“سیاست بدون خشونت” به قلم غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق نفت گچساران
.
آوای جنوب
مخاطبین محترم: ضمن عرض پوزش از بابت طولانی بودن مرقومه، با توجه به اهمیت موضوع و لزوم بررسی عوامل در کنار یکدیگر ، پس از مشورت با برخی دوستان به نتیجه رسیدیم که مطلب را یکجا تقدیم حضورتان نماییم . از آنجاییکه این عارضه بنوعی مبتلابه حوزه ماست، ارزش آن را دارد که چند دقیقه ای از وقت گرانقدرتان را صرف مطالعه این مرقومه وتعمق در این خصوص نمایید.
با تشکر: نگارنده
اصحاب محترم رسانه و مرد شریف شهرستانهای گچساران و باشت
با سلام و آرزوی اوقاتی خوش
بنا داشتم پس از پایان ناگفتهها و نقدهایم درخصوص صنعت نفت، باب جدیدی از طریق رسانهها با همشهریان عزیزم درخصوص فرهنگ اجتماعی، نحوه ارائه و معرفی توانمندیها در فضای علمی، اخلاقی، رفاقتی و نفی فرهنگ خشونت و قلدر مابانه باز نمایم و با تحلیل و گفتمان در فضاهای مجازی، جای قمه را به قلم و جای چاقو را به دوربین، جای تفنگ را به میکروفن آزاد و جای بادیگارد را به خبرنگار بدهیم و خلاصه مُهر پایانی بر نقش پر رنگ قوم و قدرت و ثروت، بر نتیجه رأی مردم و انتخاب وکیلشان بزنیم تا وقتی آغاز به کارکرد با خود نگوید که ابتدا خدمات و هزینههای دوران انتخاباتی فلانی جبران بشود تا سپس کاری هم برای مردم عادی انجام دهد. به هر حال با این خیال و برای بسترسازی، چند روز پیش متن زیر را به تمامی عزیزان اصحاب رسانه که توانسته بودم تلفن ارتباطی آنها را بدست آوردم فرستادم:
(دوستان خوبم، موضوعی ذهنم را درگیر کرده است که دوست دارم با شما عزیزان در میان بگذارم، حتما اذعان دارید که یکی از رسالتهای رسانه شکل دادن فضای جامعه و بسترسازی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و . . . برای پیشرفت است. در استان و شهرستانهای خودمان بجای اینکه مردم تحت تأثیر فضای رسانه، تحلیلها و نقدهای آنها باشند، تحت تاثیر گشتنهای خانه به خانه، مهمانیها، شرکت در مراسمات، قدرت نمایی و بنوعی قشون کشی ها و در کل روشهای قدیمی و سنتی هستند و گاهاً خواسته یا ناخواسته رسانه ها هم با به تصویر کشیدن اینگونه حرکتها و انعکاس مصور آنها، در همان مسیر قرار می گیرند. حال آنکه هر چه به سمت شهرهای بزرگتر و اهل علم و قلم برویم این پدیده کم رنگتر می شود. پیشنهاد: آیا می شود دست به دست هم دهیم و ضمن حفظ خط فکری و سلائق سیاسی، کاری کنیم که بجای این شیوه، رسانه¬ها و اندیشه ها، نقش بیشتری ایفاد کنند و جهت دهنده واقعی باشند تا قوم و قدرت و ثروت؟ (به یاد داشته باشیم که بیش از نیم قرن پیش مرحوم بهمن بیگی فرمودند: ” دریافتم که مشکلات عشایر در لابلای حروف الفبا نهفته است”. براساس همین یافته، مسیر با سواد کردن عشایر را در پیش گرفت و کاری کرد کارستان. شاید ما هم بتوانیم تغییرات بنیادی و مهمی ایجاد کنیم). البته ذکر این مهم لازم است که صاحبان قوم و قدرت و ثروت که آنرا از راه حلال بدست آورده و در راه حلال و رضای خدا و خلق خدا بکار می گیرند، بسیار محترم و در مسیر خدمت، در کنار نخبگان خواهند بود که در منطقه خودمان الحمدلله کم نیستند ولی برای اینکه سایرین دلخور نشوند، برای نمونه آقای کاظم قلم چی را نام می برم (می توانید در اینترنت جستجو کنید وببینید چه خدمات ارزنده ای انجام داده اند). بر آن بودم که متن فوق را پس از مدتی، برای تعداد قابل توجهی از همشهریان اهل قلم و تحلیل نیز بفرستم. تا بلکه دوستان فکرشان درگیر شود تا چند ماه دیگرکه ان شاء الله نا گفته ها و نقدها پایان یافت، به این مقوله هم در سطح گسترده بپردازیم. البته تاکنون از میان دوستان رسانه