مهارش می کنیم؛ خاموشت می کنیم؛ بنویس خسته نمی شویم
آتش سرکش رگ سفید ۳۵ روز پیش وقتی شعله کشید و دو عزیز از خانواده صنعت نفت را از ما جدا کرد فکرش را هم نمی کرد مردان سترگی از این سرزمین برای مهارش خواهند آمد.
آتش سرکش رگ سفید ۳۵ روز پیش وقتی شعله کشید و دو عزیز از خانواده صنعت نفت را از ما جدا کرد فکرش را هم نمی کرد مردان سترگی از این سرزمین برای مهارش خواهند آمد.
با مروری گذرا به چاههای نفتی که در سنوات گذشته دچار فوران شده است باید پذیرفت رگ سفید وضعیتی کاملا متفاوت دارد.
با مرور تاریخچه مهار دو چاه دیگر میدان رگ سفید در دهههای گذشته در مییابیم که رگ، رگ سفید دشواریابتر از دیگر چاههاست و از این حیث بیشباهت به بیماری نیست که پیدا کردن رگ او سخت است.
اما اینجا که میآیی بزرگ مردانی از نفت چنان با روحیه و صلابت ایستادهاند که حتی کوچکترین ملالی از یاس را در چهره آنها نمییابی.
از همان روزهای نخست که وزیر نفت فرماندهی میدان را به بیژن جنوبیها میدهد زیر مجموعه او به خوبی در مییابند که کار سختی پیش رو دارند و واژه ای “میشود” و “میتوانیم” تکیه کلام آنها میشود. ت
جربه سالها اجرای پروژه در بخشهای مختلف نفت و به خصوص مهندسی ساختمان، موجب شده است تا خستگی برای رئیس ستاد عملیات مهار بیمعنا باشد و این را میتوان از حضور هر روزه و نظارت مستمر و مداوم او در رگ سفید دریافت.
تصمیمات گرفته میشود و وظایف زیر مجموعهاش مشخص می شود.
ساخت چندلوکیش جهت برپایی دکل؛ انتقال آب؛ پاکسازی محوطه؛ جاده سازی؛ ساخت چندین استخر و …در جلسه عنوان میشود و هیچ کس اینجا در مقابل او نمیتواند، بگوید زمان میبرد یا وقت میخواهیم و با حالتی خاص به آنها میگوید خودتان را آماده برای کار شبانه روزی آماده کنید و اعلام زمان را از هیچ کس نمیپذیرد.
رامین آذرنیا در پشتیبانی حفاری که خود از شاگردان فرمانده بوده است در این بین وظیفه سنگینی بر عهده دارد باید پروژههایی که هر کدام در گذشته چند ماه زمان میبرده را ظرف چند روز به اتمام برساند.
باورش برای من خبرنگار نیز سخت است؛ مگر میشود لوکیشن ها چند روزه ساخته شوند؛ مگر میشود ۲۵۰کیلومتر خط انتقال آب به این نقطه صعب العبور یک هفتهای به انجام برسد؛ آن هم جادهای که پیچ در پیچ بودنش رانندگان حرفهای را دچار سرگیجه میکند چه برسد به لولههایی که باید شاخه به شاخه به هم پیوسته و از پیچهای رگ سفید گذرانده شوند.
بگذریم بعد از چند روز از فوران آنچه ناممکن بود شد.
گسیل بچههای ترابری گچساران در روز اول و در ادامه مدیریت ترابری مناطق نفت خیز جنوب در منطقه با خودروهای سنگینشان رگ سفید را برای مهار در احاطه گرفتند.
اینجا رگ سفید است جایی که خستگی بی معنا میشود.
هیچ کس خسته نمیشود نه بچههای مناطق نفت خیز جنوب و نه بچههای ملی حفاری و دوش به دوش هم کار و تلاش را ادامه میدهند
خدایا اینان عاشقند یا دیوانه؟ عاشقانی هستند که به رگ سفید زده اند ؛ نمیدانم چه کلمه و جملهای بیابم که بتوانم عشق شان را تفسیر کنم.
از مکالمات بیسیم حیدری و صفی خانی بگویم یا بچهها مراقب خودتان باشید که تجلی خاطرات دفاع مقدس را برای هر بینندهای زنده میکنند.
نمیدانم از کدام جبهه سخن بگویم که زحمات دیگر جبهههای کاری کم رنگ نشود اما خواه ناخواه در این مدت هستند افرادی که شاید کارهای بزرگی میکنند اما کمتر به چشم میآیند.
وقتی بولدوزر d9 به مشکل میخورد از پچ پچ ها میشنوم که کار سخت است و برای تعمیر باید به اهواز فرستاده شود و چند روزی زمان میبرد؛ این اتفاق برای بولدوزر d8 حفاری نیز اتفاق میافتد.
پیش خود میگویم خدای من اگر خودروها بخواهند برای تعمیر اعزام شوند که عملیات عقب میافتد؛ در همین فکر هستم که مراد کمالی که خود روزگاری از فرماندهان خط مقدم جبهه ها بوده است وقتی میبیند مدام از او سوال می کنم چه شد؛ میگوید توکل بر خدا کن درست میشود؛ ساعتی نمیگذرد و صدایم میکند همین جا خودروها را تعمیر میکنیم و میگوید فقط دعا کنید .
باورش سخت است اما پیرمردی است که می گویند از بچه های جبهه و جنگ است و خود جانباز است و بچه آبادان ؛ نامش هلیچی است و به مراد کمالی گفته است همین جا و در محل موتور را پایین میآورم.
شب از نیمه میگذرد او و شاگردانش هنوز مشغول کار بودند و خستگی و سرمای شب در مقابلش کم آورده بود.
به من میگوید مهارش میکنیم و ادامه میدهد ما مردان روزهای سخت هستیم.
خودروها که آماده میشوند به معنی نصب اتی واگن ها و عملیات است.
پیش هر کدام میروم، میگویند آقای خبرنگار بنویس مهارش میکنیم.
آنهایی که تجربه دوران دفاع مقدس را دارند این روزها به گونهای به رگ سفید آمدهاند که خاطرات آن دوران را زنده کنند.
از مدیرعامل نفت گچساران که میگوید همه چیز شبیه شبهای عملیات است تا صفی خانی و کمالی و …..
اینجا رگ سفید است و تلاشی که به جرات باید اعتراف کرد قلم در برابرش کم آورده است. خسته نمی شوند؛ یا علی از زبانشان نمیافتد و با گفتنش انرژی میگیرند.
جوانترها وقتی قدیمیها را میبینند که چگونه به آتش زدهاند شوق بیش از پیش میگیرند؛ به راستی اینان عاشقند.
رگ سفید اینروزها هر چه آتشش را بیشتر کند از آن سو مردانی هم هستند که میگویند “مهارت میکنیم رگ سفید” ما خسته نمیشویم و این جملاتی است که بابا احمدی و مسعود حیدری و صفی خانی و مکوندی و صفری و لرکی میگویند و در این میان خدا قوتهای پاک نژاد و عالی پور و سپهری است که بچه ها را در آغوش میگیرند از راننده آتی واگن گرفته تا کارگرهای خدماتی آشپزخانه.
رگ سفید جایی است که خستگی بی معنا می شود.
علی مراد کاظم پور
خبرنگار اعزامی روابط عمومی مناطق نفت خیز جنوب
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0