کد خبر : 50602
تاریخ انتشار : شنبه 6 فروردین 1401 - 5:10

نامه‌ی ۹۴۸۲ کلمه‌ای سید قدرت به سید ناصر؛ نباید خیال کنیم اگر قدرت را به دست آورده‌ایم به همه چیز رسیده‌ایم / برای رهایی از معضلات دعا کردن کافی نیست / واقعیتی است که ما در حد شأن نمایندگی عمل نکرده‌ایم / اعتماد مردم به شما و اینجانب و خانواده کم شده است / توقع اکثر جماعت پاسخ دادن به تلفن آنهاست

نامه‌ی ۹۴۸۲ کلمه‌ای سید قدرت به سید ناصر؛ نباید خیال کنیم اگر قدرت را به دست آورده‌ایم به همه چیز رسیده‌ایم / برای رهایی از معضلات دعا کردن کافی نیست / واقعیتی است که ما در حد شأن نمایندگی عمل نکرده‌ایم / اعتماد مردم به شما و اینجانب و خانواده کم شده است / توقع اکثر جماعت پاسخ دادن به تلفن آنهاست

آوای جنوب سید قدرت حسینی‌ بحرینی نماینده اسبق مردم شهرستان‌های گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی با ارسال نامه‌‌ی ۹۴۸۲ لغتی خطاب به سید ناصر حسینی‌پور نماینده فعلی مردم شهرستان‌های گچساران و باشت، او را به انجام بعضی کارها و بر پرهیز از برخی رفتارها و اقدامات توصیه کرد و نوشت: آزردن دوستان خلاف راه

نامه‌ی 9482 کلمه‌ای سید قدرت به سید ناصر؛ نباید خیال کنیم اگر قدرت را به دست آورده‌ایم به همه چیز رسیده‌ایم / برای رهایی از معضلات دعا کردن کافی نیست  / واقعیتی است که ما در حد شأن نمایندگی عمل نکرده‌ایم /  اعتماد مردم به شما و اینجانب و خانواده کم شده است /   توقع اکثر جماعت پاسخ دادن به تلفن آنهاستسید قدرت حسینی‌ بحرینی نماینده اسبق مردم شهرستان‌های گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی با ارسال نامه‌‌ی ۹۴۸۲ لغتی خطاب به سید ناصر حسینی‌پور نماینده فعلی مردم شهرستان‌های گچساران و باشت، او را به انجام بعضی کارها و بر پرهیز از برخی رفتارها و اقدامات توصیه کرد و نوشت: آزردن دوستان خلاف راه صواب است و توقع اکثر جماعت پاسخ دادن به تلفن آنهاست.
به گزاترش آوای جنوب متن کامل این نامه به شرح زیر است.
برادر عزیزم، آزاده و جانباز و نماینده محترم مردم شریف گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی جناب آقای سید ناصر حسینی
سلام علیکم و رحمه الله
ضمن تبریک سال نو توفیقات شما را از درگاه ملک منان، و رحمان الرحیم می‌طلبم و محفوظ ماندن از وسابس شیاطین اِنس و جانّ را از حضرت حافظ حفیظ برایتان مسئلت دارم.
احتراماً مدتی است که می‌خواهم مختصری از وضعیت موجود را به عرضتان برسانم و شرایط را در حریم امکان و وسع و استنباط بِنِگارم، ولی حالم بر جسمَم وفادار نیست، چرا که لحظه‌ای نیست که امر مهمّی و درد بزرگی از مردم، به من وارد نشود و هر کدام از آنها یک نوع حاجتی دارند و همگی می‌خواهند که مقتضای خواهش ایشان از حقیر حاصل شود.
امید است سخنان ناهموار مرا که مانند دوای تلخ به مذاقْ ناگوار است در کامتان، خوشگوار اُفتد.
حتماً مستحضرید وقتیکه اَکابر جامعه از شیوه و طریقه لازم خود بیرون روند و طریق صواب را بر نگزینند، سایر مردم به تبعیتِ، «اَلناسُ عَلیٰ دینِ مُلُوکِهِم»، مسیری را انتخاب می‌نمایند که در پی آن مصائب غیرمنتظره‌ای عائد می‌گردد.
نامه سید قدرت حسینی بحرینی به سید ناصر حسینی پور

سید قدرت حسینی بحرینی

به قول شیخ اجل سعدی شیرازی: «آزردن دوستان خلاف راه صواب است و نقض رأی اولوالالباب»
اگر در جامعه‌ای مردم رها شوند هر آینه مانند عقابان برّ و ماهیان بحر همدیگر را می‌دَرَند و به اِفنای یکدیگر مشغول می‌شوند و اختلالی غیر قابل مهار ایجاد می‌گردد. از زمانی که به عنوان وکیل مردم انتخاب شده‌اید، بعضی افراد مُطْمِع تعمداً به دنبال القاء اوهام عاطله هستند، تا مسیر را بر شما مُشتبه و آب را گل‌آلود تا به مقصد دلخواه نائل آیند که به مرور، ریای مخفیّه آن‌ها نمود و ظهور یافته و می‌یابد.
گفته‌اند:
«آتش چو فُتَد به گلستانی/ سوزند گل و گیاه با هم
فریاد من از درد چنین عیب نباشد/این درد نپندارم از آنِ منِ تنهاست»
در پرانتز عرض کنم: قرار نبوده و نیست شما نسبت به مسئله عقول و نفوس یا وحدت وجود و موجود یا کیفیت علم حضوری یا حصولی، اِجمالی یا تفصیلی وقت بگذارید و از مردم به واسطه این امور رفع گرفتاری شود. توقع اکثر جماعت پاسخ دادن به تلفن آنهاست ولو کارشان انجام نشود. مردم غرق در مضایق خود هستند و به دنبال مَفَرَّی برای نجات خود می‌باشند.
نظام جمهوری اسلامی، بر مردم هر حوزه‌ای، وکیلی و در رأس آن منطقه امیری قرار داده تا شب و روز با دیده محبت بیدار، و نگهبان اوضاع جماعت تحت نظارت خود باشند، تا نگذارند دست تعدّی جورْ کیشان، گونه احوال مستضعفان را به ناخن ستم خراشند و زور بازوی زبر دستانِ مکّار اهل رانت و فساد و فتنه به تیشه بیداد، نخل مراد زیردستان را درهم نتراشند. شاهد بودیم که اشک امیری مخلص در غم مصائب بیچارگان منطقه‌ای محروم، چه غوغایی در مملکت به پا کرد و آن سرشکی که به فرمان عطوفت و مهربانی، بی ریا، گودی حدقه را به سمت گردنه‌ای، گونه نام، درنوردید، قطعاً سنگلاخ‌ها را از پیش پای مردم محو خواهد نمود.
«اخلاص یعنی این».
امیر و وکیلی پیروزند که توفیق هر مهمی را بر وجه صواب از درگاه رب الارباب مسئلت نمایند و تمشیت هر امری را به مشیّت او منوط دانسته و روز و شب به زبان عجز و اِنکسار از دربار حضرت آفریدگار، سلوک راه درست را طلبند.
گفته‌اند؛ «ریاست بدست کسانی خطاست/ که از دستشان دستها بر خداست».
جایگاه وزیری و امیری و وکیلی و کسانی که آلاف و اُلوف دارند، نباید مانع از دادرسی بیچارگان شود و از فریاد دادخواهان روی گردانند و از ناله ستمدیدگان برنجند.
اشک‌های آن امیر در دیشموک مظلوم و محروم عصاره احوال رنج دیدگان و بیچارگانی بود که موج نوع دوستی و اعلام معاضدت را در اقصیٰ نقاط کشور برای استان ما به ارمغان آورد. 
ولو اینکه آن اخلاص عده‌ای افراد عقده‌ای را بر نتافت و از این و آن کلمات و جملاتی را به عاریه گرفتند و بغض درونی خود را فاش نمودند.
آری هر کی سر شد، دردسرش باید کشید و هر که سرور شد، بر زیر دستان بایدش بخشید.
نام سروری بر او رواست اگر نامه ایشان را بخواند. وزیر و امیر و وکیل حکم آفتاب دارند باید پرتو التفات خود را از هیچ ذره‌ای دریغ ندارند و این شیوه را منافی‌شان خود ندانند. چه، هیچشانی اعظم از شان خدایی نیست و آن باری تعالی دست رد بر سینه احدی نمی‌گذارد.
«هر که آمد گو بیا و هر که خوانَد گو برو/ کبر و نازِ حاجب و دربان در این درگاه نیست».
مع الاوصف قطعاً نیاز به اصلاح نگرش خود داریم به قول توماس جفرسون: «هیچ چیز نمی‌تواند فردی را که دارای نگرش درست است از دستیابی به هدفش باز دارد. هیچ چیز در روی زمین نمی‌تواند به فردی که دارای نگرش نادرست است کمک کند». و گفته‌اند؛ نگرش مثبت گذرنامه فرد برای ورود به فردایی بهتر است لذا یک نظام اعتقادی مثبت نقطه شروع دستیابی به هر هدف است.
بزرگی گفته است؛ نگرش شما پنجره‌ای است که از پشت آن دنیا را می‌بینید گاهی اوقات دلشکستگی‌ها پنجره‌مان را تیره و تار می‌کند و شک و تردید پنجره‌مان را مات می‌نماید و دلیل آن این است که از پاک کردن پنجره نگرش خود غافل مانده‌ایم. وقتی غبار پنجره زدوده می‌شود دنیای تازه پیش چشم انسان گشوده می‌گردد.
مطمئن باشید تمام جماعتی که به شما رأی دادند همه خیرخواه شما هستند و می‌خواهند آبرومند باشید منتها به شرطها و شروطها.
