ازانتقاد رهبری ازشعر حداد عادل بخاطر کهگیلویه و بویراحمد تا شعر خوانی شاعر لنده ای در محضر رهبر انقلاب
طبق سنت هرساله در این دیدار که رهبر انقلاب از برخی شعرا و بزرگان مراسم دعوت به شعرخوانی می:نند، این بار نیز از غلامعلی حدادعادل خواستند شعری بخواند.
ازانتقاد رهبری ازشعر حداد عادل بخاطر کهگیلویه و بویراحمد تا شعر خوانی شاعر لنده ای در محضر رهبر انقلاب
طبق سنت هرساله در این دیدار که رهبر انقلاب از برخی شعرا و بزرگان مراسم دعوت به شعرخوانی می:نند، این بار نیز از غلامعلی حدادعادل خواستند شعری بخواند.
همزمان با شب میلاد کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی فرهنگ، استادان شعر و ادب فارسی و شاعران جوان و پیشکسوت کشور طبق سنت هرساله با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
طبق سنت هرساله در این دیدار که رهبر انقلاب از برخی شعرا و بزرگان مراسم دعوت به شعرخوانی می:نند، این بار نیز از غلامعلی حدادعادل خواستند شعری بخواند.
معظم له فرمودند: میخواهیم خیلیها شعربخوانند. آقای دکتر حداد اولین است.
در ادامه غلامعلی حداد عادل در اجابت این سخن رهبر انقلاب گفت: عنوان امسال را در نوروز حمایت از کالا و تولید ملی و ایرانی اعلام فرمودید، پس از آن به دوش همه ما انواع وظایف افتاد. بنده نیز فک رکردم یکی از کارهایی که باید انجام دهم این است که با شعر فرهنگ حمایت و استفاده از کالای ایرانی را تبلیغ کنم.
این شعر را میخوانم:
مننم پاک فرزند ایران زمین
چراغی در این خاک نورانیام
اگر ترک و کرد و لر و ترکمن
بلوچ و عرب یا خراسانیام
ز تبریز و شیراز از اهواز و رشت
زکرمان و یزدم، سپاهانیم
هوادار آبادی میهنم
نگهدار ایران ز ویرانیام
ندارم به جز مهر ایران به دل
خریدار کالای ایرانیام
پس از شعرخوانی رئیس فرهنگستان زبان و ادب پارسی مقام معظم رهبری فرمودند: شهرکرد و کهگیلویه و بویر احمد را نگفتید.
به گزارش آوای جنوب تعدادی از شاعران درحضور رهبر انقلاب به شعر خوانی پرداختند که از جمله سید اکبر سلیمانی از استان کهگیلویه وبویراحمد شعر زیر را قرائت نمود :
جز بر کرمت نیست امیدی بهتر!؟
از وعده ی وصل تو نویدی بهتر!؟
هرگز در بسته ای ندیده است به خود
از قفل ضریح تو کلیدی بهتر!
کس با دل من لب به سخن باز نکرد
آغوش به روی عشق من باز نکرد
هر بار صدا زدم رفیقانم را
جز زخم دلم کسی دهن باز نکرد
یاد تو تمام کار و بارم شده است
عشقت همه ی دار و ندارم شده است
بر سینه اگر چه داغ دارم از تو
این داغ، مدال افتخارم شده است!
دست خودی اش به سوختن وا دارد
گر سینه ما داغ سراپا دارد
شمعیم و ز ریسمان خود می سوزیم
ما دشمن مان در دلمان جا دارد!
هر لحظه دلم ز پیش بدحال تر است
تنهاتر و رسواتر و پامال تر است
از روز تولّد جگرم پرخون بود
اندوه من از خودم کهنسال تر است!
*
عشق تو عجب حال و هوایی دارد
با یاد تو درد هم صفایی دارد
هرچند که رفتن تو برگشت نداشت
در سینه، غمت بروبیایی دارد!
در راه تو مردمت همه پر جنم اند
در مکتب عشق، یک به یک هم قسم اند
سرتاسر خاک میهنم یک حرم است
مرد و زن آن مدافعان حرمند!
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0