امروز که این مطلب را دیدم کافیست برایتان بگویم تشریف ببرید پشت بیمارستان سپیر تو منطقه سیروس تهران و ببینید این مردم مظلوم چگونه و به چه دلایلی باعث بیکاری چند میلیون ایرانی شدن با برده داری نوین و فقط وعده کارت اقامت ایران از هموطناشون بیگاری میکشن و بدون حقوق برایشان کار میکنن همین مردم مظلوم امروزه مافیایی در ایران تشکیل دادن و عواقب خطرناکی همچون اعتیاد ازدواج نکردن و…… به علت بیکاری جوانان ایرانی بوجود میاد همین امروز این برادران افغان به کشورشون برگردن حد اقل شیش میلیون فرصت شغلی برای جوانان ایرانی بوجود میاد هموطن گرامی چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام هست اگر خواستید بابت تمام گفته هایم فیلم و عکس دارم
ماجرای “اوس تختی” کفاش افغانستانی مقیم گچساران/ شهردار و گچسارانی ها مردمی مهماننواز هستند/امنیت ایران در هیچ کجای دنیا وجود ندارد
تبعه محترم افغان، از دهه شصت تاکنون بهگونهای ثابت از شهروندان ایرانی بهخصوص شهرستان گچساران محسوب میشوند. آوای جنوب؛ برخی از این مسلمانان هم آیین، در دوران جنگ تحمیلی و یا در لباس مدافعان حرم اهلبیت برادری و هم شانه شدن خود را به اثبات رساندند. از چشمگیرترین وضعیت قابلتوجه این مهاجران که ریشه نسبتاً
تبعه محترم افغان، از دهه شصت تاکنون بهگونهای ثابت از شهروندان ایرانی بهخصوص شهرستان گچساران محسوب میشوند.
آوای جنوب؛
برخی از این مسلمانان هم آیین، در دوران جنگ تحمیلی و یا در لباس مدافعان حرم اهلبیت برادری و هم شانه شدن خود را به اثبات رساندند.
از چشمگیرترین وضعیت قابلتوجه این مهاجران که ریشه نسبتاً مشترکی در گویش اصیل پارسی دارند و رگههای فارسی در گویش پشتویی آنها، نژادشان و چهره شاخصی که بیشتر به تشابه ظاهری اهالی خراسان نزدیکتر است، نوع پشتکار زیاد و علاقه وافرشان به کار کردن است.
جماعت افغانها در بدو ورود به کشورمان، با شدیدترین آسیب اجتماعی که همان جنگ روسیه (شوروی)
سابق علیه این سرزمین بود، مشکلات اقتصادی وافر و البته جمعیت آماری بالا، نهتنها مستأصل نشدند که آستین همت بالا زدند و به فرموده پیامبر واژه عار را از کار متمایز کردند و دست به هر تلاشی زدند تا نسل نوپایشان در کشوری هرچند مسلمان اما غریب برای آنان سرافکنده لقمه نانی نشوند، همان لقمههایی که جوانان تحصیلکرده کنونی ما در عین رفاه نسبی و دانش، عاجز از کسب نمودنش با ایده پردازی هستند.
گچسارانیهای قدیم از دیرباز در شهرشان افغانهایی را میدیدند که گاها آنها را به اشتباه مشهدی میگرفتند.
شباهت آنها به مشهدیها باعث شده بود که خیلیها فکر کنند آنها ایرانی هستند. انجام کارهای سخت و عمرانی در سالهای گذشته در شهر گچساران مختص آنها بود.
برخی از آنها نیز در خیابان کیامرثی در سالهای دور مشغول به حرفه نانوایی بودند و نان مشهدی در گچساران توسط آنها پخته میشد.
ماندن آنها در گچساران باعث شده که آنها در همین شهر به زندگی خود ادامه دهند و بهنوعی جزئی از شهروندان گچسارانی بهحساب بیایند.
غلامرضا حسینی معروف به تختی یکی از همین افغانهای مقیم گچساران است که بومیهای قدیمی او را به نام تختی میشناسند و سالهاست در شهر ما تعمیر کفشهای گچسارانیها را بر عهده دارد.