واقعیت این است که اعتماد مردم به شما و اینجانب و خانواده کم شده است، در طول این ۴۳ سال هیچ وقت شرایط اینطور نبوده که در همان شش ماه اول نمایندگیِ وکیلی، موج نارضایتی فراگیر شود. عرضم این نیست که همه اعتراضات به جاست و همه سخن‌ها و تحلیل‌ها صواب و کارگشاست، اما عملکرد شما و من و بعضی از اعضای خانواده و تعدادی از دوستان موجد اصلی این فضای شکننده است. گرچه بعضی از گلایه‌ها منطقی و عقلایی نیست ولی به هر حال مردم آنچه را وظیفه خود می‌دانستند به موقع انجام دادند اما ما به وظیفه خود، خوب و شایسته عمل نکردیم. یک واقعیتی است که ما به شأن نمایندگی که توقع مردم است، عمل نکرده‌ایم که عین بی‌تدبیری است و جفا به مردم به ویژه کسانی که با عشق و علاقه حماسه بیست و هشتم خرداد را خلق نمودند. مردم و بخصوص جوانانی که من می‌شناسم، اکثراً همچنان پای کارند و حاضرند هر مجازاتی را با دیده‌ی منّت بپذیرند ولی قبول نمی‌کنند مدال پیروزی را که با مشقت و افتخار به دست آورده‌اند، از گردن بِدر آورند آنها هر مجازاتی را پذیرفتند ولی زیر بار حرف زور نرفتند.
الان اگر نگرانند، بخش مهمی از این نگرانی را ما مقصریم حتماً مطلعید که عده‌ی زیادی از هواداران به جرم استقامت و دفاع جانانه از جریان اصیل ولایی، از هر سو، زهری مرگبار که با تیرهای زهرآگین، آن‌ها را هدف قرار می‌داد و می‌دهند، کماکان بر مواضع خود پایمردی می‌نمایند و امید به آینده را رصد می‌کنند، ولی گویا دیدگان کسانی که باید این فداکاری‌ها را می‌دیدند و ببینند کور شده است. نکند ما نیروی بینایی خود را از دست داده باشیم؟!
حقیر به عنوان برادرت، سیاست را از تاریخ و مردان سترگ یاد گرفته‌ام و آموخته‌ام که تاریخ تنها برای حفظ کردن نیست بلکه می‌توان از آن درس‌های متفاوت و آموزنده آموخت. از روزی که من و دوستانم خود را متعهد به این نظام دانسته‌ایم عملاً نشان داده‌ایم که ما موظف نیستیم در راهی قدم بر داریم که خیلی‌ها یا به خاطر منافع یا ناآگاهی یا به جهت عبور از گرفتاری‌ها، سال‌ها تسلیم آن شده‌اند و بنا نیست که ما تسلیم مشکلات شویم.
به قول ناپلئون هیل: «کسی که تسلیم نشود عاقبت پاداش تلاش خود را به طور کامل خواهد گرفت» مطمئن باشید اگر فشاری در میان نباشد الماسی هم در میان نیست. ما هم مثل شما می‌دانیم که زندگی پر از فراز و نشیب است و همواره آن طور که انسان می‌خواهد پیش نمی‌رود، اما آموخته‌ایم که هرگز در برابر هیچ مشکلی سر تعظیم فرود نیاوریم و با تمام وجود به مقابله با آن‌ها برخیزیم و این مزیّتی بود که به وسیله آن توانستیم بر سختی‌ها فائق آییم و مشکلات را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذاریم.
حل مشکلات جامعه نیاز به پشتکار دارد و گفته‌اند: «پاداش کسانی که با پشتکار به پیروزی می‌رسند بسیار فراتر از رنجی است که در این راه متحمّل می‌شوند لذا هر گرفتاری و مصیبتی بذر منفعتی همسان یا بزرگتر از خود را به همراه دارد»
برای ورود به بعضی مسائل مهم و کارگشا بارها خدمتتان اصرار نمودم ولی گره‌هایی را که با دست باز می‌شدند باز نَنِمودید، تا الان مجبور هستی برای گشودن آنها به زور دندان متوسّل شوید!!
پر واضح است که قابلیت‌ها و توانایی‌ها در سختی‌ها رخ می‌نمایند، و انسان را آبدیده می‌کنند. راه موفقیت و پیشرفت این است که همه راه‌های عقب نشینی را مسدود کنیم فراز و نشیب‌ها به ما آموخت که واقع‌بین باشیم و تنها در پی یک زندگی بی دردسر نگردیم. مطالعات تاریخی و جامعه شناسی و روانشناسی باعث شد که ما در شرایط نابسامان با تکیه بر ایمان، روحیه‌مان را حفظ کنیم و شما در اسارت از همه موفق‌تر بوده‌اید قطعاً مطلع اید که در جامعه امروز ما، اختلاف طبقاتی میان اقشار متفاوت بیداد می‌کند برخی با رانت و زمین خواری و پیمان‌های کلان سفارشی و سوء استفاده‌های فراوان صاحب ثروت‌های افسانه‌ای شده‌اند و در کنار آنها، عدّه‌ای توان تهیه ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین مایحتاج زندگی را ندارند.
من

و شما زجر کشیده هستیم و احساس درد را تنها درد کشیده‌ها درک می‌کنند و کسانی که به سختی‌ها و مشقّات مبتلا نشده باشند، هر تعریفی که از آن بکنند مبتنی بر واقعیّات نیست.
در کنار این بحث، بیکاری و فقر می‌تواند تأثیری ویرانگر در زندگی مردم داشته باشد، لذا الان همه چشم‌های مضطرب به سمت ما دوخته است و متأسفانه قشر ضعیف تنها قربانیان اجتماع هستند. با کمال تأسف واژه همدردی مفهوم واقعی خود را از دست داده است و اصول اخلاقی در بین مردم کمرنگ و بی تفاوتی ویروسی همه گیر شده است آیا ما هم باید تسلیم و مغلوب این ویروس شویم؟
آیا هنوز نپذیرفته‌اید که مخالفین حرفه‌ای (که آنها خود، ما را دشمن برشمرده‌اند) از هیچ اقدام خصمانه‌ای رویگردان نیستند، تا وجودشان را در اجتماع به اثبات برسانند؟
نامه سید قدرت حسینی بحرینی به سید ناصر حسینی پور

سید ناصر حسینی پور

به خاطر دارید که در آن مبارزه نفس گیر که حتی تلفنی هم سراغ احدالنّاسی از مبارزانی را که علیه رانت خواران و آنهایی که نتیجه انتخابات ۹۸ را با هزینه‌های چند ده میلیاردی تغییر داده بودند، نگرفتید، و کوچکترین نقشی در آن ماجرا نداشتید، اما آن شخص علیه شما به ناحق گفت که: «سیدناصر یک CD علیه من پر کرده بود و به بیت داده بود»، که آن موضوع صد البته کذب محض و دروغی اضافه بر لیست دروغ‌های قبلی‌اش بود تا بلکه از آراء شما کاسته شود. آن‌ها صددرصد مرموزانه در کمین نشسته‌اند و بخش مهمی از ردصلاحیت من ساختگی بود که با توجه به نفوذی که در دولت مرعوب اصلاحات در استان و بخصوص در تهران در جاهای بسیار مهم داشتند، آن واقعه پیش آمد اما من و شما و دوستان محوری‌مان، کوتاه نیامدیم و مردانه در برابر آنها ایستادیم و ایستاده‌ایم و نتیجه‌اش را هم دیدند «وحدت و انسجام یعنی این».
با اینها که مجتمعاً دشمنی می‌کنند باید با خدمت صادقانه به مردم مبارزه کرد تا دستشان بیشتر رو شود.
نکته مهم، اما هیچگاه نشد از برادرت بپرسید: «شما که ۱۹ سال خارج از گچساران و باشت بودید و حداکثر بعد از انقلاب یک سال و نیم در گچساران (سپاه و آموزش و پرورش) زندگی کرده بودید، چطور آمدید و با ۲۳ هزار رأی نماینده مردم شدید در حالی که از جانب هیچ جریان مطرح استانی یا کشوری حمایت نمی‌شدید». (تحلیل این مهم بماند برای وقتی دیگر)
یقیناً اگر در انتخابات میان دوره‌ای مجلس هفتم در کل حوزه بویراحمد گرمسیر حتی بر هر صندوقی یک نفر نیرو می‌داشتیم برنده آن انتخابات ما بودیم بماند که چه گذشت و آن شخص که فعلاً سرِکار است و فکر می‌کند مجدداً می‌تواند به آن نقطه صعود کند، قطع یقین آب در هاون می‌کوبد بعداً خواهد فهمید که سر کار است) سؤال این است چرا امیدوارند؟ (در جای خودش این موضوع را برایتان تحلیل می‌کنم که اشکال از کجاست). آن مهندس محجوب هم سر کار است. بعضی از بستگان ما هم بیش از دیگران سرِکارند. (باید زیرکی آن فرد محوری را در قالب دنیاداری تحسین نمود). آن‌ها خوب بلدند چگونه مسائل کوچک و بی مقدار خود را بزرگ و امور با ارزش ما را کم اهمیت نشان دهند و با بزرگ جلوه دادن توفیقات کوچک و اندک خود (که آن موارد هم مبتنی بر منافعشان می‌باشد)، توجه مردم را به خود جلب کنند و ذهن آنها را منحرف یا مشوّش نمایند تا با خاطری آسوده همان کاری را که می‌خواهند به نتیجه برسد. تیم رسانه‌ای و قلم به مزد آن دو شخص هم شبانه روز در تلاشند تا مقاصد آنها را برایشان محقق نمایند. آیا جنابعالی ارتباطی معنادار با تیم رسانه‌ای خود که در باشت و گچساران آن همه فداکاری نمودند، دارید؟
تنها راه مقابله با این بازی‌های شطرنج گونه این است که با خدمت صادقانه به مردم قدرتمندانه مقابلشان ایستاد و بر رفع ضعف‌ها مجدّانه تلاش شود.
