آقا سعادت شما درست و بجا گفته اید
مگر هفته قبل برادرشما به کسی توهین کرد
خسته نباشید سربازان گمنام
.
بسمه تعالی
بسیجی باشیم اما بسیجی چینی نباشیم، جانباز باشیم اما آزاده هم باشیم
آوای جنوب / سید سعادت اله حسینی پور
روز شانزدهم آذر یادآور مبارزات دانشجویی با استبداد و استعمار در تاریخ به ثبت رسیده است، و این روز نمادی گردیده است تا دانشجویانی که نماد شور و شوق و انرژی جوانی هستند. این انرژی را باید جهت مبارزه با هر گونه استبداد و زیاده خواهی چه از طرف جریان درون حاکمیت و چه از طرف برون مرزها که تمامیت و استقلال ما را تهدید می کنند به مبارزه بر خیزد، روز شانزدهم آذر در هر سال باید به روزی جهت کرسیهای آزاد اندیشی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند تبدیل گردد.
اگر جوان ما بسیجی چینی نباشد، که ابزاری در دست عدهای دلال قرار بگیرند که با واردات جنس چینی کمر تولید کننده داخلی را شکسته اند و به معنی واقعی کلمه بسیجی باشند، و در خدمت نه جریانی خاص بلکه افرادی با تفکر دگماتیسمی خاص قرار نگیرند، تمام ایران می توانند عضوی از این بسیج باشد، بسیجی باید قوه اجتهاد و تدبیر و دور اندیشی داشته باشد. و نه فقط یک مقلد خاص باشد، نمی دانم چه تعداد از جوانان دانشجو و فرهیخته کتاب «پیرامون جمهوری اسلامی» شهید مرتضی مطهری را خواندهاند، و در آن تفکر کرده اند این شهید بزرگوار که امام از او به عنوان پاره تن و میراث گرانبهای عمرش یاد کرده است در این کتاب نوشتهاند، در کجای دنیا دیده اید و یا شنیده اید که کسی در خانه خدا در محضر امام جعفر صادق (ع) بنشینید و بگویید که من امامت تو را قبول ندارم، پیامبرت را قبول ندارم، قیامتت را قبول ندارم، کتاب قرآنت را قبول ندارم و این در حالی باشد که شاگردان آن امام معصوم (ع) در یک دستشان قلم و کاغذ و بر کمرشان شمشیر بسته اند و دستشان از روی عصبانیت دسته شمشیرشان را فشار میدهند و عده ای به امام می گویند یا امام، به ما اذن بده تا این ملعون را تکه تکه کنیم. اما امام با تبسمی به آنان می گوید که جواب حرفهای ایشان را نمی توان با شمشیر آخته داد، جواب ایشان باید با مدرک و ادله و منطق باشد. به خاطر اینکه اگر با جبر بخواهیم مانع شویم این اسلام است که گردن زده میشود و باعث نابودی آن میگردد، ما به ادله و منطق و کتاب خدا باور و ایمان داریم و معتقدیم که می تواند جواب گوی مسائل مادی و معنوی بشریت باشد و در جایی دیگر از این کتاب می نویسد که : من بر این اعتقاد و باور هستم که باید در این دانشگاه الهیات که من هم در آن تدریس می کنم باید با حقوقی چند برابر حقوق من داده شود تا فردی مارکسیسم، لنیننیسم در اینجا تدریس کند ما باید استادی مارکسیسمی را بیاوریم که در شوروی و بلوک شرق زاده شده است نه کمونیسمی که در ایران زاده شده است و می خوهد از کتاب قرآن سوسیالیسم و کمونیسم را طرح و ترویج کند چرا که قرآن کتابی است که با توجه به اینکه همه جوانب روحی و روانی بشریت در آن در نظر گرفته شده است و هر گروهی می تواند آیه ای از قرآن را برای تفکر خود بیابد و این مورد قبول نیست.
شهید مطهری میفرماید: که ما معتقدیم که تفکرهای چپ و لیبرال باید بیایند و صحبتهای خود را بکنند و ما هم میآییم و صحبتهای خود را میگوییم و سعی بر دیکته آن بر دانشجو نداریم و دانشجو باید آزاد باشد تا هر آنچه را که می خواهد بپذیرد.
ولی ما بر این باور هستیم که در دین اسلام و جمهوری اسلامی میتوانیم جوابگوی شبهات و تفکرات خارج از این چهارچوب باشیم و وقتی از ایشان سئوال میشود که چرا جمهوری اسلامی؟ چرا نه جمهوری؟ شهید مطهری می فرماید: چون که صد آید نود هم پیش ماست. جمهوری اسلامی بسیار فراتر از جمهوری میباشد.
و حرفم در اینجا با دوستان دلسوز دین و انقلاب و نظام میباشد. بیائید درون مان را همانند شهید مطهری کنیم نه ظاهر و برون مان را و در این راه باید ریاضتها کشیده شود و باید ساعتها نشست و مطالعه نمود باید در تذهیب نفس کوشید، من به شما متعهد میگردم اگر یک هزارم مطهری علم و آگاهی داشته باشیم هیچ گروهی و یا اشخاصی نمیتواند از این نیروی جوان و پر انرژی و باانگیزه ما استفاده کند.