ای فقط یکی از عزیزان لطف نموده و آنرا با یک ایموجی ( شکلک ) تأیید کرده است ولی ناامید نیستم، چون رجای واثق دارم دوستان در حال اندیشدن پیرامون موضوع بوده و بهترین همراهان ما خواهند بود. به همین دلیل نیز در بعضی از نقدهایم نیم نگاهی به چنین فضاهایی و ریشه برخی ناامنی ها داشتم تا اینکه در کنار اتفاقات تکراری سالها و روزهای اخیر، بعد از افطاری شب ۲۱ رمضان (۱۶/۳/۹۷ ) در لیشتر، متاسفانه در هنگام خروج مهمانان از روستا، صدای شلیک رگبار گلوله در نیمه شب، مردم را به وحشت و تعجب واداشت که باید آنرا آخر خشونت نامید و نباید با اعتراض و یا صحبت بلند یک جوان جویای کار در یک ردیف قرار داد. بهرحال بدلیل اینکه این اتفاق در منطقه لیشتر حادث شده بود، منتظر ماندم تا از طریق دیگری منعکس شود ولی طبق معمول رسانه ها و فضاهای مجازی پر شد از عکسهای سلفی دو نفره و چند نفره و سفره رنگین طعام و . . . و گویا صدای قاشق و چنگال رساتر از صدای شلیک گلوله بود. به هر حال وقتی یادداشتی تحت عنوان ” آیا عدم اعتراض مردم لیشتر و خیرآباد حکایت از رضایت آنها دارد؟ ” نوشتم، در انتها اشاره ای به رگبار گلوله کردم و خواستم که در صورت امکان مسببین شناسایی و برای مردم روشنگری شود. طبق معمول کسانیکه از آنها توقع واکنش می رفت، دم بر نیاوردند تا اینکه یکی از اهالی رسانه یادداشتی تحت عنوان “سیاست و خشونت در گچساران” به رشته تحریر در آورد. گرچه آن عزیز سبب شد تا بناچار، فعلاً به این موضوع زود هنگام و در حد این مرقومه پرداخته شود، اما در مرقومه اول برداشتی اشتباه از یادداشت بنده بعمل آمده بود و آن اینکه شاید چنین استنباط می شد که خشونت مورد تشویق قرار گرفته باشد.
حال آنکه، اینجانب ضمن افتخار به اینکه در منطقه لیشتر و خیرآباد، خواسته ها با آرامش مطرح شده بود، جواب داده شده، خصوصاً در جذب نیرو را منطقی ندانسته و عرض کردم، باید به تقاضاهای آرام هم توجه شود تا کسی مجبور به تندی و احیاناً پرخاشگری نگردد، کما اینکه در افطاری روستای دیل نیز جوانان عزیز جویای کار به شکلی منطقی خواسته خود را بر روی مقوا نوشته و با صدای رسا به اطلاع نماینده می رساندند، ولی نکته ای که حاوی یک پیام بود و نباید از آن غافل شویم، آنجایی بود که یکی از آن جوانان فرمود: آقای تاجگردون: باید آدم چاقوکش باشه تا بره تو شرکت نفت ؟ این بدان معناست که به کسانی که به این شکل منطقی و مدنی تقاضای خود را مطرح میکنند، رسیدگی کنید، نگذارید مجبور شوند به خشونت متوسل گردند و دیگر اینکه این ذهنیت وجود دارد که کسانی با سابقه خشونت مشغول بکار شده اند. اما نگارنده یادداشت بسمتی جهتگیری نموده است که گویا کسانی این جوانان را تحریک و وادار به اینگونه اعتراض نموده اند و آن را خشونت مینامد و متاسفانه طرح موضوع به این شکل از سوی این عزیزان را با شلیک گلوله یا چاقوکشی در یک سطح از خشونت دیده است. و بجای ریشه یابی خشونت باز هم سعی شده است فرد مورد علاقه را قهرمان جلوه دهند. ( در حالیکه اتفاقا” حتی اگرکسی هم به این عزیزان گفته باشد خواسته شان را بر روی مقوا نوشته یا در جلسه با نماینده و مسؤلین مطرح نمایند، باید مورد تقدیر قرار گیرد و افرادی که اقدام به ضرب و شتم می نمایند در وهله اول برخورد گردد.
اینجانب ضمن عرض پوزش از آن برادر عزیز و عرض تشکر از ایشان که پس از مراوده، بلافاصله از روی دلسوزی و احساس مسئولیت، یادداشت تکمیلی مرقوم فرمودند و به وقایع مهمتری اشاره نمودند، ولی برحسب وظیفه، فعلاً در این مرقومه، ریشه های خشونت در سیاست منطقه و نقش برخی عوامل مهم را در حد وسع، بررسی می نمایم و از
اطاله مطلب پوزش می طلبم.