مدیران مطلقاً نباید به امان خدا گذاشته شوند. در آن دوره نمایندگی اینجانب، با این نیت که باید عزت حضرات مسئولین حفظ شود، در کارشان دخالتی به عمل نیامد، و بعضاً خودسرانه هرکاری می‌خواستند انجام می‌دادند. الان باید ضمن احترام به آنها، با عیونی واقعی عملکردشان را با دقت و مستمر رصد نمود، لایق‌ها تشویق و اگر در کار بعضی‌ها ضعفی وجود دارد چنانچه با تذکر و ارشاد، اصلاح آن‌ها کارساز نباشد قاطعانه عذرشان خواسته شود تا فکر نکنند این میزها حق آنهاست، تمام میزها و پست‌ها جایگاه‌های نوکری برای مردم هست و بس.
باید بدانید که هنوز هم در میان جمع ما کسانی هستند که بدون چشم داشت تمام قد به مبارزه ادامه می‌دهند. حتی اگر هیچکس آن‌ها را نبیند و گمنام باشند.
عده‌ای هم به خاطر اینکه از منجلاب فقر و نداری نجات یابند به هر طنابی چنگ می‌اندازند و بر هر وعده‌ای هرچند دروغین دل می‌بندند، اما ما وظیفه داریم با مردم یکرنگ و صادق باشیم و واقعیت‌ها را برای آنها تبیین کنیم و بر قول و وعده‌های خود استوار بمانیم، شما با عبور از دشواری‌ها و سنگلاخ‌هایی که در زندگی خود تجربه نموده‌اید می‌توانید نابودگر مفت گویان و مفت خواران اجتماع باشید. بیرحمی خود خواهان و تمامیت خواهان سبب پرورش بذر کینه در جامعه شده است که ما باید صحیح عمل کنیم تا افکار و عملکرد آنها سبب سردرگمی جامعه نشود.
آنچه انسان را در بزنگاه‌های حساس و در موقعی که گرد و غبار، امور را بر انسان مشتبه می‌نماید، نجات می‌دهد، بصیرت است که راه صحیح را نشان می‌دهد چرا که گفته‌اند: بصیرت یعنی هنر دیدن چیزهایی که دیگران از دیدنشان عاجزند.
اگر در فتنه ۸۸ عده‌ای از خواص تجدید و جمعی مردود شدند علتش نداشتن بصیرت بود.
حتماً شنیده‌اید که می‌گویند: «هر کس به طریقی فضای یک اتاق را روشن می‌کند یکی وقتی وارد آن می‌شود و یکی وقتی از آن بیرون می‌رود می‌تواند مصداق شریفه‌ی «جاءَ الْحَق و زَهَقَ الباطِل» باشد.
البته جامعه در یک معضل بزرگ غرق است و آن اینکه عده‌ای به جای شمردن نعمتها، مشکلات را جمع می‌زنند و ایجاد یاس و ناامیدی را تبلیغ می‌نمایند.
نکته بسیار مهم دیگر، دوستان و اطرافیان است، شنیده‌اید که گفته شده آیینه صورت ظاهر انسان را نمایان می‌سازد اما چهره حقیقی او را می‌توان از دوستان و همنشینانش شناخت لذا انسان بخشی از آن چیزی می‌شود که در کنارش قرار دارد.
همنشینی با علمای آگاه بلاد، خاصّه ائمّه جمعه و جماعات و چهره‌های دانشگاهی و متعهدین مُعمّر و مجرب و جوانان تحصیلکرده و خوش ذوق در ریل گذاری صحیح، گره‌ها را از مشکلات باز می‌کنند.
منظور این نیست که همه آراء آنان را به دیده قبول تلقی کنید و در حصار همان آراء متوقف بمانید بلکه به استناد «فَبَشّر عِباد الَذین یَسْتَمِعوُنَ الْقول فَیتبِّعونَ اَحْسنه» سخنان را بشنوید و بهترین‌ها را برگزینید.
شما نیک می‌دانید شعاری فریبنده اما مخرّب تحت عنوان معماران و نجات دهندگان اقتصاد مملکت به دست افرادی کارکشته افتاد و این هم مسلکان بخوبی می‌دانستند چگونه می‌توان اقتصاد یک مملکت را نابود کرد آنها از آن شعار برای دفاع از محرومان استفاده نَنِمودند و هیچگاه از قوّه به فعل نرسید بلکه آن را ابزاری برای دستیابی به اهداف خود دانستند. الان روز دفاع واقعی از حقوق محرومان و پابرهنگان است.
این نکته را نیز به خوبی می‌دانستند که اگر نیاز جامعه برآورده شود دیگر امکان تسلط بر آنها وجود نخواهد داشت، لذا سیاست تثبیت فقر در جامعه را در پیش گرفتند شاید خیلی‌ها این نکته مهم را نپذیرند اما از وقوع آن نباید حیرت زده شد چرا که بسیار مرموزانه این اتفاق افتاده است برخردمندان و آگاهان پوشیده نبود که جریان مزبور، هیچ برنامه مفیدی برای بهبود اوضاع اقتصادی نداشته و ندارند و بیشتر در پی دستیابی به اهداف سیاسی بودند که با چراغ سبز غربی‌ها، در سر می‌پروراندند. کلامشان زیبا اما بی محتوا بود مُشتی واژه‌های زیبا را کنار هم ردیف کردند که تنها گوش نواز بود بدون اینکه جنبه عملی داشته باشند. چند سال زندگی ملت را به برجام بی فرجام گره زدند حتی آب خوردن را. و همچون هشت پایی نیرومند همه جا بازو انداختند و همه چیز را در اختیار خود گرفتند و اما ما باید برای حل معضلات مردم از عقلمان پیروی کنیم نه احساساتمان یعنی احساسات باید در سیطره عقل قرار گیرد نه اینکه منبع و منشأ تصمیم گیری‌ها قرار گیرد. هرگز با چشم بسته به هدف نخواهیم رسید.
ما موظف هستیم علیرغم این همه تهمت، هتاکی، فهاشی، تبلیغات سو و کارشکنی‌ها، جلوی خشم خود را بگیریم و تنفر خود را از عملکرد یاوه گویان در دل سرکوب کنیم تا راحت‌تر بتوانیم در مورد موضوعات فکر کنیم و تصمیم صحیح بگیریم یقیناً نجات مردم از این شرایط نابسامان اقتصادی و فرهنگی امکان پذیر است اما نیاز به پشتکار و ایثار فراوان دارد.
اطمینان قلبی دارم که آنچه را دنبالش هستیم و قصد انجامش را داریم اگر سرلوحه کارمان اخلاص و خدمت صادقانه باشد محقق خواهد شد ولو این که نیاز هست ‌ پنجه در پنجه خیلی‌ها انداخت.
در مسائل مختلف ما باید یا دلیلی محکم برای پذیرش یک موضوع را داشته باشیم یا برهانی معتبر و مُتْقَنْ برای رد کردن آن.
اگر سست قدم باشیم که بحمدلله نیستیم و یا حرف‌هایمان پر از تضاد و متناقض باشد هرگز نمی‌توانیم یاورانی ثابت داشته باشیم. اگر دیواره‌ی اعتماد ترک بردارد، ترمیم آن به سختی امکانپذیر است.
برای حفظ جامعه‌ای که مردم آن از چندین ایل و طایفه شکل گرفته و برای اینکه از یکدیگر جدا نشوند و رودرروی همدیگر قرار نگیرند باید همه آنها بر اساس جایگاهشان مطلوب دیده شوند.
قطعاً مطلعید که هر چه میانگین سنی افراد یک جامعه کمتر و آن جامعه جوان‌تر باشد آمادگی آن جامعه برای همراهی بیشتر است مشروط به اینکه شاهد یک عدالت نسبی در اجتماع باشند.
اگر ما نتوانیم به افکار جوانانمان شکل مثبت بدهیم هنگام خاک سپاری‌مان، گویا تمام آمال و آرزوهای آنها را، زیر خروارها خاک با خود دفن نموده‌ایم.
امام علی علیه السلام فرمود: «اَلْفَُرصَ تَمُرُّ

مَرَّ السَّحاب» فرصت‌ها مانند ابر می‌گذرند مردم نباید احساس کنند که مجبور به انتخاب بین دو بد، یا بد و بدتر هستند.
سیاست فقط قدرت کلام برای تشویق و دلگرمی دیگران نیست، معیار یک نماینده یا مدیر خوب، تنها سخن گفتن شیوا نمی‌باشد. اگر مردم استنباط نمودند که مسئولین برای فریب آنان، فقط زیبا سخن می‌گویند، قطعاً تبرّی می‌جویند.
برادر عزیزم؛ من هر وقت خاطره آن شب محزون در پادگان شهید غلامی اهواز را مرور می‌نمایم، بعد از سالها هنوز گونه‌ها و محاسنم خیسِ اشک می‌شوند خودتان از موضوع واقف هستید.
شما خوب می‌دانید که عده‌ای شکست خورده برای بدنام کردن افراد آبرومندی که آنها را سدّی در راه خودشان می‌دانند حتی زندگی خصوصی‌شان را زیر نظر می‌گیرند تا سرانجام نقطه ضعفی از او بیابند یا برایش بسازند و به واسطه همان نقطه ضعف او را پایمال کنند و در صورتیکه هیچ نقطه تاریکی در زندگی او یافت نشود، به او تهمت می‌زنند و باعث آبروریزی او می‌شوند تا او را از صحنه سیاست خارج کنند البته غافل از این هستند که «مکروا و مکرلله ولله خیرُ الماکرین». آن‌ها راه فریفتن افکار عمومی را به خوبی بلد هستند.