اما حرفی در مورد شانزدهم آذر ۹۳٫ آنچه که شنیدم در تهران اتفاق افتاده است این بوده که یکی از دانشگاهها مانع از سخنرانی آقای شریعتمداری سردبیر روزنامه کیهان و منتقد صریح دولت گردیده است که این نمیتواند مورد قبول باشد و در سالن محل سخنرانی دکتر روحانی مانع از صحبت ۵ تشکل دانشجویی گردیدهاند و گفتهاند با توجه به خط و مشی شما که در یک راستا میباشد یک گروه از شما صحبت کند که این امر با مخالفت این گروهها قرار گرفته است. و نماینده بسیج هم صحبت خود را به وقت دیگری موکول کرده است و امروز در تهران کفه ترازوی اعتدال به نفع تحکیم وحدت و جریانهای وابسته به آن سنگینی میکرد.
و اما در شهر گچساران برای روز شانزدهم آذر از آقای شجاع پوریان نماینده اسبق و اصلاح طلب دعوت شده بود.
این دعوت ابتدا توسط تشکل دانشگاه آزاد صورت گرفت که با مخالفتهایی روبرو گردید و در این راه دانشگاه پیام نور از ایشان دعوت نمودند. در حاشیههای سخنرانی این بزرگوار باید بگویم که نکاتی را دیدم که قابل تأمل است.
صحبت و سخنرانی ایشان اگر در پشت پردهای به گونهای که دیده نشود و مستمعین ندانند که نام و مرامش چیست سخت بود که شناخت ایشان که آیا اصول گراست و یا اصلاح طلب است سخت بود.
ایشان در مورد تشکیل بسیج و سپاه در آذر ماه گفتند و این روز را گرامی داشتند، در مورد ولایت گفتند، در مورد نقد همدیگر گفتند و امیدوار بودند که روزی یک مارکسیسم بتواند پشت این تریبون قرار بگیرد و او هم حرفهای خود را بزند اما شاید تنها نکتهای که موجب تشنج گردید این بود که به دانشجویان تاکید داشتند که نباید میدان را هیچ گاه خالی کنیم و انتخابات را تحریم کنیم تا کسانی که شایستگی چندانی ندارند بر رأس امور اجرایی قرار بگیرند و برای این امر سال ۸۴ و تحریم تحکیم وحدت را مثال زد که موجب پیروزی احمدی نژاد گردید، که این امر موجب هیاهو در تالار دانشگاه پیام نور شد.
من خود به شخصه چپ و راست را قبول ندارم و شاید نگاهم زیاد بد بینانه باشد ولی معتقدم که سفرهای را پهن کردهاند و اقلیتی به اسم چپ و راست روی آن نشستهاند و شکم پارگی میکنند و همه آنان دستشان در یک آبشخور است و این مردم کوچه و بازار هستند که چپ و راستشان کردهاند و خود نمیدانند.
وقتی شخصی وابستگی حزبی و گروهی پیدا میکند به طبع آن هم از خوبیها و هم باید از بدیهای آن دفاع کند که این مورد قبول در دین و مذهب و روح آزاده من نمیباشد. چرا که پیشوایان من گفتهاند حق را بگو ولو به ضرر تو باشد. آقای شجاع پوریان باید بپذیرند که مردم ایران دارای عقل و شعور سیاسی میباشند و به انتخاب آنان در سال ۸۴ و ۸۸ احترام بگذارند و معتقدم احمدی نژاد ۹۳ محبوب تر از خاتمی سال ۸۵ در بین عامه مردم میباشند و نه هر که اصلاح طلب نباشد را آدم به حساب نیاورند.
من نه وابسته به چپ و نه وابسته به راست هستم. در جمع انقلابی ها مثل یک ضد انقلاب به من نگاه میکنند و در چشم ضد انقلاب من را یک انقلابی میدانند و اینگونه بودن بسیار خوب است ولی دستت از آن خوان و سفره کوتاه است و امیدوارم روزی جوانان سرزمینم اینگونه بیندیشند و برای عزتشان بیشتر از شکمشان احترام قائل باشند.
من عضو کوچکی از یک خانواده انقلابی و مذهبی می باشم که هر هزینهای برای ایران اسلامی دادهایم و هیچ قصور و کوتاهی نداشتهایم. و امروز توقع و انتظارم از فرماندار، استاندار، نماینده مجلس شورای اسلامی، معاون سیاسی استانداری این است که با یک هیاهوی کوچک میدان را برای کسانی که نانشان در نا آگاهی مردم است را خالی نکنند. و انشاءالله این کرسیهای آزاد اندیشی تداوم داشته باشد. البته اگر واقعاً در مقابل خون شهدا راه امام و رهبری و مردم سالاری دینی ایمان و اعتقاد دارند.
موفق باشید. انشاء الله
آقا سعادت شما درست و بجا گفته اید
مگر هفته قبل برادرشما به کسی توهین کرد
خسته نباشید سربازان گمنام
کوچو بیدی تاحالا دوباره سر در اوردی
سید قدرت از تاجگردون حمایت میکنه اونوقت برادرش اینطوری مطلب می نویسد
ما چه کسی را باور کنیم
بااین حال حزب الله همیشه پیروزاست.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 4 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 4