۱- تبعیض
عدم تناسب عرضه و تقاضا در تمامی زمینهها اعم از شغل، مسکن، وام، امکانات رفاهی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و . . .، پستها و فرصتها، سبب می شود تا همواره بعضی از افراد به حداقل خواسته های خود دست نیابند. خوشبختانه مردم ما آنقدر فهیم هستند که می دانند نباید از هیچ مسئولی بیش از توان و امکانات وی توقع داشته باشند ولی این توقع به حق را نیز دارند که چنانچه فرصتی پیش آید، سعی شود تا حد ممکن به شکلی تخصیص داده شود که به عدالت نزدیکتر باشد یا به عبارتی تبعیض کمتر باشد لذا یکی از مهمترین دلایل از کوره به در شدن و داد و فریاد یا به عبارتی پرخاشگری، که شاید در نهایت منجر به خشونت گردد، احساس تبعیض است که پر واضح، مسئولیت آن با مسئولین و دست اندرکاران است نه با مردم و بیکاران. راه حل کاستن از این بخش از خشونت، تلاش حداکثری برای برقراری عدالت با تمام وجود در عمل است. (دقت شود اگر شعار و ژست عدالت خواهی و عدالت محوری باشد ولی خلاف آن عمل شود به مراتب خطرناک تر است و همان بهتر که پارتی بازی علنی شود ).
( به قول نظامی: دادکن از همت مردم بترس نیمه شب از بانگ تظلم بترس ).
۲- عدم پاسخگویی
به هر شکلی که عمل شده باشد، وقتی برای مردم سوال پیش می آید و طرح سوال می کنند باید پاسخ منطقی و حتی الامکان مستند داده شود. متأسفانه در بسیاری از موارد، مسولین با عدم پاسخگویی یا پاسخ سر به هوا، سبب می شوند تا نطفه عصبانیت، پرخاشگری و . . . شکل بگیرد. مقام مسئول فکر می کند طرف در حدی نیست که پاسخش را بدهد یا اگر جوابش را ندهد، کاری از دستش ساخته نیست غافل از اینکه، همانهایی که کاری از دستشان ساخته نیست ناچاراً رو به پرخاشگری و خشونت خواهند آورد. پس جلوگیری از این بخش هم دست مسؤلین را می بوسد.
۳- جابجایی ارزشها و ضد ارزشها
تعریف ملاک، معیار و ارزشهای مطابق با معیارهای دینی، قانونی و اجتماعی جامعه و پایبندی به آنها در دادن هرگونه امتیاز یا فرصت، سبب می شود که علی رغم کمبودها، بخشی از نگرانیها و تنشها بوجود نیاید. وقتی که عواملی مانند قلدری، ثروتمندی، بلبل زبانی، تملق، رأی آوری کاذب و … جای خود را به سواد، دانش ، مهارت، تعهد، سلامت نفس، استحقاق وضعیت خانوادگی و… داد، بعبارتی ضد ارزشها جای ارزشها را گرفتند، گرایش جامعه خصوصاً جوانان بسمت ملاکهایی می¬رود که به آنها بها داده می¬-شود، به ویژه در این بخش، جوانان به دلیل داشتن غرور، بیشتر از سایرین تحت تاثیر قرار گرفته و دچار تغییر می شوند و نمی¬خواهند در مقابل هم
سن و سالان خود کم بیاورند و زمانی که می¬بینند به فرد شرور اهمیت داده می شود، بعید نیست رو به شرارت آورند، لذا این سوال که جوانی می¬پرسد ” آیا باید چاقوکشی کنم؟” حاوی پیام بسیار مهمی است و نباید با بی¬تفاوتی یا با قلدری از آن گذشت، بلکه باید با کمال دقت و حوصله به آن پرداخت. بنابراین تبدیل ضد ارزشها به ارزش عامل دیگر خشونت به حساب می¬آید که مسبب آن نیز مسؤلین می باشند.
۴- نبود شایسته سالاری
ارجحیت شایسته سالاری و دیدگاه فکری بر تعصبات خانوادگی، قومی و قبیله ای ، باید از مهمترین فاکتورهای مد نظر تصمیم گیران در انتصابات و واگذاری مسؤ لیتها باشد.. وقتی افرادی که در مناصب بکار گرفته می¬شوند، بجای افراد شایستهتر افراد فامیلتر باشند یا حتی در بازدیدها، افراد همراه، بجای نزدیکان فکری و شایسته، نزدیکان نسبی و سببی باشند، چون دلیل و موقعیت خود را نسبت فامیلی می-دانند، ناخواسته حامی فیزیکی فرد مسئول هستند و چه بسا علی¬رغم میل باطنی فرد مسئول، منتقد او را زیر مشت و لگد بگیرند. به همین دلیل بهترین انتصابات، انتصابات شایسته ¬¬سالارانه و یا در صورت جهتگیری باندی، شایسته سالاری از میان همفکران سیاسی باشد. در غیر اینصورت، انتصابات فامیلی، خانوادگی و قومی، علاوه بر ویرانی و فساد در دستگاه، خشونت را خودبخود در پی خواهند داشت. ( به قول سعدی: نخواهی که ضایع شود روزگار به نا کار دیده نفرمای کار ). بنابر این رعایت شایسته سالاری نیز بر عهده مسؤلین محترم است.