قطعاً متوجه شده‌اید که مجلس رزمگاه قهرمانان است و مردم به سویی نظر دارند که قهرمانی بی‌پروا، برای عزت آنها گام بردارد. ذکر این نکته ضروری است که ترسوها جایی در جامعه ندارند شفاف عرض کنم شما انقلابی و صادق هستید ولی آدم شناس ماهری نیستید واضح است.
که هر چه مرکز فرماندهی سالم‌تر باشد اعضای آن نیز از سلامت و پایداری بیشتری برخوردارند اگر نیروی عظیم مردم نادیده گرفته شود استارت اضمحلال سیاسی و اجتماعی قطعی است. برای مقابله با افراد چموش تطمیع شده باید مردانی شجاع داشت تا در مقابل آن‌ها از پای در نیاییم و اگر زمین خوردیم با عزمی راسخ‌تر از جا برخیزیم و به مبارزه‌ای دوباره بپردازیم تا شرّ آن‌ها از سر مردم کوتاه شود. شجاعان همواره مورد احترام جامعه بخصوص جوانان هستند البته قدرت مردم بیکران نیست بلکه محدود است گر چه اگر به حرکت درآید همچون سیل خروشان کارساز است ولی مبارزات ممتد توان آنها را تحلیل خواهد برد.
قبلاً هم گفته‌ام باید از تاریخ درس گرفت خواندن آنها تنها برای سرگرمی نیست نباید بگوییم چون زمانه عوض شده تاریخ گذشتگان دیگر کارایی ندارد و نمی‌توانیم از آن درس و آموزش بگیریم باید آن را با دقت مرور نمود به بهترین شکل ممکن، در زمان حال از آن استفاده کرد. هم در قرآن و هم در سخنان معصومین علیهمُ السّلام به ویژه امیرمومنان علیه السلام ث، به کرّات از سر گذشت قُدَماٰ سخن به میان آمده است. تحولات مختلف در این ۴۳ سال انقلاب درس‌های مهمی به ما یاد داده و می‌دهد مشروط به اینکه با مداقّه، مورد توجه قرار گیرد.
ما نباید همانند جامعه‌ای باشیم که همچون هِرَم، روی رأس خود ایستاده‌اند و کوچکترین لغزش آنها را سرنگون می‌کند.
من به این نکته معتقد نیستم که سرنوشت، انسان را در دام خود اسیر می‌کند بلکه مطمئنم، انسان‌های با اراده و مقاوم، دام اسارت را هر چند محکم باشد سَرْ می‌برند. «هرکس کتاب جهانی پایی که جا ماند را خوانده باشد یا بخواند کاملاً می‌پذیرد که شما یک سد شکن واقعی هستید اگر از نصف ظرفیت و توان خود به موقع استفاده کنید می‌توانید منشأ انجام خیلی کارهای مهم باشید.
کمتر نماینده‌ای را در شهرستانها سراغ دارم که در دوره اول نمایندگی خود، پتانسیل شما را داشته باشد ولی متاسفانه در موارد متعدد از توان خود غافل هستید و این جفا در حق مردم است.
عده‌ای از بعضی افراد که نماینده شده بودند، بُت ساخته‌اند در حالی که بیشتر سراب بود و متاسفانه خیلی از مردم این بزرگ‌نمایی و چاپلوسی‌ها را باور کرده‌اند و به همین دلیل دچار عارضه خود کم بینی شده که علت اصلی آن تبلیغات گسترده اَجیر شدگان است.
مخالفین ما که خودشان، ما را دشمن معرفی می‌کنند سودای نابودی ما را در سر می‌پرورانند راه مقابله با این تفکر و شیوه منحوس، صادق بودن با مردم و خدمت صادقانه به آنان است توجه کافی به تحکیم ستون‌های جامعه، که دلسوزان واقعی، آگاه، مجرب و کارکشته هستند از ضروریات است که تا الان نسبت به این مهم غفلت شده است.
اما اگر به اندیشمندان واقعی جامعه و افراد پر استعداد توجه نشود و گوشه گیرشان کنیم و به آنها بهاء داده نشود، با دست خود پل‌های پشت سرمان را نابود نموده‌ایم. برای شناخت واقعی جامعه، باید میزان فداکاری و ایثار اعضاء را بشناسیم. زیرا میزان فداکاری آن‌ها نشان می‌دهد که چقدر به اعتقادات و جریانشان پایبند هستند. شما کسی را پیدا نمی‌کنید که به خاطر مسائل اقتصادی خودش را قربانی کند اما بسیاری از افراد هستند که جان خود را فدای آرمانشان می‌کنند.
تا قبل از این دولت مردمی احساس می‌کردم که جامعه را مِهی سنگین و ارغوانی دربرگرفته، یعنی همان حالتی که پیش از شروع طوفانی سهمگین پدید می‌آید ولی بحمدلله با رد بعضی مکّاران مدعی جایگاه ریاست جمهوری، توسط شورای معظم نگهبان راه برای تشکیل دولت خدمتگزار باز شد که «نَحْنُ مُنْتَصِرون انشاءلله».
ما نباید هر کاری را در آخرین فرصت ممکن انجام دهیم یعنی زمانی که هیچ راهی جز انجام آن نداشته باشیم در این حالت، ممکن است معضلات مضاعف شود.
دوستان محوری جریان ما، چنین بودند و هستند که هرچه صدای زنگ خطرها بلندتر می‌شد و یا می‌شود نه تنها ترسی به دل راه نداده‌اند بلکه با مقاومتی مثال زدنی حضور خود را در صحنه پررنگ‌تر به رخ می‌کشیدند اینها گنجینه‌هایی هستند که سال‌ها  وقت گذاشته‌اند، تا چنین کارآزموده شده‌اند، این سرمایه‌های مفید و مؤثر رایگان در اختیار شماست، ولی گویا خود را از آن بی نیاز می‌بینید، که اگر چنین باشد یک اشتباه اَفحَشْ است. این قانونی نانوشته است که در شرایط سخت، آن‌هایی که تحمل و بردباری کمتری دارند از میان می‌روند و تنها افراد نیرومند باقی می‌مانند.
متاسفانه در این شرایط دشوار آن‌هایی که پا روی پا گذاشته بودند و از دور اوضاع را رصد می‌نمودند الان طلبکارتر از کسانی هستند که با تمام وجود در صحنه حضور فعال داشتند.
مبارزه با تفکر تمامیّت خواهی باید دائمی و مستمر باشد چرا که به محض برداشتن فشار و کم رنگ شدن مبارزه و مقاومت، دوباره به بازسازی خود می‌پردازند تا بلکه مجدداً غالب شوند. انسجام نیروها با محوریت واحد، و هدفمند، گره‌ها را می‌گشاید و بستر توفیق در مسیر تحقق آرمان‌ها را فراهم می‌نماید. باید همیشه چشممان به روی حقایق، کاملاً باز باشد و اجازه ندهیم آن را زیر توده‌ای از دروغ پنهان کنند و ما را در تصمیم گیری به خطا بیاندازند.
زمان همچون برق و باد می‌گذرد، ما نباید مغرورانه فکر کنیم، باید از آن روزهای پر خطر درس بگیریم و اتفاقات آن ایّام را از ذهن دور ننماییم. ما نباید با رفتارهای ناصحیح غرور کسانی را که جانانه در صحنه‌ها حضور داشتند، بشکنیم. اگر غرور مثبت همراهان شکسته شد، جریان فکری ما به شدت آسیب می‌بیند و بازسازی آن سالها زمان خواهد برد و آن دیگر زود، دیر شده است. وقتی شرایط نامتعادل شود، مردم بر اساس احساسشان تصمیم می‌گیرند و نه بر پایه منطق و عقل. احساسات می‌تواند مثبت یا منفی باشد ممکن است درست باشد یا نادرست اما در هر حال تصمیمی که بر اساس احساسات گرفته شود شاید نیمی از واقعیت را در بر داشته باشد. رقبای کهنه کار و بعضاً متعصّب خوب می‌دانند چگونه با تبلیغات دروغ، اما فریبنده، فکر و ذهن مردم را هدف گیری کنند و احساساتشان را به بازی بگیرند. «کجای کار هستیم؟!»
ما کاری کرده‌ایم که در شرایط فعلی عملاً نیازی نیست که رقبا علیه ما جوسازی کنند، بلکه خود بستر را برای ابراز لا طائلات  آن‌ها فراهم کرده‌ایم. هنوز دیر نشده است که به خود بیاییم و یاوه گویان را خلع سلاح نماییم.
الان شرایط طوری است که سعی می‌کنم نگاهم با نگاه دیگران تلاقی پیدا نکند، شهر پر است از افرادی که راه می‌روند و ناسزا می‌گویند و خشمگینانه ما را نفرین می‌کنند همه مشکلات، راه حل دارند مشروط به اینکه گوش شنوا داشته باشیم.
من با نوع برخوردمان با نیروهای تاثیرگذار و حتی عامه مردم، آن فضای آرام اولیه را، الان، در واقع آرامش پیش از طوفان می‌بینم و به دلیل همین رفتارهای ناصوابمان، دیوار مستحکمی که مردان آهنین تشکیل داده بودند که تا آن لحظه کوچکترین راه نفوذی درون آن ایجاد نشده بود، یک باره در حال فرو ریختن و درهم شکستن می‌بینم.
در ایام انتخابات نیروهای جریان ما، چنان شجاعانه و با طمأنینه قدم به میدان مبارزه می‌گذاشتند که انگار قدم به طبیعتی مفرّح برای تفریح و شادی می‌گذاشتند ولی الان برای یک تجمع، که با نیت بازسازی شرایط انجام می‌شود، شرکت‌کنندگان گویا وارد مجلس ترحیم می‌شوند. باید بدانیم که حالت دفاعی، حالتی نامطلوب و نفرت انگیز است.
