه کند. به برادرت بفهمان درگیری و جنگ همیشه نتیجه بخش نیست و جنگ ممکن است آغاز یک سیاست باشد اما گاهی خانمان برانداز است و به سیاست هم می تواند پایان دهد، مثل جنگ های یونان باستان که به تمدن یونان پایان داد.
تو در شرایط آمادگی برای کنکور هستی، قبل از قبولی در رشته دلخواهت بهتر است بدانی که هویت و ارزش انسان ها به تخصص و مدرک آن ها نیست ، هستند افرادی که دارای مدارک آنچنانی تخصص و فوق تخصص هستند اما تشنه یک پست و ریاست کوچک مدیریتی می باشد اینها جز طبقه سوداگرند که قشری از اجتماع محسوب می شود که پست و مقام را پناهگاهی می دانند که در کمین آن به تکامل و رفع مشکلات روحی روانی خود می رسند و باید در هویت و نجابت انسانی اینگونه افراد شک کرد. به همین دلیل است که امروز شاهدیم عده ای مرید به مدیر، پخمه به نخبه تبدیل شده است.
اگر در شرایط مادر داری قرار گرفتی به فرزندانت در حد توانشان مسئولیت واگذار کن و از آن ها در قبال عملکردشان و حتی اشتباهاتشان پاسخ بخواه در غیر این صورت منتظر هرج و مرج در محیط زندگیت باش مشکلی که در کشورمان شاهدش هستیم عدم پاسخگویی مسئولین می باشد. دزدان کوچک در بند و دزدان بزرگ ملوک الطوایفی آزادند. نظارت بر عملکرد فرزندانت باید طوری باشد که اگر خطایی از آنها سر زد زودتر از مردم و همسایه ها متوجه خطای آنها شوی. دقت کن در سازمان ها و ادارات کشورمان علم……… و پرچم سازمان های نظارتی در همه جا هست اما سیستم اختلاس گران یا جلوتر از آنهاست یا سازمان نظارتی ضعیف هستند به هر حال بعضی مواقع خبر اختلاس قبل از اینکه به سازمان های نظارتی برسد به گوش مردم رسیده است.
امروز با این شرایط به وجود آمده هیچ گونه معیاری برای سنجش درستی یا نادرستی وجود ندارد. مقصدی که در پیش روی مردم قرار گرفته مقصدی نیست انگاری می باشد و تداعی معانی نهلیسم نیچه می باشد. سکوت بعضی از مواقع زیباست مثل سکوت نت در موسیقی که زیبایی خاصی به آهنگ موسیقی می دهد اما سکوت بیش از حد خیانتی است در مقابل وضعیت موجود.
امروز نقد در کشور ایران نقد نیست بلکه انعکاس کدورت و غرض ورزیست و جنبه بی آبرویی پیدا کرده فقط بدنبال از بین بردن ارزش های انسانی هم هستند اما بدان قبل از نقد به هر شخصی اول پیشنهاد ارائه کن.
به نظرم ارزش ها از بین رفته است و انسان هایی پدید آمدند که نه تاریخی دارند و نه ریشه ای در نتیجه طعمه بت های نو می شوند اینها مدعی مدیریتند بی آنکه وظیفه شناس باشند.
طغیان رودخانه ها را مشاهده کردید چندین هزار خانواده در مملکت ایران بی خانمان شدند. قطعاً اگر مسئولین از اصول توسعه و ارکان توسعه آگاهی داشتند و به فکر این حوادث طبیعی بودند و به جای سرمایه گذاری بیش از حد بر روی ساختار قدرت نظامی در حوزه شهرسازی سرمایه گذاری می گردند شاهد چنین حوادث اسفناکی نبودیم. غرب منبع تکنولوژی است و نمی توان از تکنولوژی غرب غافل شد. به قول مرحوم آیت اله لنکرانی در وصیت نامه اش می نویسد: لندن دروازه دنیا و خانه دوم کشورهاست و این امنیت غرب را در راستای تکنولوژی می رساند. اما از بعد سیاسی اگر می خواهید واقعیت رویکرد غرب را بدانید بهتر است زندگی نامه سید جمال الدین اسد آبادی را مطالعه کنید تا به ماهیت زشت سیاست مداران غربی پی ببرید.
دخترم شاید محبت من نسبت به تو بیش از محبت پدر ژوپیتو به پینوکیو بود اما مثل بابانوئل، خوش خبر و روشن فکر نیستم، با مقتضیات زمانه پیش نرو که امروز عصر وارونه بینی و بی هویتی است
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0