۵- ایجاد فضای امنیتی
فضای های امنیتی خود بخود آبستن خشونتند. البته تشخیص این مهم با توجه به نوع مسئولیت، بعهده مسؤلین امنیتی است ولی بطور معمول، انتظار مردم از مسئولینی که ماهیت فعالیت آنها، ارتباط بامردم و پاسخگوئی به آنهاست،
این است که وقتی به قصد دیدن مردم به میان آنها می¬آیند، دسترسی به آنها راحت باشد و یا حضور بادیگارد و محافظ حتی¬الامکان محسوس نباشد. در این موارد نیز خصوصاَ اگر گماشتن محافظ به تشخیص وتحت نظارت نهادهای امنیتی نباشد، خشونت از سوی افراد دور از انتظار نیست.
۶- پیگیری شناسائی و برخورد با عوامل و معرفی منشاء
آنچه مسلم است کسانی که دست به چنین رفتارهایی می¬زنند مطمئناً از جایی دستور گرفته و راهبری می¬شوند و منافعی نیز دارند و سایرین چنانچه ببیند این قبیل اتفاقات تحت پیگیری قرار نگرفته و مقامات مسئول از کنار آنها به راحتی می¬گذرند و عوامل شناسایی نمی¬شوند و افراد مشکوک به چنین رفتارهایی از نظر مردم به نان و نوایی می¬رسند، بعضی جوانان ترغیب می-شوند که بسمت چنین رفتارهای ناپسندی گرایش یابند و مهمتر و فاجعه¬بارتر اینکه در مواردی که این افراد شناسایی می¬شوند و در حالی که مردم منتظر برخورد متناسب با آنها و بویژه برخورد در خور و شأن و منزلت نظام مقدس جمهوری اسلامی با عوامل اصلی و ریشه ای آنها هستند، با کمال تعجب می¬بینند اتفاق خاص و مشهودی (لااقل از نگاه جامعه) رخ نمی¬دهد، لذا عملاً برخی از جوانان به چنین مسیرهایی ناپسندی هدایت می¬شوند و خشونت به معنای واقعی وارد سیاست می¬شود. بعنوان نمونه¬های عملی همانگونه که در یادداشت همشهری عزیزم آمده است از میان خشونتهای ملموس مرتبط با سیاست که در دوران همین مسئولین محترم فعلی حادث شده است از مصدومیت آقای دکتر افتخاری با اسلحه گرم، ضرب و شتم آقای دکتر کریمی، زیر مشت و لگد گرفتن جانباز ویلچری سرهنگ پاسدار فاطمی نژاد، مضروب نمودن آقای ایمان محمدپورفتح فعال رسانه¬ای و رگبار شبانه با سلاح غیرمجاز بعد از افطاری در لیشترتوسط سرنشینان مشکوک یک خودرو را می¬توان نام برد که سه مورد آخر آن ظرف تقریبا سه ماه گذشته رخ داده است. براساس اطلاعات عامه مردم، دو مورد از این سه مورد کاملاً شناسائی شده و برای مسئولین امر روشن بوده¬اند. بدون تردید عدم شناسائی، برای افرادی که بالقوه می¬توانند اهل خشونت باشند، زمینه را مساعد نشان می¬دهد. از طرفی شناسایی و عدم برخورد نیز آنها را مصمم تر و جدی¬تر می¬کند و اندک شک و تردیدی را هم که ممکن است داشته باشند، از آنها سلب می¬کند. گر چه قطعاً پیگیریها و اقداماتی در هر یک از موارد صورت گرفته است ولی انعکاس آن در جامعه، نه از حیث برخورد با ضاربان و نه با منشاء اتفاقات، نتیجه¬ای در بر نداشته است.
۷- شوها و غلوهای تبلیغاتی
با توجه به عشیره ای و بومی بودن منطقه اغراق در عناوین، تبلیغات و شوهای شبه انتخاباتی، مانع از فرونشستن هیجانات و احساسات جوانان شده و همواره آنها را در مقام موضع گیری و تقابل نگه می¬دارد. بعنوان مثال نصب بنرهای آنچنانی برای برخی از مسئولین و استفاده از عناوین غیرواقعی و نجومی که در کل تاریخ ایران زمین ممکن است برای کمتر از تعداد انگشتان یک دست بکار رفته باشد و متاسفانه رقابت در غلو کردن¬های ناخواسته، سبب تشدید فضای خشونت می¬شود.
