بنازمت فرزندظفربنازمت شیربی ریابنازمت مرددیارگچ
تاجگردون خطاب به امام جمعه گچساران: مردم تفاوت خدمتگزار و زورگو را به حتم تشخیص میدهند/ حلقه دورتان مرز گذاشتهاند و شهدا را صفبندی کردهاید…
غلامرضا تاجگردون خطاب به حجت الاسلام والمسلمین حجازی یادداشتی نوشته و وی را به سعهصدر، اخلاق زیبای اسلامی، مهربانی، لبخند بر لب و به رویی گشاده با مردم توصیه نمود.
غلامرضا تاجگردون خطاب به حجت الاسلام والمسلمین حجازی یادداشتی نوشته و وی را به سعهصدر، اخلاق زیبای اسلامی، مهربانی، لبخند بر لب و به رویی گشاده با مردم توصیه نمود.
بسمهتعالی
به حضور امامجمعه محترم شهرستان گچساران
حضرت حجتالاسلاموالمسلمین حجازی
با سلام و تحیات
توفیق نداشتم در شهرستان و در پای خطبههای نماز جمعه امروز مستمع باشم و از رسانههای مجازی و محلی و البته نه با واسطه فرد و یا شخص خاص، فرمایشات جنابعالی را در باب برخی از اتفاقات و رفتارها مطالعه کردم.
مدتها بود در کلام استعاره و ایهام میشنیدم که بعضاً در فرمایشاتتان نکاتی در باب اینجانب مطرح میفرمودید و بهحکم دینم که از کودکی در پای منبر بزرگان فراگرفتم بدگمان نبوده و اینچنین برداشت میکردم که منظورتان حقیر نباشد چراکه هر بار حضرتعالی را در جمع و یا حتی در خلوت زیارت کردم مطلبی نفرمودید و پیش خود فکر میکردم که ایشان امامجمعه است و قاعدتاً نباید تعارفی داشته باشند و میبایست حرفشان را رودررو به حقیر بزنند و یا حتی اگر امامجمعه هم نباشند و به من هم انتقادی داشته و نصیحتی داشته باشند، بهحکم المومن مراه المومن (اگر اینجانب را به مسلمانی قبول داشته باشند) جمله نصیحت گونه خود را مستقیماً میگفتند.
اما آنچه در خطبهها و در باب تنویر افکار جامعه و رعایت به تقوا و روشنگری فرمودید ضرورت دیدم نکاتی به استحضار جنابعالی و ملت شریف برسانم.
چند سال پیش در جلسهای که سفره گسترانید و جمعی را به احکام دین و اخلاق توصیه فرمودید بهعنوان برادر کوچک شما این نکته را به استحضار رساندم و عرض کردم اعتقاد دارم به فرموده معصوم، علما چتر امت من هستند و از کودکی آموختم احترام علما را داشته باشم و عالمی سراغ ندارید که کوچکترین توهین و بیاحترامی از جانب من و خانوادهام از گذشته تاکنون شنیده و یا دیده باشند و همیشه هم از علما و آنچه بیش از همه انتظار داشته و داریم سعهصدر و صبر است. شنیدم در جلسهای به ائمه جمعه اینچنین فرموده شده “حضرت موسی پس از ابلاغ رسالت الهی، ابزار تقابل با طغیان فرعون و فرعونیان را شرح صدر دانست و امام معصوم نیز از لوازم اصلی اداره امور و ریاست عامه را سعهصدر و صبر دانسته است و بر همین مبنا ائمه جمعه محترم میبایستی از شرح صدر و صبوری لازم برخوردار باشند”.