به سراغ قدیمیترین برادر افغانی تبار ساکن گچساران میروم تا راز صمیمیت و حرمتی که مردم شهرم برایش قائل هستند را از زبان خودش بشنوم.
کفاش است و در راسته خیابان شیراز مقابل پاساژ سعدی بساط ساده و پرمشتری دار.
نامش غلامرضا حسینی است، دوستان همنژادانش و برخی از همشهریان او را “اوس تختی” صدا میزنند. خاطره خوبی از این تختی کشدار گفتن دوستانش دارد که مرا بیآنکه بخواهم جذب سادگیاش میکند. میگوید: سال ۵۴ در یک سفر زیارتی به پابوس امام رضا آمدم، در این سفر با همسرم آشنا شدم، ساکن یاسوج بود و همانجا با درخواستم از پدرش محرم شدیم و ازدواج کردیم.
بعد از ازدواج با توجه به شرایطم در کابل زادگاهم که مأوای سربازان روس بود ماندن در ایران را ترجیح دادم و راهی شهر یاسوج شدم. تنها کاری که در کابل بلد بودم شاطری بود و در یاسوج دریک نانوای تنوری شروع به کارکردم.
وی ادامه می دهد، آن سالها زیاد کسی از همکیشانم در این استان نبودند اما به فراخور اوج گرفتن جنگ دهه شصت بسیاری از هموطنانم وارد ایران شدند.
از طایفهاش در کابل باافتخار یاد میکند؛ طایفه «هزاره» بیش از یکمیلیون و دویست نفر شیعه هستند که بسیاری از هم طایفهایهایم در مشهد، زاهدان، شیراز هستند.
او افزود: برخی در جنگ تحمیلی ایران و عراق خدمتهای زیادی مثل شاطری، کفاشی و حتی نبرد کردند، در حال حاضر مدافعان حرم هم داریم که در سوریه از دینمان دفاع میکنند و برایمان افتخار است.
چهار برادر و یک خواهر دارد؛ همگی در کابل زندگی میکنند و والدینش و همسرش فوت کرده است. «اوس تختی» ادامه میدهد: نامم غلامرضاست وقتی وارد ایران شدم در مشهد شیفته نام پهلوان تختی و آوازهاش شدم.
کلاسهای کشتی و کنگفو میرفتم و آنجا مرا غلامرضا تختی صدا میزدند، همشهریانم نام و آوازه تختی را ستایش میکردند.
این کفاش سختکوش دو دختر و سه پسر دارد، یکی از فرزندانش دو سال پیش مقیم آلمان شده و برایم از پسرانش میگوید:وحید، سعید، علی پسرانم هستند.
زندگی سادهای دارم و مستأجرم با ماهیانه ۳۰۰ هزارتومان اجارهبها، مشکلات زیادی داریم که برجستهترین آن عدم ارائه شناسنامه برای فرزندانمان است.
کفشی را به دست میگیرد و به فوج کفش و دمپاییها اشاره میکند؛ اینها مال مشتری است برخی اوقات شش ماه میگذرد تا صاحب کفش پیدایش شود، خیلی از مردم فشار اقتصادی زیادی را تحمل میکنند، آنقدر که پول تعمیر کفششان هم مایه شرمندگیشان است و …
اما «اوس تختی» مسلمان است و رضای خلق خدا را میخواهد، لبخند مهربانی دارد، چشمان رنگیاش پشت عینک مشکی و چهرهٔ فرتوتش، یک آسمان بخشش دارد.
او از زندگی کردن در این شهرستان بسیار راضی است و میگوید مردم گچساران انسانهای دوستداشتنی و پاک هستند.
اوس تختی با اشاره به مسئولان شهرستانی میگوید: بسیاری از مسئولان شهرستانی اعم از رئیس دادگستری، دکتر، معلم و مهندس برای تعمیر کفش به سراغ من میآیند و من بسیار خوشحال میشویم در این شهر انسانهایی هستند که برای تعمیر کفش به سراغ من میآیند.