(از تدبیر نماینده محترم پس از انتخاب مجدد اخیرشان بعنوان رئیس کمیسیون برنامه¬ریزی و بودجه مبنی بر جلوگیری از نصب پلاکارد و بنر، خصوصاً از بودجه بیت¬المال، در همین جا تشکر می شود. هر چند متأسفانه براساس روال نادرست ساری و جاری و همان رقابت پیشین، مثل اینکه بعضی از آقایان از قبل بنرها را نوشته بودند و قبل از رسیدن پیام نماینده، آنها بنرها را نصب کرده بودند! ). البته این موضوع به هیچ وجه منافی حضور مستمر نماینده و مسئولین در نقاط مختلف حوزه انتخابیه و بررسی مشکلات نخواهد بود.
۸- اهمیت دادن به وظایف ذاتی مشاغل
وظیفه سازمانی بعضی افراد آنها را درمعرض برخی اتهامات یا تعرضها قرار میدهد، بطوریکه فرد بر سر دو راهی می ماند که نسبت به انجام وظیفه اش مطابق قانون اقدام نماید یا با توجه به اقتضای شرایط عمل کند. بعنوان نمونه مشاغلی مانند نگهبانان دروازه ها یا گذرگاههای مختلف، پلیس راه، نیروهای انتظامی، داوران مسابقات مختلف، کسانی که در انجام وظیفه مجبور به رعایت نوبت مراجعین هستند و مواردی دیگر. بسیار دیده شده است که مسؤل یا مقامی تحمل اینکه توسط فرد بازرسی کننده مورد بازرسی قرار گیرد یا توسط پلیس متوقف شود، را ندارد، یا ماندن روی صف نوبت را برای خود کسر شأن میداند و چه بسا با نگهبان، بازرس، پلیس یا …در گیر و گاها” آنها را مورد ضرب وشتم قرار دهد یا حتی دیده شده است که افراد دیگر هم در مواردی تحمل رعایت دقیق برخی قوانین ومقررات را ندارند.
تا این مورد از عوامل خشونت عمدتا” مربوط به گروه حاکم بوده و جا دارد این عزیزان دقت نظر داشته باشند. در خصوص گچساران و نقش این موارد، قضاوت را به مردم می¬سپاریم، ولی جدای از قضاوت و هر چه تا امروز رخ داده است، عاجزانه از مسئولین محترم تقاضای دقت نظر و سعه صدر، از مردم و خصوصاً جوانان برومند همشهری تقاضای صبر، تحمل و همکاری، از رسانه¬ها و صاحبان قلم تقاضای همراهی و روشنگری منصفانه و از نهادهای امنیتی و انتظامی تقاضای دقت نظر و رسیدگی کمافی¬السابق و بیشتر می رود.
۹- نحوه فعالیت انتخاباتی
عزیزانی که قصد دارند در آینده بعنوان کاندید وارد صحنه انتخابات شوند، باید بدانند گشتن خانه به خانه، اقدام به تجمعات مختلف، شرکت در مراسمات بصورت تجمعهای سیاسی/ انتخاباتی و مواردی از این قبیل، روشهای بسیار قدیمی و سنتی هستند که حتی در قبل از عصر انفجار اطلاعات هم شروع آن از ۲ سال قبل از انتخابات به هیچ وجه منطقی و معقول نبوده و علاوه بر ایجاد دردسر و مزاحمت برای مردم و قراردادن آنها در رودربایستی و نیز درگیری نماینده با فضای تبلیغاتی برای دور آینده و تا حدودی فاصله گرفتن از وظایف فعلی، سبب بحث های دامنه دار و طولانی مدت و تقابل همسایگان و نهایتاً در مواردی منجر به تنش و احتمال بروز خشونت می¬گردد. لذا بهتر است در فضاهای مجازی و رسانه ای الکترونیکی و مکتوب، صاحبان فکر و اندیشه و قلم به نقد، دفاع، تضارب آراء و روشنگری پرداخته و نماینده محترم نیز ضمن ادامه فعالیت نمایندگی پاسخگوی منتقدین، به صلاحدید خود و در حد اقناع افکار عمومی باشد تا مردم بدور از حضور چهره به چهره و معذورات، با مطالعه ایده ها ، نظرات ، توانمندیها، سوابق، برنامه ها، دیدگاهها، و سایر اطلاعات مورد نیاز در خصوص افراد مدعی، بتوانند با حوصله و براساس شایسته سالاری بهترین تصمیم را بگیرند و مراجعات و ملاقاتهای حضوری یا دیدارهای اجتماعی ( آنهم حتی¬الامکان عمومی و نه خانه به خانه )، تنها در چند ماه منتهی به انتخابات صورت پذیرد تا برخوردها و عوامل منجر به تنش و خشونتهای احتمالی به حداقل خود برسند. باید بپذیریم که اگر از هم اکنون مردم را به دو دسته طرفداران نماینده و مجموعه فعلی و مخالفان یا منتقدان آنها تقسیم کنیم، ممکن است خواسته یا ناخواسته و حتی علی-رغم میل باطنی شخص نماینده، افرادی که طرفداری و حمایت خود را برای دور آینده از ایشان اعلام نکنند و با سایر مدعیان همراه شوند، از دایره توجه مسئولین فعلی خارج شده و آسیب هایی ببیند. بعلاوه اینکه نماینده و مسئولین محترم نیز ناچاراً بخشی از فکر و وقت خود را صرف یارگیری و تبلیغات برای دوره آتی نمایند که از هم اکنون تا بیش از ۲۰ ماه دیگر زمان زیادی است. بنابراین همه ما که مدعی فراهم نمودن آسایش و آرامش مردم هستیم، باید با دست کشیدن از تبلیغات سنتی و معرفی خود به صورت واقعی در فضاهای مجازی و رسانه¬ای، باعث شناخت بهتر مردم، آرامش آنها، خدمات رسانی بهتر از سوی نماینده و مسئولین فعلی و کاهش فضای رقابتی منجر به تنش، رودررویی و احیاناً خشونت شویم .