جناب امامجمعه محترم؛
نمیدانم شما چگونه به ولایتفقیه اعتقاد پیدا کردهاید؟ در حجره، در مکتب، در کتاب دین و یا هر روش دیگری… اما خودم بهتر از هرکسی میدانم چگونه به ولی امر و ولایت اعتقاد پیدا کردم و عمری از من گذشته است و اواخر عمر زندگی، سیاسی و اداریام است و ضرورتی ندارد بخواهم به شما دین و ولایتپذیریام را اثبات کنم… و بگذارید بگویم در برابر ملت عزیزم اینگونه عرض کنم که یقین دارم ولایتپذیریام و اعتقادم به ولایتفقیه بیش از جنابعالی است. چراکه پذیرش ولایتفقیه را با خون پذیرفتم یعنی چیزی که نمیشود با آن معامله کرد…
شاید جنابعالی و برخی از اطرافیانتان (که توصیه بر دوری از برخی از آنان میکنم) به “حکم شرعی تعبدی” ولایتفقیه را پذیرفته باشید ولی اینجانب ولایتفقیه را به شرعی تعبدی که مورد تأیید عقل و مبتنی بر فکر باشد پذیرفتهام و نهتنها بهحکم وظیفه بلکه بهحکم عقل نیز چنین نظامی را موردپذیرش عقل قرار دادهام.
آقای امامجمعه محترم؛
در انتهای اولین وصیتنامه خودم که در سال ۶۱ یعنی کمتر از ۱۶ سال سن داشتم، اینگونه نوشتم که زیر تابوت مرا کسانی بگیرند که اعتقاد به ولایتفقیه داشته باشند و یا بالعکس. شاید اگر خداوند توفیق میداد و من هم در زمره شهدای عزیز قرار میگرفتم امروز چیز دیگری گفته میشد.
آقای امامجمعه محترم؛
همچون اشتباهی که در جریان دانشگاه آزاد و برداشتن روسری دختران خطبه ایراد فرمودید و حتی فرمایش مرحوم حضرت حجتالاسلام خواجهزاده را مبنی بر اشتباه در انتقال مطلب نپذیرفتید، ایکاش این بار حداقل تحقیق خودتان را بیشتر میکردید، مستندات را مشاهده و میشنیدید و بعد خطبه ایراد میکردید، چراکه پر واضح است که چنین نکرده و یا دقت نکردهاید و شاید نیز آنگونه که مراد دلتان بوده است برداشت نمودهاید…
و نیاز به تحریک سپاه نیست! حقیقت را ببینید و بعد بفرمایید… دوست نداشتم این حرفها را بزنم ولی چون دیدم اینگونه گفتید، به دفاع از خودم و خانوادهام و برادر شهیدم که میدانم این کلام، مردم شهر و خانوادهام را آزار میدهد و حتماً تبعاتی خواهد داشت، حقیقت را میگویم.
در جلسه دیدار با خانواده معظم ایثارگران و شهدا که در نوع خود کمنظیر بود، فرزند شهیدی به هر دلیلی کلامی گفت و به توصیه من متوقف کرد (توصیه میکنم بهعنوان یک امامجمعه حتماً فیلم این صحنهها را ببینید). عزیزی ناراحت شد و پس از بیان اعتراضش صحنه را ترک کرد. در جلوی درب و بیرون از سالن به اظهار خودش که نزد من و حداقل سه انسان عاقل و مؤمن به گناهش اعتراف کرد به ناموس من و مادر شهیدم توهین زشت کرد؛ و گویا کسی وی را کتک زد. بعد از جلسه ایشان ماندند و ضمن معذرتخواهی، من هم از ایشان عذرخواهی کردم که با کلام فرزند شهیدی جانبازی ناراحت شد.
آقای امامجمعه محترم؛
فردی به ناموس مادر شهید مرحومهای توهین آشکار کرد و فکر میکردم امروز در خطبهتان صدای من و دیگر خانواده شهدا میشوید و از اینکه زن مؤمنه مرحومهای که از افتخارات این شهر بوده و در آن نشست مورد بیاحترامی قرارگرفته، خطبه میدادید… اما نکردید و یا نخواستید که چنین کنید. میدانم برایتان مهم نیست و اصلاًحرف مرا نمیفهمید چون حلقه دورتان مرز گذاشتهاند و شهدا را صفبندی کردهاید…
آقای امامجمعه محترم؛
مادر من، مادر شهیدی بود که همه به مردمداری و دلسوزی و پاکی او قسم میخورند، شما از کجا آمدهاید که دفاع یک جوان از ناموس و این شهر را بیحرمتی به مقدسات میدانید! بس است و سکوت پیشه کنید و بدانید اگر تمام دنیا و مقامات دنیوی و تمام مال دنیا را در مقابل من و هر جوان غیرتمند این شهر قرار دهید اجازه نخواهند داد حتی به نام جانباز و ارزش و اینگونه مسائل به ناموسش توهین شود و من را از آقای لاریجانی و دیگران نترسانید.