اوس تختی از امنیت در ایران میگوید و اشاره میکند در دنیا کمتر کشوری وجود دارد که چنین مردمانش آزادانه و با امنیت زندگی کنند.
در ادامه به سراغ کفاش دیگری میرویم و با او به صحبت میپردازم ،وی از مشکلاتش میگوید دارای چند فرزند است که نبود شناسنامه موجب شده که نتوانند در این شهرستان تحصیل کنند.
وی میگوید: بیشترین افغانیها در این شهرستان و شهرهای همجوار به کار بنایی، شاطری و کفاشی مشغول هستند.
محمد دانیالی میگوید: ۳ فرزند دارم و ۲۴ سال است که از افغانستان وارد کشور ایران شدهام و به استان کهگیلویه و بویراحمد آمدهام و در اینجا ازدواج کردم.
وی به شغلی که در یاسوج مشغول بوده اشاره میکند و میگوید: قبل از شروع کار کفاشی در شهر یاسوج مشغول به بنایی بودم.
همسرم نورآبادی بوده و ماحصل زندگیمان ۳ فرزند است که فرزند بزرگترم در حال حاضر ۲۴ سال سن دارد و هنوز فاقد شناسنامه است.
وی به شهردار دوگنبدان اشاره میکند و میگوید: شهردار دوگنبدان انسان پاکی است و هیچوقت بساط کفاشی ما را جمع نکرده است.
دانیالی ادامه میدهد: ما از مسئولان این شهرستان راضی هستیم و تنها یک تقاضا داریم که برای فرزندانمان شناسنامه مهیا کنند.
دراینباره برای تکمیل گزارشم به سراغ رئیس اداره ثبتاحوال رفته و سؤالم را مطرح میکنم.
عطاالله گرجیپور در این خصوص بیان میکند: اتباع خارجه که چندین سال وارد کشور ایران شدهاند و از این کشور خارج نشدهاند میتوانند برای فرزندان خود با مراجعه به اداره ثبتاحوال شناسنامه دریافت کنند.
وی اظهار کرد: اتباع خارجه که در ایران سکونت کرده و بعد از ۱۸ سال از ایران خارج نشدهاند و با ایرانیان ازدواج کردهاند و صاحب فرزندی شده با مراجعه به اداره ثبتاحوال میتوانند برای فرزندان خود شناسنامه تهیه کنند که فرزندان این اقشار دچار مشکل نشوند.
رئیس ثبتاحوال گچساران تصریح کرد: فرقی ندارد کدامیک از والدین ایرانی نیستند تنها ملاک ما ازدواج با ایرانیان و ماندگار شدن در این کشور است.
در حال تکمیل این گزارش هستم که افکارم باز سراغ این دو افغان میرود، افکاری که حکایت از برخوردهای تحقیرآمیزی دارد که گهگاه برخی با آنها دارند.
آری برخی فکر میکنند که آنها جایشان را تنگ کرده و موقعیتها را از آنان گرفتهاند، بله در این نکته تردیدی نیست که حضور افغانها در ایران و گچساران، بخشی از فرصتهای شغلی را که میتوانست در اختیار شهروندان باشد به آنها اختصاص داده است؛ اما به اعتقاد من انتقادهایی که با تمسک به این موضوع در مورد حضور افغانها در ایران صورت میگیرد اغلب قابل توجیه نیست، چراکه اولاً افغانیها در ایران اغلب در مشاغلی حضور دارند که خیلی از ایرانیها آن را نمیپذیرند و ثانیاً مگر یادمان رفته که آقای احمدینژاد گفته بود در ایران برای ۱۲۰ میلیون جمعیت هم ظرفیت داریم؟ پس وجود یکمیلیون-یا کمی بیشتر- افغانی در ایران، چقدر میتواند جا را برای ایرانیان تنگ کند؟
گزارش: سمیرا نصاری
انتهای پیام/۲۸۳۰۴
برچسب ها :آواي جنوب ، استان کهگیلویه و بویراحمد ، تبعه افغانستاني ، شهرستان گچساران ، كفاش افغانستاني ، گچساران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : 1