۱۰- نقش مهم رسانه ها
باید پذیرفت که اصحاب رسانه¬ یکی از اقشار اثرگذار در تمامی ابعاد زندگی مردم اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، ورزشی و … هستند که گاهاً وقت و توان خود را با ثمن قلیل در اختیار جامعه قرار می دهند و هر چه به نقش خود آگاه تر میشوند به حرفه خود علاقمندتر و پایبندتر می¬گردند. هر چند کسانی که در این زمینه فعالیت می¬نمایند بدون تردید در حرفه خود دارای تخصص بوده و ورود امثال اینجانب به مثابه زیره به کرمان بردن است، اما در خصوص یکی از موارد مهم مدنظر آنها که جلب مخاطب می باشد، باید گفت معمولاً رسانه های دارای مطالب با کیفیت تر مخاطبین بیشتری دارند ولی بعضی از عوامل جذب مخاطب مقبول و مطلوب نیستند و بهتر است اصحاب دلسوز، عطایشان را به لقایشان ببخشند. یکی از این قبیل عوامل، عوامل ایجاد یا تشدید تنش و خشونت هستند. همگان واقفند رسانه های شهرستانهای گچساران و باشت بیشترین خدمت رادر حضور همه جانبه مردم در فضای سیاسی و خصوصا در فضای انتخاباتی داشته اند و الحق و الانصاف عزیزان فعال در این زمینه علی رغم برخی نامهربانیها، دست از تلاش بر نمی دارند و در بسیاری از موارد باعث تغییر نگرشها شده اند ولی یکی از مواردیکه بنظر می رسد مشارکت، همفکری و همراهی آنها را بیش از پیش می¬طلبد همین کاهش عوامل و فضای تنش و خشونت سیاسی است. گاهاً مشاهده می شود وقتی تجمع، بازدید یا مراسمی صورت می گیرد، بیش از آنکه هدف و نتایج، مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گیرند، حواشی آن و خصوصاً تصاویر متعدد از افراد و گاهاً افراد خاص و تلاش برای نشان دادن قدرت اطرافیان یا حمایت صاحبان قدرت از فردی مدنظر قرار می¬گیرد. یعنی در مواردی بنظر می رسد بجای اینکه رسانه بتواند مردم یا مجموعه ای را همراه خود کند، خود همراه آنها می¬شود. یا مهمتر از آن در زمان بروز خشونت، چقدر زیبا و ستودنی است اگر همه رسانه ها بدون توجه به اینکه خشونت از سوی جریان همسو یا غیرهمسو واقع شده است، آنرا تقبیح کرده و از آن و مسببین و حامیان آن اعلام انزجار نمایند یا به شکلی طرح و نقد کنند که فضای عمومی جامعه متوجه شود که هر چند در سایر موارد معمولاً رسانه های دو جریان، یرخی موافق و برخی مخالفند، اما در خصوص خشونت فارغ از خط و سلیقه سیاسی ، همه رسانه ها یکصدا و به هرقیمتی مخالفند. البته متاسفانه تاکنون اینگونه نبوده است و شاید به این شکل طرح موضوع نشده است، ولی جلو ضرر را هر وقت بگیریم نفع است. خدا را شاکریم که در حوزه مان اتفاق بدتر از آنچه تاکنون رخ داده، به وقوع نپیوسته است. قطعاً موارد دیگری هم هست ولی به همین دو مقوله بسنده می کنم تا از اطاله خودداری شود. پس بعنوان یک همشهری دست خود را بسمت اصحاب محترم رسانه دراز کرده و از تک تک کسانی که در این زمینه فعالیت دارند تقاضا دارم، کمر همت بسته و از هیچ کوششی دریع نورزند.