من بعضی شبها که حالات دوستان و جماعتی را که با اشتیاق در انتخابات حماسه آفریدند در ذهنم مرور می‌کنم و این فضای فعلی را می‌بینم از خجلت سرم را به گریبانم می‌اندازم و اشک می‌ریزم، خیلی سعی می‌کردم که جلوی اشک‌هایم را بگیرم ولی برای این کار دستانم بسته بود.
ما نباید خود را مالک الرقاب (مالک رقاب) جامعه بدانیم و با تندی با ارباب رجوع یا بعضی از مدیران برخورد کنیم. اگر مدیری از مسیر خدمت فاصله بگیرد این شما هستید که ترجیحاً با مشورت، او را بر سبیل درست هدایت کنید.
نمی‌توانیم این ضعف و نقصان را به گردن دیگران بیندازیم اول به گردن خود شماست و بعد به گردن من و دو نفر دیگر از اخوان. چنانچه در انتخاب مدیر اشتباهی رخ داده باشد اصلاح یا تنبیه یا عزل او راه حل دارد ما موظفیم با نظر کارشناسی کارشناسان جریان، میزان شدت و ضعف هر اتفاقی را عالمانه اندازه گیری کنیم و در پی یافتن بهترین و سهل الوصول ترین

راه حل باشیم حتی شناخت ابزار مورد نیاز در این راه، جزو، وظایف ماست. در بحث شهرداری‌های دو گنبدان و باشت و بعضی ادارات دیگر اگر بعضی از برادران ما به نظر کارشناسی اکثر همراهان توجه می‌نمودند هیچ ایرادی در کار به وجود نمی‌آمد، ولی الان ما بابت بی دقتی بعضی از همراهان، متهم ردیف اول معرفی شده‌ایم.
ما نباید مسائل را به گذشت زمان بسپاریم. سیاستمداران در زمان خود مورد ارزیابی قرار می‌گیرند نه در آینده‌ای که تاریخ از آنها یک قهرمان بسازد. چرا که خدمت رسانی به مردم در زمان حاضر مورد توقع مردم است البته بعضی سیاستمداران و صاحب منصبان که در زمان خود منشأ خدمات صادقانه باشند می‌توانند بعداً هم قهرمان معرفی بشوند.
الان فشار فراوانی بر جوانان وارد است که اکثر آنها نتیجه عملکرد نامطلوب دولت‌ها بخصوص در هشت ساله گذشته است و آنها به هر طنابی چنگ می‌اندازند تا شاید یه راهی برای رهایی از این شرایط نابسامان بیابند، خود شاهد هستید که بعضی از مدیران و کارشناسان دولت قبل، برای ایجاد هر پروژه‌ای که گرهی را از کار مردم باز می‌کند، ماهرانه سنگ اندازی می‌کنند اینها را باید سر جایشان نشاند و تنبیه هم بشنوند.
قصد انجام چندین کار متفاوت کنار یکدیگر معمولاً هیچکدام را به نتیجه نمی‌رساند. یک کار با نتیجه دلخواه مفیدتر از دهها کاری است که هیچکدام به موقع به نتیجه نرسند و بلکه بسیار زیان بار خواهد بود. پیروزی شما در انتخابات مجلس با آن فشارها و تبلیغات سوئی که با مدیریت نیروی محوری مخالفین، بر ما وارد می‌شد (البته پشیزی برای ما اهمیت نداشت) تولدی بی همتا و شکوهی بی نظیر خلق شد و چنان با ارزش بود که همه‌ی نیروهای جریان را به هیجان آورد و وجود آنها را غرق در لذت و شادی کرد و همه آن کارها به دست کسانی انجام گرفت که از انسجامی کم سابقه برخوردار بودند.
به عرضتان برسانم که درمان هر بیماری، تنها با شناخت دقیق آن ممکن است. این موضوع در مورد سیاست نیز صادق است اگر قرار باشد مشکلی از مشکلات را حل کنیم باید این مشکل به خوبی شناسایی شود. باید علل شناسایی شوند تا در حل معلول‌ها توفیق حاصل گردد. وجود شما برای این مردم می‌توانست و می‌تواند یک نعمت بزرگ باشد گرچه مخالفین عَنود از کاه کوه ساخته‌اند و هیچگاه دست بردار نیستند، با بزرگنمایی اشتباهات هر تهمتی را که بر زبانشان آمد به شما و خانواده‌ات نسبت دادند و بعداً هم نسبت خواهند داد کافی است که شما از بخشی از ظرفیت خود در پایتخت استفاده کنید قطعاً شرایط در حوزه انتخابیه‌ات به سمت مثبت دگرگون خواهد شد.
از روز پیروزی شما و حتی قبل از آن مخالفین بی باک دست در دست هم گذاشته‌اند که با انواع برچسب‌ها و تهمت‌ها ذهن جامعه را به سویی بکشانند که کارها و اقدامات خود شما به این جریان را بی‌مقدار جلوه دهند. و بیشتر باند پرونده سازان باسابقه، از هیچ کوششی دریغ نمی‌نمایند البته به فضل پروردگار کیدشان به خودشان برگشته و برمی گردد.
در بحث اشتغال جوانان در یک دهه گذشته بیشتر به کسانی توجه شد که تملّق گویی را بلد بودند و رسم درست تنظیم کردن را می‌دانستند. در واگذاری پست‌ها هم شاهد این قضیه بودیم. و معدود افرادی هم بودن که از خود مقاومت سرسختانه نشان دادند و سر تعظیم در مقابل هیچ مقامی فرود نیاوردند. جامعه دوست ندارد افرادی با شما و خانواده‌تان ارتباط داشته باشند که حتماً تملق گویی را بلد باشند و رسم درست تعظیم کردن را بدانند چرا که کسانیکه هدف والا در ذهن دارند تا پای جان مقاومت می‌کنند و سر تعظیم در مقابل هیچ کس فرود نمی‌آورند حتی اگر با مشکلات فراوانی روبرو شوند.
البته شهامت و پایمردی و ایستادگی، بدون خِرَد لازم و درایت مُکفی کارساز نیست.
موارد فراوانی هست که وقتی شخصی به جایگاهی می‌رسد، بلافاصله مشتی زالو صفت و چاپلوس دور و برش را می‌گیرند و طوری خود را وفادار به او نشان می‌دهند که خیلی‌ها که واقعیت را نمی‌دانند آن را باور می‌کنند، ما باید تیزهوش باشیم تا دورمان نزنند. کما اینکه بعضی از موارد را خود شما شاهد بودید البته به سختی اِقناع شدید که آنها چه هدفی دارند.
افراد واقع بینی جامعه، هر مطلبی را با دلیل یا منطق می‌پذیرند یا رد می‌کند و از پیش داوری پرهیز می‌نمایند تعصب بی مورد به خرج نمی‌دهند. آن‌ها توجه خاصی به راوی اخبار و منبع یا منابع آن دارند ولی درصد بسیار کمی از افراد جامعه این گروه را تشکیل می‌دهد. بعضی از مخالفین که بیشتر حرفه آنها به شیّادی می‌مانَد، پی گیرند که رگ خواب افراد ساده لوح را پیدا کنند و آنها را به هر سو که مایل باشند، بکشانند. بعضی از این اشخاص همچون گربه‌ای که عادت به موش گرفتن دارند، به دروغگویی عادت کرده‌اند و آن را یکی از ابزار کارشان برای دستیابی به اهدافشان می‌دانند. هر گاه تصمیم می‌گیرند فردی را در جامعه بدنام کنند، اشتباهات کوچک او را گناهی بزرگ جلوه می‌دهند و این روش معمول آنها برای مسموم کردن اذهان عمومی است.
باید مسیر طولانی برای دستیابی به یک هدف بزرگ را به بخش‌های کوچکتر تقسیم کرد. این نوع کار کردن را می‌توان هنری کاربردی دانست. آنچه مهم است نباید به مقوله شکست توجه نمود و نباید دست از کار کشید. بعضی از مردم وقتی گام در این مسیر می‌گذارند با اولین شکست، ناامید می‌شوند و این ناامیدی تا آخرین لحظه همراهشان است.
لذا راه عملی، تقسیم نمودن مسیر و هدف به بخش‌های کوچک‌تر و دست یافتنی‌تر است و به این صورت افراد، کمتر دچار ناامیدی می‌شوند و از شدّت اضطرابشان کاسته می‌شود و به راحتی می‌توانند مسیر را شناسایی کنند تا مشکلات کمتری پدید آید. مشکل دیگری که با آن مواجه هستیم این است که مشتی نوپا که قدم به دنیای سیاست گذاشته‌اند برای آنکه خود را به رخ دیگران بکشند، بزرگان عرصه سیاست را به باد تمسخر می‌گیرند و می‌کوشند آنها را از چشم مردم بیندازند اما این سیاسیون هرگز نمی‌توانند پا جای پای بزرگان کارکشته‌ای بگذارند که حداقل ۴۰ سال در این مسیر طی طریق نموده‌اند. و پاک کردن نام آنها از ذهن مردم بسیار دشوار خواهد بود.
محو بعضی از افراد از ذهن مردم محال است.
فراموش نکنیم که همواره چیزی را درو می‌کنیم که بذر آن را پاشیده‌ایم.
البته این نگرش هم صحیح نیست که عده‌ای می گویند سیاست یعنی تبدیل کارهای غیر ممکن به ممکن. ما باید گام در مسیری بگذاریم که پایانی مطلوب داشته باشد.
به این نکته باید توجه داشت که هنوز موهبت‌های زیادی در اختیارمان قرار دارد و رقبا تمام این کمبودها را دارند، بدون اینکه از چنین نعمت‌هایی برخوردار باشند. پس اگر قصور یا تقصیری به عمل آید، باید جوابگو باشیم.
