کد خبر : 18688
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 اسفند 1394 - 3:20

موحد ایستاده جان داد / روایتی از شکست انتخاباتی موحد

موحد ایستاده جان داد / روایتی از شکست انتخاباتی موحد

موحد در دوره بعد ،با یک حرکت تاکتیکی موفق به جذب آرای جناح حزب الله در گچساران می شود و با توجه به آرای بالقوه ای که در کهگیلویه داشت ،بهرام تاجگردون را برای همیشه خانه نشین کرد

موحدآوای جنوب/ نورمحمد حسینی سوق

(قصه یک اوج و افسانه یک شکست)

فرمول حیات هر انسانی و به تبع آن هر تمدنی و هر جریانی و هر شخصیتی از نظریه دورانی تبعیت می کند. تولد .اوج و سقوط .
مطالعه هر جریانی با این نظریه شما را به دریایی از تجارب و اطلاعات رهنمون می سازد. سرگذشت حجت الاسلام سید محمد موحد نیز از این قاعده مستثنی نیست.

روحانی ساده ای که آغاز رشد خویش را از نزدیکی و مجالست با حجه الاسلام تقوی شروع کرده است. تدریس در دبیرستان دکتر شریعتی دهدشت و بلافاصله با حمایت و یا پشتیبانی او ،فعالیت در مناصب قضایی بهبهان ،نقطه آغاز رشد اداری و سیاسی او بود.
این آغاز مصادف با حمایت همه جانبه حجه الاسلام تقوی از بهرام تاچگردون وبوده است . بر خلاف نظریه برخی ها ، ظهور شعار ،سی آردل میراحمد از این مقطع آغاز شده است.
میراحمد تقوی خیلی زود از بهرام تاجگردون دل می کند و به قصد رود رویی با او بر نی آید.مهره اصلی او در کارزار انتخاباتی ،موحد بود . در این کارزار میراحمد تقوی موفق به حذف بهرام می شود ولی در برابر تاکتیک های برادران حزبی ، شکست می خورد. موحد به دنبال بهرام هم حذف می شود.
در دور بعد ، موحد هوشمندانه کنار گشید. حجه الاسلام کریمیان به عنوان قل موحد ،وارد کارزار شد. ایشان که با حمایت مطلق جناح سیاسی موحد و البته با پشتوانه حداقلی حجه الاسلام تقوی روبرو شد هرچند با اقبال اکثریت مردم کهگیلویه روبرو شد ولی به دلیل رای بسیار اندک او در گچساران در برابر بهرام تاجگردون شکست می خورد.
موحد در دوره بعد ،با یک حرکت تاکتیکی موفق به جذب آرای جناح حزب الله در گچساران می شود و با توجه به آرای بالقوه ای که در کهگیلویه داشت ،بهرام تاجگردون را برای همیشه خانه نشین کرد.
این آغازی بود برحرکتی که در در دوران بعد به طور مرتب تکرار می شد. در دوره بعد تاجگردون حتی با ائتلاف با برادران حزب الله نیز نتوانست مانع پیروزی ایشان گردد. در دو دوره بعد با استقلال گچساران ،موحد در کهگیلویه به راحتی موفق به شکست جناح رقیب می گردد.
اوج موحد در همین دوران بود. موحد با قدرت تیزبینی خود متوجه شد که کهگیلویه بزرگ دیگر برای او محل امن سیاسی نخواهد بود. او میدان کهگیلویه را به رقبایی واگذار کرد که در سایه حذف اصلاح طلبان به مبارزه پرداختند.
او در غیاب خود به صورت غیر علنی ،از حجه الاسلام بزرگواری حمایت کردو از آقای مژدهی حمایت نکرد . در چهار سال بعد او مجددا برای کهگیلویه ثبت نام کرد و این بار با سد عظیم شورای نگهبان رو برو شد. با رد صلاحیت موحد ، این بار موحد از بین بزرگواری و فیاض بخش و حبیبی از سرهنگ حبیبی حمایت نمود.
در این مدت برخی از هوشمندان جناح موحد به فکر بازسازی و بازتعریف جریان افتادند. حجه الاسلام کریمیان ،فیاض بخش ، عدل هاشمی ،مژدهی و دکتر تقوی مدعوین این نشست بودند که به این عده باید شخص موحد را هم اضافه نمود. این جمع که به پنج بعلاوه یک مشهور شد در پایان نشست های مسلسل وار خویش به یک برجامی رسید. در این برجام آمده بود که اگر موحد بیاید همه جمع کنار می کشند . ولی ظاهرا موحد مرتب حرف از نیامدن می زد. چون امیدی به تایید صلاحیت نداشت.
دکتر مژدهی برای ثبت نام روانه بهبهان شد. کریمیان و فیاض بخش رسما اعلام نمودند که کاندیدا نمی شوند.ولی دکتر تقوی و عدل هاشمی هر دو عزم خود را برای ثبت نام جزم کرده بودند. موحد هم در فکر گرفتن رای اعتماد شورای نگهبان شب و روز فعالیت می کرد.
او برای اخذ تایید صلاحیت زجر بسیار کشید. ولی امید چندانی نداشت. نداشتن امید و استفاده از تکیه کلام نمی آیم باعث شده است که بسیاری از یاران او به دور عدل هاشمی سازماندهی شوند. پدر معنوی جریان هم به شدت از فرزندش دکتر تقوی حمایت می کرد.
وقتی موحد فهمید می توان تاییدیه شورانگهبان را بگیرد ،سیگنال مثبتی به طرفدارانش داد.
آنچه در پستوها و گوشی ها و نشست ها و میثاق نامه ها اتفاق افتد بر ما نامکشوف است. این اسرار را دکتر تقوی به یک تعبیر و هاشمی به یک تعبیر و موحد به تعبیری دیگر بیان می کند
ولی از میان این سه ،عدل هاشمی خاکریز مستحکمی زده بود. خاکریزی که کلیه سرداران موحد در آن سنگر گرفته بودند . سردارانی قسم خورده و با اراده ای مستحکم روبروی فرمانده خویش ایستادند . ناراحت بودند ولی توجیه آنها سوتی هایی بوده است که موحد در گوشی ها و دیدارها داده بود.
دکتر تقوی که در لابلای کتابها به دنبال راهکار می گشت نتوانست از این لشکر شکست خورده سپاهی را به خط نماید. یاران مخفی او هم اصلا آشکار نمی شدند.
موحد برای ورود به صحنه باید این دو خاکریز را فتح می کرد. یکی را با مذاکره و دیگری را با مبارزه. او و یارانش خاکریز دکتر تقوی را سهل الوصول تر می دید. ولی ایستادگی و اصرار و ابرام میراحمد تقوی بر کناره گیری بدون قید وشرط موحد، فتح این خاکریز را کاملا ناممکن جلوه داد.
مبارزه موحد تضعیف شده با این دو خاکریز خودی، یک مبارزه نابرابر بود. ولی ناگهان آن شد که نباید می شد. خاکریز دکتر تقوی هوشمندانه برداشته شد. خاکریز هاشمی پور که تنها یک شعار اقتصادی و یک پیام قومیتی داشت ،دارای پشتوانه معنوی گردید. میراحمد تقوی ابتدا در لفافه و سپس آشکارا به عنوان پدر معنوی جریان هاشمی پور به جامعه معرفی می شود.
یاران سابق موحد ،بر گرد هاشمی پور با محوریت میراحمد تقوی قدرت دوچندان گرفتند.آنها که تا کنون از تمام ظرفیت خویش استفاده نکرده بودند با لابی گری و شیوه های سنتی دایره و محوطه خویش را گسترش دادند.
تضعیف شدید جریان اصلاحات و ادامه تفرقه آنها ،باعث شده است که یاران هاشمی پور و موحد به عنوان دو رقیب اصلی به مبارزه برخیزند.
و نهایتا چنان شد که افسانه موحد در همان صحرایی به پایان رسید که آغاز شده بود . اولین و احتمالا آخرین شکست موحد با خوشحالی پدر معنوی و به تعبیر موحد کوه جریان سیاسی اش و بدست سرداری که از سربازی میراحمد تقوی آغاز کرده بود ،صورت گرفته است.
در این میان سه معما وجود دارد. موحد نباید می آمد. تقوی نباید از هاشمی حمایت می کرد. هاشمی پور نباید میثاق نامه را نفی می کرد.معماهایی که تنها با کمک علم پدیدارشناسی می توان برای آنها جوابی اندوخت.
این سه فرضیاتی است که هر سه صورت عملیاتی شد. و برایند این نهی ها و منکر ها ،پیروزی هاشمی پور و خوشحالی تقوی ها و ناراحتی موحد شده است.
واین رسم روزگار است . ولی به هر حال می توان چنین تیتر زد که موحد ایستاده جان داد و بوسیله همان مردمی که اقتدار گرفت از قدرت نمایندگی برکنار شد.
خسته نباشید پهلوان ،خداقوت سردار