۱۱- نقش مهم اهل قلم و اندیشه
به برکت عصر اطلاعات و بستر اینترنت، فضای مجازی و رسانه های مکتوب و غیرمکتوب، امکان تحقیق و مطالعه فراهم شده و بسیاری از عزیزان صاحبِِ دانش و تجزیه و تحلیل شده و توان نگارش، مصاحبه و انتشار اطلاعات و داشته های خود را دارند. این دسته از عزیزان می¬توانند با سمت و سو دادن فضای مکتوبات و تجزیه و تحلیلها به مسائلِ به روز ( update ) و مدرن و دوری جستن از سرائیدن داستانهای گاهاً حماسی و دستاوردهای ناشی از زور بازو و اسلحه و قشون، از بار احساسی، تعصبی و هیجانی حاکم بر فضای جامعه و خصوصاً جوانان بکاهند و اگر در جایی لازمست از دلاوریها و حماسه های یاد شود توضیح داده شود که طرف مقابل اجنبی یا دشمنی مانند دشمن بعثی بوده و یا چنانچه مربوط به سالیان دور از قبایل و طوایف بوده، در کنار آن از برنده¬تر بودن و موثرتر بودن سطح علم و دانش و تدبیر بزرگان ایلات و قبایل استانمان که کم هم نیستند یاد شود و اثبات کنیم که راه بهتر زیستن و به سعادت رسیدن بدون تردید، در بیشتر دانستن و بهتر اندیشدن، مهربانتر بودن، تعامل کردن و انتقاد پذیر بودن است، نه به خشونت متوسل شدن. به هرحال ضمن عرض پوزش از این دسته از عزیزان که تعداد آنها بسیار زیاد می باشد و بنده شاید از نظر قلم فرسایی جایی در میانشان نداشته باشم، خواهش روشنم این است که با فکر و قلمشان، بساط تشنج، پرخاشگری و خشونت را برچینند.
۱۲- نقش صدا و سیما
آنجا که صحبت از رسانه ها شد، هم منظور بنده و هم ذهن شما خوانندگان، بیشتر متوجه رسانه¬هایی همانند سایتها، کانالها، روزنامه ها، خبرگزاریها، مجلات و … بود. هر چند صدا و سیما نیز یکی از رسانه¬هاست، ولی بدلیل خاص بودن آن، جداگانه به آن می¬پردازیم. هنوز بخش قابل توجهی از جامعه فقط مخاطب صدا و سیما هستند، صدا و سیمای استان که با توجه به سابقه و رسالت خود، دارای کارشناسان و پرسنل دلسوز در حوزه فعالیت خود می باشد، بدون تردید در برنامه های خود به این مقوله توجه دارد که با توجه به جو حاکم بر استان و فرهنگ بومی و عشیره ای، در کنار حفظ تاریخ و فرهنگ استان، بایستی تلاش و مساعی خود را در جهت نکوهیدن عوامل خشونت و ستودن عوامل آرامش و همدلی بکار بندد. به عنوان نمونه دعوت از چهره های برتر و موفق فرهنگی و علمی در کنار سایر افراد موفق مدنظر قرار گیرد. مثلاً درخصوص رسانه کشوری، بخشی از اساتید و نخبگان، بر این باورند که نقش این رسانه در معرفی بازیگران و هنرمندان ( سلبریتیها ) بمراتب بیشتر از نخبگان علمی، مخترعین و مکتشفین جامعه است. ( البته این قشر نیز در جای خود عزیز و محترمند، ولی منظور عدم فراموشی کسانی است که شاید معرفی و الگو قراردادن آنها باعث افت و کاهش انگیزه های منفی از جمله خشونت است ).
۱۳- نقش افراد برجسته
افراد برجسته جامعه از هر نظر منجمله علمی، هنری، ورزشی، اجتماعی، سیاسی و . . . خواسته یا ناخواسته الگوی برخی از جوانان قرار می گیرند. این افراد وقتی به درجه ای می رسند که بعنوان نخبه یا فرد برجسته مطرح
میشوند، اگر بخواهند تأثیرشان روی کسانی که آنها را قبول دارند یا به اصطلاح امروزی فالورهایشان، مثبت باشد نمیتوانند هر طور که خواستند رفتار کنند و باید محدودیتهایی را برای خود قائل شوند. به همین دلیل اگر در رفتارهای این دسته از افراد مصادیق خشونت وجود داشته باشد، راحت تر از سایرین به افراد عادی جامعه و خصوصاً جوانان سرایت می کند به همین دلیل انتظار می رود عزیزان مدعی در هر زمینه ای در شهرستانها و روستاهای آن دیار، بگونه ای رفتار نمایند که نماد صلح و دوستی باشند.