ما نباید هنگامی به مشکلات مردم توجه کنیم که همه چیز را از دست داده‌ایم آنچه برای مردم مهم است خورد و خوراک یا طرز لباس پوشیدن یا میزان خواب نماینده در شبانه روز نیست، بلکه داشتن آرامش و امنیت است که بدون آنکه سختی بکشند، زندگی کنند و مهمترین انتظار آنها از نماینده و مسئولین این است که از پس حل مشکلات جامعه برآیند.
الان نوک پیکان همه کینه‌ها، عداوت‌ها و دشمنی‌ها متوجه شما و خانواده و دوستانت می‌باشد چرا از قدرت بیان و ارتباطاتی که دارید به نحو مطلوب استفاده نمی‌کنید تا شمشیر بدستان مجبور شوند تیغ‌های خصمانه و مسموم خود را در نیام قرار دهند.
شما قدرت این مهم را دارید که فرهنگ پرور شوید نه فرهنگ پذیر. در یک زندگی یکنواخت همه افراد شرایطی یکسان دارند و گویی همگی دچار نوعی بی تفاوتی می‌شوند لذا فرق چندانی میان افراد باهوش، کم هوش و بی عقل وجود ندارد. در چنین اجتماعی رسیدن به مدارج بالاتر کاری دشوار است اما به محض اینکه شرایط اجتماعی از حالت یکنواختی بیرون آید و تغییری در آن حاصل گردد، افراد اندیشمند می‌توانند به افکار خلاقانه خود سر و شکل بدهند. مردم انتظار دارند که علاوه بر پیگیری برای حل مشکلاتشان، به طور متناوب هر ماه یکی از شخصیت‌های مطرح و صاحب‌نظر کشور (وزراء، نمایندگان و…) به حوزه انتخابیه‌ات دعوت شوند تا در جریان مسائل مهم مملکت و منطقه و جهان قرار گیرند. این مهم که انجام نمی‌شود، هیچی، خود شما هم حضورتان در منطقه بسیار کمرنگ است و این آسیب جدی به جریان می‌باشد.
قابل انکار نیست که عبور از مسیر پر پیچ و خم پیشرفت، راهی دشوار و هرچه بیشتر این طرز تفکر را در جامعه جا بیندازیم، شرایط لازم برای ترقی مهیاتر می‌گردد. مردم گو و میدان را صادقانه و شجاعانه به ما سپردند بنابراین جای ندانم کاری و فرافکنی موضوعیت ندارد. اگر جامعه نگر باشیم نتیجه آن پدید آمدن فرهنگی غنی و ماناست. همه کسانی که در مسائل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دغدغه دارند و احساس مسئولیت می‌نمایند، آماده همکاری جدی در موضوعات اصلی صدرالاشاره هستند. کوتاهی از ماست نه از آنها.
افراد خودخواه که تنها خود و بستگانشان را می‌بینند و همه چیز را برای خودشان می‌خواهند، دیر یا زود دستشان رو می‌شود کما اینکه رو شده است و هرچند با انواع شگردها و حیله‌ها می‌خواهند دیده شوند اما وقتی مردم از ما صداقت و بی ریایی ببینند با تمام توان فداکاری می‌نمایند و همکاری می‌کنند.
این جماعت در سطح مملکت هیچگاه از خوی زشت حق خوری و حق کشی دست بر نمی‌دارند و اگر ریشه کن نشوند پس از مدتی به محض اینکه آبها از آسیاب افتاد و همه چیز روال طبیعی به خود گرفت، دوباره وارد صحنه می‌شوند و شیوه ناشایست حق خوری را پیچیده‌تر از سر می‌گیرند. ما اعتقاد داریم شما در این مسیر به تنهایی نمی‌توانید شق القمر کنید اما می‌توانید صدای فریادتان را به گوش همه برسانید که قطعاً مؤثر خواهد بود. این جماعت تمامیت خواه که فقط منافع خود را می‌بینند، مگر تحت فشار قرار بگیرند وگرنه، چنانچه احیاناً اهرمی را به دست بگیرند کوچکترین اهمیتی به قشر ضعیف جامعه نمی‌دهند لذا باید عَلَم

مبارزه با آنها برافراشته باقی بماند، که ما معتدیم شما این توان را به خوبی دارید چرا که ما هیچگاه چیزی را برای خود نخواسته و نمی‌خواهیم. این تفکر، هر جا لازم بداند با دشمنان دیروز خود عقد اُخوت می‌بندند تا از پل‌ها و سدهایی که مانع آنهاست، عبور نمایند. مهم برای آنها رسیدن به هدف است، با هر نوع ابزار مشروع و غیرمشروع.
نکته‌ای که باید ملحوظ نظر باشد این است که هر شکستی می‌تواند سرآغاز یک پیروزی باشد و هر ناکامی، خبر از راه رسیدن یک کامیابی را می‌دهد و در پی هر عقب نشینی، یورشی بزرگ نهفته است. این تذکرات، ساده به دست نیامده. گذر عمر آنها را درک و کسب نموده است. مردم مترصد بودند نماینده‌ای شایسته داشته باشند تا به حقوق واقعی‌شان برسند، نماینده متفکر و خاکی و شجاع و فعال که برای دستیابی به خواسته‌های آنها، حتی جانش را فدا کند. شما توان محقق نمودن حقوق مردم را دارید مشروط به اینکه اولاً مشورت پذیر باشید، ثانیاً حداکثر استفاده از توان و ظرفیت و وقت خود نمایید که در این صورت به زودی شاهد نتایج بسیار خوب خواهند بود یک واقعیت است که تنها سلاحی که شکننده نیست، سلاح معنویت است که می‌تواند جامعه را به قلّه‌ی سعادت برساند و مردم هرگز بدون یک قدرت معنوی هدفمند که محور آنها قرار گیرد، سر و سامان نخواهند یافت. لذا در شرایط فعلی نگاه‌ها به سمت نماینده و اطرافیان اوست.
ویژه خواران تمام تلاش خود را به کار می‌بندد که هیچ اقدام مثبت و کارسازی شکل نگیرد زیرا می‌ترسند که بیشتر دستشان رو شود و تبلیغات دروغین آنها، اثرش را از دست بدهد و از اینکه ما در برابرشان قد علم کرده‌ایم و مقابل آنها ایستاده‌ایم دست به هر ترفندی می‌زنند تا ما را ناموفق معرفی کنند.
این را باید بدانید که گروه‌های مخالف، اگر در هر موردی با یکدیگر مخالفت داشته باشند، بر سر این یک مسئله هم نظر هستند که نباید جریان ما پیشرفت داشته باشد چرا که آنها کاری به منافع مردم ندارند البته خیلی خواهند دوید ولی اگر ما بر ریلی هدفمند حرکت کنیم، آن‌ها خسته برجای خود بر می‌گردند.
لذا باید هدف گذاری شود، و میزان هر هدف کاملاً مشخص شود که مقصد باید آینده‌ای روشن باشد بنابراین هر هدفی، باید برای آینده دور و نزدیک جامعه برنامه‌ریزی شود.
من به تجربه دریافته‌ام که سخنرانی‌های کوبنده و پر از سرزنش، نمی‌تواند اثر مثبتی داشته باشد و تنها اثر آن تحریک احساسات منفی جماعتی است که آن را می‌شنوند. ما نباید خیال کنیم اگر قدرت را به دست آورده‌ایم به همه چیز رسیده‌ایم و بلکه به قدرت رسیدن تازه اول راه پر سنگلاخ است. سخنرانی‌های شما احساس عزت و امیدواری را در مردم شعله‌ور ساخت، اما سخنرانی باید عمل مثبت را در پی داشته باشد در غیر صورت بعداً مردم، حتی حاضر نیستند پای سخنرانی‌ها حاضر شوند. برای حل مشکلات جامعه، تنها رؤیاپردازی کافی نیست.
اشتباه اصلی شما این بود و هست که در ابتدای کار، دنبال این نبودید که برای کسب موفقیت قابل قبول، هسته‌ای قدرتمند و فعال و مشرف به اوضاع را تشکیل بدهید و هیچ گاه هم در این زمینه مشورت پذیر هم نبودید و هنوز هم بتوان نیروهای کارکشته و دلسوز و مجرب و بی توقع اعتقادی ندارید این مجموعه چهل و سه سال مردانه در برابر معضلات راست قامت ایستاد و حاضر بودند و هستند که آنچه را در توان دارند رایگان در اختیارتان قرار دهند ولی مورد بی‌مهری شدید قرار گرفتند در خلوت نزد خود محاسبه نمایید که با چند درصد این ۲۵ هزار نفری که به شما رأی داده‌اند مرتبط هستید و از آنها مشورت می‌طلبید. امیدوارم با حضور برادران مهندس ابوالفتح رحمانی، و مهندس حسام الدین رحمانی، در کنارتان شرایط مطلوب گردد. مسئولیت مخالفین چوب لای چرخ گذاشتن و کارشکنی است اگر نتوانیم به موفقیتی چشمگیر دست یابیم مردم مأیوس می‌شوند و مخالفین بدون توجه به سنگلاخ‌هایی که سر راه وجود دارد، این عدم توفیق را بهترین دلیل برای بی عرضگی ما، در جامعه تبلیغ می‌کنند و اکثر مردم هم می‌پذیرند چون بازوان تبلیغی بی اخلاق و فراوانی دارند. البته کسانی که هدف نوک تیز پیکان مخالفین قرار نمی‌گیرند، بدون تردید افراد بی خاصیت و بی فایده هستند که وجودشان هیچ فایده‌ای برای جامعه ندارد.