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 2
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

سعید سه شنبه , ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۱

بای بای حاجی موحد.موحد ب غرورش باخت و در این ۴سال هیچ گونه تلاشی نکرد.و خود را برنده قطعی انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی در حوزه کهگیلویه میدانست. ولی اقای عدل از هیچ گونه تلاشی در این ۴سال کوتاه ی نکرو و نتیجه‌ش را دید.افرین ب این هپتاقای عدل هاشمی

تهران چهارشنبه , ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۷

استاد خوبم من از شما از دوران دبیرستان تا کنون درس های یاد گرفتم . شما هم خوب نوشتید و هم من انتظار این نوشتار بخصوص تیتر را از شما نداشتم .موحد یه مرد بزرگی است که من سالهاست ازش دورم ولی ان شب راتا صبح به احترام این مرد نخوابیدم یعنی استرس این موضوع نگذاشت بخوابم حق ایشان این نبود قبول دکتر نوری حسینی که می توانست در طی سالیان ماضی از نیروهای با سوادی چون شما می بایستی بهره مند می شد که این نقد بر جناب موحد وارد است و حتی این دوره هم این کارونکرد.ولی دلگیرم از شما که نیروهای دررفته از موحد را نیروهای ارزشی قلمداد کردی.از توبعید . ولی دکتر نوری عزیز موحد شکست نخورد خودتان بهتر می دانی که چه اتفاقی افتاده است .