۱۴ – نقش بزرگان و ریش سفیدان
خوشبختانه هنوز هم برخلاف جاهای مدرن و صنعتی، در استانهایی مانند استان ما، بزرگان دارای جایگاه ویژهای هستند. بعنوان مثال سپردن بزرگان به سرای سالمندان که در بعضی شهرها یک پدیده عادی است، در استان ما تقریبا یک پدیده مذموم است و برای فرزندان قابل هضم نیست که چنین جفایی را در حق پدر و مادرشان روا دارند. مهمتر اینکه گاهاً آنچنان پای صحبتهای بزرگانشان می نشینند که گویی پای صحبت بزرگترین استاد و خطیب طول عمرشان نشسته اند.
این حکایت از آن دارد که فرمایشات این بزرگان را آویزه گوش می کنند. پس بر بزرگان ماست که بجای تشویق آنها به رودرویی مقابل هم ولایتی یا هم شهری و هم استانی خویش و ترغیب آنها به خشونت، تمامی هم و غم خویش را بر آن بگذراند تا آنها را به نوعدوستی، رفاقت، برادری، گذشت وخلاصه دوری از خشونت سوق دهند. (حافظ: نصحیت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را ).
۱۵- نقش احاد مردم
در نهایت مهمترین نقش را قاطبه مردم ایفا می کنند. مردم سالهای طولانی را با تجارب تلخ و شیرین از وقایع مختلف سیاسی شامل، پیروزی، شکست و ابطال انتخابات، وعده های کم و زیاد، خلف وعده ها، وفای به عهد و عمل به وعده ها، تماسهای روزانه زمان تبلیغات و جواب ندادن تلفن بعد از پیروزی، هزینه های مالی و مقروض شدن بخاطر دنیای دیگران، چه بسا هزینه دین خود بخاطر دنیای دیگران، تعصب و طرفداری احساسی، قهر و جدایی از فامیل و حتی طلاق همسر، درگیری و خونریزی و کشت و کشتار، زندان شدن و ندامتها و التماسها برای رضایت بخشیدن قاتل پای چوبه دار، گشتن دنبال نماینده و آدرس غلط دادن و پیدا نکردن ایشان، دو رنگی افراد زیرک و چاپلوس و نزدیک شدن آنها به نماینده بعد از انتخابات و زدن زیر آب نزدیکان زمان انتخابات، مشاهده تبعیضها بطوریکه یکی خورده تا از گلویش برآمده و یکی از ضعف جانش در آمده، و دهها مورد تلخ و شیرین و خوب و بد دیگر را تجربه کرده اند. پس باید هوشیار باشند و به هیچ وجه و به هیچ قیمتی و برای هیچ کس، حاضر نباشند از اسباب خشونت استفاده کنند. زیرا حتی اگر در صورت اقدام به خشونت، دستگیر نشوند، وجدانشان آنها را عذاب خواهد داد. درخصوص مراجعات زودهنگام عزیزان کاندید هم بنظر می رسد شایسته است به آنها بفرمایند، هنوز قریب به دو سال به انتخابات باقی است، اجازه دهید دیدگاهها و نظرات شما را درسایتها و فضاهای مجازی و مکتوب مطالعه کنیم و تبلیغات، نشستها، قول گرفتنها و تصمیم گیریها را به چند ماه قبل از انتخابات موکول نمایید. همچنین مطالبات و انتظارات به نماینده محترم فعلی منعکس و از ایشان خواسته شود که از مباحث پیرامون دور بعد حتی الامکان پرهیز گردد و قرار نیست به سبب انجام یا پیگیری خدماتی که بدلیل رأیی که شما به ایشان دادهاید و از دست ایشان ساخته است، مطالبه رأی آتی شما را داشته باشد. به این ترتیب فعلاً فضای آرامتری حاکم خواهد بود و از تنش ها و خشونتهای احتمالی ناشی از طولانی شدن دوران تبلیغات کاسته خواهد شد. اگر افراد مدعی واقعا به دنبال خدمت به شما مردمند و خود کیسه ندوخته اند، که قاعدتاً نباید خلاف مصالح و خواست شما عمل کنند. پس خواستههایتان را جدی و بدون تعارف مطرح و مطالبه گر باشید.
این مرقومه قطعا” کامل و جامع نیست، نقد یا تکمیل آن باعث خوشحالی است. آنچه مهم است اینست که ما را از خشونت بیزار و حتی شده قدمی، به سیاست بدون خشونت نزدیکتر نماید.
به امید فردایی بهتر با آرامش و به دور از خشونت
غلامرضا پاکدل
۴ تیر ۹۷
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0