مردم توقع داشتند و دارند که در روزهای سخت عصای دست آنها باشیم لذا باید ذهن خود را از هرگونه رؤیاپردازی و تخیل پاک کنیم. یادمان باشد بعد از گردهمایی‌ها، وقتی مردم به راه می‌افتادند مانند رودی خروشان به خیابان‌ها سرازیر می‌شدند، این بی‌تفاوتی ما جواب آنها نیست. در سخنرانی شما در گچساران، وقتی با آرامش از پله‌ها بالا رفتم و بر جایگاه کنارتان ایستادم (که البته شما را خوش نیامد) کم مانده بود قلبم از کار بیفتد که به دلیل خوشحالی بود که موج جمعیت چنان در هم فشرده بود، حتی جایی برای ایستادن نبود و اینکه توانسته بودیم مردم را به حرکت درآوریم که البته آن حرکت خودجوش بود نه به واسطه تلاش ما انجام گرفت.
مگر شما همان سید ناصر حسینی نیستید که در طول شش سال در جبهه و اسارت بارها تا یک قدمی شهادت پیش رفت و از مقاومت دست نکشیدید؟
شما روزهای سخت و دهشتناکی را پشت سر گذاشته‌اید که هیچ کدام از ما، تجربه آن شرایط دشوار را نداریم اگر در کنارتان مردان مجرب و مقاوم در مسائل سیاسی و اجتماعی می‌بودند، عملکردتان، طوری به منصه ظهور می‌رسید که سردار تحول و مقاومت لقب می‌گرفتید. شما در مجلس جایگاه ویژه‌ای دارید اکثر کسانی که در این نظام مسئولیتی دارند، شما را می‌شناسند و می‌توانید از موقعیت خود و آنها، به نفع مردم اقدامات عاجل و مثبت انجام دهید ولی جامعه ما معتقدند که شما از بکارگیری توانتان طفره می‌روید و امتناع می نمائید. وقتی در سفر رهبر معظم انقلاب به خراسان شمالی در شهر بجنورد، رهبری از شما یاد می‌کند به چه معناست؟ وقتی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از طبقه چهارم ساختمان وزارت دفاع به طبقه همکف می‌آید تا بر شانه شما بوسه زند، مگر این عزت را فراموش کرده‌اید؟
وقتی رئیس مجلس فرصت نمی‌یابد که در فلان جلسه مهم سخنرانی نماید، شما را به جای خود معرفی می‌نماید، این معنایش چیست؟
وقتی همسر رئیس جمهور محترم از شما می‌خواهد در دفاع از فلان وزیر پیشنهادی، پیش قدم شوید، آیا قدر جایگاه خود را می دانید؟
وقتی در دفاع از معاون پیشنهادی رئیس جمهور برای ریاست بنیاد شهید کشور، تنها شما را انتخاب می‌کنند که از او دفاع نمایید آیا این وزنه‌ای بی بدیل نیست؟ انتخاب شما این امکان را داشت و دارد که امید را در دل این مردم ستمدیده زنده کنید و نهال اخوت و یکپارچگی را در قلوب آنها بکارید اما باید گفت: اَیْنَ تَذْهَبُون؟
این یک اصل لا یتغیّر است که هر کس مردم را فراموش کند و به آنان احترام نگذارد، در راهی می‌افتد که پایانی جز نابودی و فنا در پی نخواهد داشت. شما با درد مردم آشنا هستید و مشکلات آنها را می‌شناسید و اراده تزلزل ناپذیر آنها را نیز پشت سر دارید خیلی از نیروهای معمّر و مسّن که فعلاً نزد شما محلی از اعراب ندارند، ذهنی جوان دارند و مسائل را موشکافانه تحلیل می‌کنند، آیا نباید مشتاقانه پذیرای آنها و تجربیات گرانبهایشان باشیم؟
این مردان و بعضاً زنان از اراده آهنین برخوردارند و هیچگاه موم در دست این و آن نبودند. این‌ها یاد گرفتند که شکست معنایی ندارد، لازم است سریعاً به خود آییم. در کنار این بزرگان باید بدانیم که نسل آینده بزرگترین گنجینه ماست پس باید به بهترین شکل ممکن از آن حفاظت کنیم.
اگر صحبت یا مکتوبه من در جامعه پخش شود، عده‌ای با طعن برخورد می‌کنند و می‌گویند: «جملات زیبایی است اما امکان انجام آن اصلاً وجود ندارد».
بگذار مخالفین هر چه می‌خواهند بگویند و در شیپور خرافات و لاطائلات بدمند و بر طبل هتاکی بکوبند، شعار ما باید این باشد که ما می‌توانیم. چرا در گذشته نزدیک، تحصیل‌کردگان بیشتر در حاشیه قرار گرفتند و به آنان که کم سواد تر بودند توجه ویژه گردید (حتی محکومان دستگاه قضا)، چون کم سوادتر ها در مبارزه و حمایت از بانیان وضع موجود، دیرتر تسلیم می‌شوند. تحصیل کرده‌ها اهل تحلیل‌اند. جامعه ما با شرایط کنونی و به دلیل اینکه تبدیل به جامعه آسیب دیده گشته، نیاز به منبعی نیرومند دارد تا بتواند در دل مردم خُرد شده، ایجاد انگیزه کند و در آنها اعتماد به نفس پدید آورد.
جوانان ما بردبار بودن را نیاموخته‌اند، چون غرق در مشکلات‌اند و به همین دلیل است که وقتی در شرایطی نابسامان قرار می‌گیرند خیلی زود از کوره در می‌روند و خود را می‌بازند، بنابراین بلافاصله احساساتی می‌شوند و از دستور احساس خود پیروی می‌کنند، نه منطقشان. برای انجام هر کاری، باید روشی خاص، وجود داشته باشد اما بهتر است برای کارهای بی ثمر، اصولاً هیچ دستورالعملی وجود نداشته باشد. این را به جوانان نیز باید یاد داد که در چنین شرایطی، از عقل خود و تجربه افراد مجرب استفاده کنند.
افراد ترسو سخت می‌توانند تصمیم بگیرند، ما که به حمدالله نه ترسو بوده‌ایم و نه برای ترس اهمیتی قائلیم. باید چنان به قلب مشکلات زد که از وسط خورد شود. جامعه پر است از اتفاقات مختلف، و هر روز هم امکان اتفاقی جدید متصوّر است، مهم این است که ما اجزای سازنده هر اتفاق را بشناسیم نه اینکه فقط زمان وقوع آن را به خاطر بسپاریم و یا غرق در معلول‌ها شویم و در علل یابی ها ناکام بمانیم. قطعاً اندیشه‌های فعال و ذهن‌های پویا ناجی یک جامعه هستند مشروط بر اینکه از انسجام لازم و هدفمند برخوردار باشند.
مطمئن باشید هر چه عزم خود را برای حل مشکلات مردم، جزم‌تر کنیم، مخالفین ما دست به تقابل شکننده‌تری می‌زنند، در بروز چنین حالتی نخبگان بهترین عصا برای مقابله با آنها هستند که دیواره‌ای غیر قابل نفوذ اند، به شرطی که دیده شوند. لذا اگر تا کنون به موفقیت چشمگیری دست نیافته‌ایم

به خاطر انتخاب مسیر اشتباه است.
میدان فکری بعضی از رقبا محدود و کاملاً بیمار است و هم و غم آنها تخریب و تبلیغات سوء می‌باشد.  البته این را می‌دانیم که پنجه در پنجه میلیاردرهای رانت‌خوار افکندن کار ساده‌ای نیست ولی با اتکال به لطف پروردگار می‌توانیم از هر معضلی عبور کنیم.  لذا این رؤیاپردازی محض است اگر خیال کنیم که می‌توان جامعه‌ای عاری از هرگونه ایرادی ساخت، اما می‌توان تمام تلاش خود را به کار برد که به آرمان‌هایی که در ذهن داریم، نزدیک و نزدیکتر شویم.
اگر یک بیماری با دارویی خاص قابل درمان نباشد، نباید دست از درمان آن بیماری برداشت و هر نگرشی می‌تواند اثر خاص خود را داشته باشد که نباید آن را نادیده گرفت یا کوچک شمرد.
همچنین اهمیت چندانی ندارد که دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند و نظرشان راجع به ما چیست. آنچه که از نظر ما باید اهمیت داشته باشد، برنامه ریزی صحیح و توأم با پشتکار برای نیل به آرمانهای واقعی‌مان که حل مشکلات مردم است باید باشد.
چنانچه تصمیم به حفظ و نجات این مردم داریم باید اما و اگرها را از ذهنمان بیرون کنیم و اجازه ندهیم اشتباهات گذشته مانع پیشرفت در آینده شود. همچنین نباید به نگرش‌های ابلهانه‌ای توجه داشت که تنها برای مدت کوتاه زنده می‌مانند.
آن نگرشی پیروز است که بتواند شجاعترین و اندیشمندترین افراد را از دل جامعه بیرون آورد و آنها را برای دستیابی به آرمان بالای خود پرورش دهد و سپس از هر یک از آنها در منصبی استفاده کند که به بهترین شکل ممکن شایستگی احراز آن را دارد.
بخشی از مشکل فعلی ما داشتن تعداد زیادی نیروی هم عرض می‌باشد و معضل دیگر در اقلیت بودن نیروهای فکور و اندیشمند است که البته همان تعداد قلیل هم می‌توانند راه گشا باشند، مشروط به اینکه به آنها وقعی واقعی داده شود. مشکل دیگر این است که ما نخواستیم جامعه‌مان را به درستی بشناسیم و آن را از دیدگاه روانشناسی مورد بررسی قرار دهیم. در تقابل جریان‌ها با یکدیگر، برتری از آن آنهایی است که مدیریت منسجم‌تر و نیرومندتری دارند. این نکته نیز فراموش نگردد که با وجود مردم است که می‌توان به موفقیت‌های بزرگ دست یافت.