من، غلامرضا تاج گردون، فرزند ظفر، زاده گچساران، خادم این ملت، پذیرفته حدود ۷۵ درصد این مردم، عاشق دین، میهن و نظامم هستم، از خانواده معظم شهدا، ایثارگران و خاک پاک بسیجیان و رزمندگان، بهصراحت یکبار دیگر اعلام میکنم این و آنچه دارم را نه در بازار مکاره یافتم و نه حاضرم در این بازار مکاره دنیوی بفروشم.
آقای امامجمعه محترم؛
ایکاش وقتی از طریق تریبون مجلس و همچنین طی مکاتبات متعدد به تاراج بیتالمال و زمینخواری و… در گچساران که عمدتاً مشخص است چه کسانی هستند اشاره و شفافسازی کردم، شما واکنش و حتی اشارهای مختصر میکردید تا تریبون مقدس نماز جمعه محلی برای دفاع از بیتالمال در هر شرایط و هرزمانی باشد، اما جای سؤال است که چرا چشمانتان را روی چنین مسئله مهم و البته دفاع از حق مردم بهراحتی بستید و انگار در این شهر حضور نداشتهاید و یا مسائل حساس و البته عمومی اینچنینی برایتان اهمیتی ندارد؟ و شاید گفتنش از نظر جنابعالی جایز نبوده و سلیقهای فکر کردهاید (اللهاعلم…).
اما در باب مطالب مطرحشده در شب گزارشم به مردم شریف، به استحضار میرسانم وظیفه خود دانسته و میدانم که در طی سال، برحسب تکلیف به مردم عزیزم گزارش دهم و ایکاش یکبار دیگر به آنچه گفتم و آنچه در صفحه شخصی خودم مکتوب نوشتم توجه میکردید و من در آنجا از پیشگاه ملت از تمام قصورم عذرخواهی کردم و البته ایکاش همه فرهنگ عذرخواهی را یاد میگرفتیم…
شما را به خداوند بزرگ میسپارم و بهعنوان برادر کوچکتان توصیهتان میکنم (البته اگر نفرمایید توصیه من در حکم کفر است) به سعهصدر، به اخلاق زیبای اسلامی، به مهربانی، به لبخند بر لب و به رویی گشاده با مردم…
بدانید دخل و جیبی برای وکالت و کرسی وکالت ندوختهام و هرگاه نظام و مردم من را لایق این وظیفه ندانند شکر گذار خداوند باریتعالی خواهم بود و سجده شکر بجا میگذارم و هرگاه هم اشتباه کردم، اعتراف کرده و یقین بدانید همچنان که در چند سال گذشته عمل کردم بهاندازه یکذره جو از حقوحقوق مردمم کوتاه نخواهم آمد و خدمت را تعطیل نخواهم کرد و به مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت اعلام میکنم فرزند شما تا آخرین لحظه به خدمتش با تمام قوا ادامه خواهد داد و ذرهای از اصول نظام، دین، اخلاق و گرفتن حق شما دریغ نخواهد کرد و شما هم پای حق خود بایستید چراکه شما مردمان این خاک عزیز از شعور بالایی برخوردار هستید؛ میبینید، میشنوید، اندیشه میکنید و سپس تصمیم میگیرید و البته تفاوت خدمتگزار و زورگو را به حتم میدانید و تشخیص میدهید…
غلامرضا تاج گردون
اخبار مرتبط
برچسب ها :آواي جنوب؛ ، امام جمعه گچساران ، حجتالاسلام سید امینالله حجازی ، رهبر معظم انقلاب ، غلامرضا تاجگردون ، کهگیلویه و بویراحمد ، گچساران ، نماینده مردم گچساران و باشت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
سلام آقای تاجگردون دست از پیش میگیره که از پشت نیفته.به چه حقی از نامه ی یک فتنه گر حرف میزند کروبی اشتباه نکرد که تاجگردون ازش حرف بزنه بلکه به انقلاب و نظام و رهبری و اسلام و شهدا و…خیانت کرد و کسی حق ندارد از اسم اشتباه صحبت کند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 2