تاکید می‌کنم متوجه باشید که انسان‌ها حتی گاهی به خودشان هم دروغ می‌گویند که ریشه و علت آن ترس است و اینها اینقدر دروغ‌های خود را در قالب تبلیغات ساماندهی می‌کنند و به خورد جامعه می‌دهند تا مردم نیرنگ‌های آنها را بپذیرند.
باید بدانیم که دستیابی به یک آرمان، کار دشواری است و سختی‌ها، دلهره‌ها، مشکلات و ناامیدی‌های فراوانی پیش رو دارد اما هنگامی که به هدف می‌رسیم، شادی و اعتماد به نفس جایگزین همه آن سختی‌ها و احساسات ناخوشایند می‌شود و به انسان ثابت می‌گردد که دستیابی به یک هدف مطلوب ارزش هر ایثار و تحمل هر سختی را دارد.
نکته بسیار مهم دیگر که مورد بی توجهی قرار گرفته این است که ارتباط شما با سپاه پاسداران هم در شهرستان و هم در استان کمرنگ است آن هم ما که چهار نفرمان عضو سپاه بوده‌ایم و هستیم و تا جان در بدن داریم باید حامی این استوانه بی بدیل باشیم که در طول این ۴۳ سال جان برکف از انقلاب و ولایت و ارزش‌های نظام دفاع نموده‌اند و در واقع سپر بلای ملت و مملکت و مستضعفین جهان شده‌اند و بخش مهمی از آوازه جمهوری اسلامی در سراسر عالم، در نتیجه جانفشانی های سپاه جان بر کف بوده و هست، در مورد ارتباطتان با دستگاه‌های امنیتی که آن هم از اوتاد نظام است هم مشکل وجود دارد، کجای کاریم؟
نکته بعدی، مردم و طرفداران وقتی چشمشان به نماینده خود می‌افتد احساس می‌کنند که وجود دارند و زحمات خود را بی ثمر نمی‌بینند ما نباید خود را از جامعه دور کنیم و جامعه احساس کند شما به جای حضور در بین آنها، مخفیگاه را برگزیده‌ایم. به خود آییم و با دلسوزان مجرب و کارکشته و راه بلد ارتباط مستمر برقرار کنیم. این را هم می‌دانم که به محض اینکه رأی آوردید هجمه بی امان بیکاران و پست خواهان، شب و روز برایتان نگذاشتند و بی‌صبرانه خواهان انجام درخواستشان بودند و هستند، اما همه‌ی این معضلات دلیلی مُتقن برای قطع ارتباط با جامعه و عدم پاسخگویی به تماس‌های آن‌ها نمی‌شود ولو اینکه می دانم حتی برای پاسخگویی به تماسهای مکرر مردم، اگر کل ۲۴ ساعت را وقت بگذارید، در هر شبانه روز ۲۴ ساعت دیگر با کمبود وقت مواجه هستید.
اکثر مردم نمی‌دانند شما مستمر پیگیر امورات کلیدی هستید و حتی نمی‌دانند که چه مشکلاتی در مرکز استان و یا در تهران با وزارتخانه‌ها دارید. اما با مرتبط بودن با مردم، یا حداقل نیروهای محوری، فضا عادی می‌شود و خود مردم برای حل بخشی از مشکلات مایه می‌گذارند.
واقعیت این است، که اگر شما به میدان نمی‌آمدید و دیگری برنده انتخابات می‌شد معلوم نبود که آبروی آبرومندان چگونه مخدوش می‌گردید و اگر آن اتفاق نمی‌افتاد چه بسا مدتها طول می‌کشید تا دوباره بتوانیم به جای اول برگردیم. این مهم را آگاهان خوب می‌دانند. اگر پیگیر آینده‌ای نسبتاً مطلوب هستیم باید در شیوه فعلی خود تغییر ایجاد کنیم. بعضی از رقبا که هیچگونه توانمندی مهمی در آنها سراغ ندارم و بعضاً شاکله شخصیتی منفی دارند همواره می‌کوشند خود را مهم جلوه دهند، ولی من معتقدم شما عملاً مهم هستید اگر خود بخواهید. اگر انتخاباتی برگزار می‌شود به این منظور است که مشکلات جامعه حل شود یا شرایط بهتری برای مردم پدید آید چه حمایت مردم از فرد منتخب و نماینده، شاه کلید قضیه است. عقل حکم می‌کند که پس از مدت‌ها مبارزه و سعود و نزول، همیشه بهترین افراد ممکن در جایگاهی قرار گیرند که شایستگی آن را دارند.
آنچه باعث آسیب جدی به جامعه می‌شود وجود افرادی حریص، خودخواه و جاه طلب است که خود را دلسوز مردم می‌دانند و عده‌ای را به دنبال خود می‌کشانند، که تنها به خاطر آنچه به اهدافی دست یابند که می‌خواهند.
 بنابراین هر وقت حرکت جدیدی پا می‌گیرد، سر و کله این طفیلی‌ها نیز پیدا می‌شود و ادعا می‌کنند که هدف آنها همان آرمانی است که ما در ذهن داریم، اینجا هوشیاری لازم را می‌طلبد.
مردم ستون اصلی شکل گیری قدرت در هر کشوری هستند، در غیر این صورت، هر اقتداری که شکل بگیرد و پایگاه مردمی نداشته باشد محکوم به شکست است. وقتی یک اندیشه صحیح و مبتنی بر واقعیات، جریان را هدایت نکند هرگز نمی‌توان امیدی به بقا آن داشت. فکرهای سازنده، کارگشا و گره گشاست، نه فقط مشتی تحلیل‌های آبکی و بعضاً خواسته‌های بیجا یا دست نیافتنی.
مردم به کسانی اعتماد می‌کنند که با آنها صادق و یک رنگ باشند و نکاتی مثبت و مشهود در آنها ببینند. شما باید همه حرف‌ها را بشنوید و از میان آنها بهترین‌ها را برگزینید که این مهم ریشه در قرآن دارد.
یک نماینده باید از قابلیت درست اداره مردم بر آید و همچنین باید یک روان شناس اجتماعی باشد. جامعه شناسی واقعی روانشناسی تجربه شده و تاریخ می‌توانند چراغ راه نیروی محوری جامعه برای رسیدن به اهداف تعریف شده باشند.
امام رحمه الله علیه فرمود: «تاریخ معلم انسانهاست». آیت الله شهید مدرس فرمود: «اگر وُعاظ، معلمین، اساتید، نویسندگان و مورخان می‌خواهند خدمت به ملتشان بکنند و از روی هوا و هوس عمل ننمایند و نسل‌های آینده را گرفتار نگرانی و گمراهی نکنند، صریح می‌گویم ضروری است که تاریخشان را درک کنند و خود درباره‌اش سخن بگویند و بنویسند».
مردم باید بدانند که اگر ما برنامه‌ای داریم، آن برنامه سرشار از حقیقت و واقعیت است ما نه مایلیم خودمان را فریب بدهیم و نه دیگران را گول بزنیم.
اگر می‌بینیم که امروز شرایطمان چنین است به خاطر بذری است که دولت مردان گذشته کاشته‌اند مخصوصاً در ۱۰ سال گذشته مسیری که آنها انتخاب کردند، به خصوص در بحث اقتصاد و فرهنگ، بی نتیجه ترین راه، میان راه‌های موجود پیش رویشان بود.
یک نماینده واقعی که مردم به او اعتماد کرده‌اند بدون آنکه آبروی مردم مخدوش شود یا آنها را در گردابی از مشکلات فرو ببرد سعی در بهبود شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه دارد و دست به هر کار مثبتی میزند تا گره از کار مردم باز شود.
بررسی روند عملکرد ما از زمان پیروزی در انتخابات نشان می‌دهد که ما دست به اشتباهاتی زده‌ایم و سریعاً باید جبران مافات بشود. برای رهایی از معضلات دعا کردن کافی نیست. آنچه به آن نیاز داریم بهره گرفتن از توان افراد نیرومند و کارکشته و مجرب است. دقت کنید که اگر تصمیم به انجام کاری داریم باید بکوشیم که آن را کاملاً درست و بی ایراد انجام دهیم. بعضی از افراد با تبلیغات مسموم فرصت طلبان، در هزار تویی گرفتار آمده‌اند، می‌توانیم آنها را با عملکرد درست خود، از آن فضای ایجاد شده نجات دهیم گرچه دگرگونی افکار این افرادی که خشک فکرند، نیاز به زمان دارد. بعضی هم خودشان را گول زده‌اند و بیدار نمودن کسانی که خودشان را فریفته‌اند، بسیار سخت‌تر از آگاه نمودن افرادی است که دیگران آنها را گول زده‌اند.
باز هم تاکید می‌کنم ما نباید سرنوشت جریان را به دست قضا و قدر بسپاریم، خیلی از دوستان ما به دلیل نارضایتی شدید از عملکردمان، خود را به غریق گرفتار آمده در دریا می‌بینند از دلایل اصلی آن عدم ارتباط با آنان است در کنار این نقیصه رقبا و مخالفین متحد، سر راه ما سنگ خواهند انداخت و این، کار ما را دشوارتر می‌کند و تا روزی که این مبارزه ادامه داشته باشد، رقبا متحدانه و مستمر به ما حمله می‌کنند و حاضر نیستند حتی یک عمل مثبت ما را تأیید کنند در اینجا حمله بهترین دفاع است.
در آخر چنان چه شما و جریان مایل باشید که حقیر در امورات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حوزه انتخابیه، و استان دخالت نداشته باشم، کنج عزلت برایم ناگوار نیست.
برادرت سید قدرت الله
۵ / فروردین ماه / ۱۴۰۱

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.