درود عالی بود
کد خبر : 32966
تاریخ انتشار : یکشنبه 22 مرداد 1396 - 8:14
آغازی بر پایان عدل هاشمی
بنابراین روز خبرنگار امسال به عریان ترین و تلخ ترین شکل ممکن مطالبات مردم کهگیلویه از نماینده شان را مطرح کردند و فریاد اعتراض از این همه وعده و قول سر دادند و نارضایتی خویش را اعلام کردند.
آوای جنوب
آنچه که در زیر آورده شده است یادداشت ارسالی مخاطبان است و این سایت محتوای آن را تایید یا تکذیب نمی کند. شما هم می توانید نظر خود را در تایید یا تکذیب این مطلب بیان کنید.
آغازی بر پایان عدل هاشمی
مراسم روز خبرنگار امسال دهدشت قطعا روز متفاوتی بود ؛ روزی که اصحاب رسانه که همیشه میهمان مراسمات بودند این بار میزبان بودند و خبرنگاران به عنوان چشم بینای جامعه رسالتی سنگین بر دوش دارند ؛ آنچه مراسم روز خبرنگار امسال را متفاوت کرده بود انتقادات صریح و گزنده و تلخ خبرنگاران از عملکرد نماینده کهگیلویه ی بزرگ بود. خبرنگاری که در پاسخ به انتقاد همکارش از خلف وعده ی نماینده که قول تجلیل از خبرنگاران در مراسم سال قبل را داده بود اما هیچ وقت آن قول عملی نشد و سالی گذشت ؛ که با صدای بلند گفت : تقدیر از خبرنگاران را نمیخواهیم اما جناب هاشمی من فقط یک توقع از شما دارم و آن هم این است که اینقدر قول به مردم ندهید. این خواهش شروع سلسه انتقاداتی بود که به عملکرد نماینده کهگیلویه وارد شد و شنیدن این سخن از ز بان خبرنگاری که چشم بینای جامعه است تکان دهنده و نگران کننده است. خبرنگارانی که از زیر پوست کهگیلویه ی بزرگ خبر دارند و عمق تو خالی بودن بعضی وعده ها را به بهترین شکل درک کرده اند. زیرا واقعیت میدانی هر شهر و دیاری را بیش و پیش از همه خبرنگاران می بینند و درک واقعی از فضا و محیط هر دیار دارند. بنابراین نگرانی بجا و دردناکی است که از جانب خبرنگاران به جامعه مخابره شد و واقعیت ها بیشتر برای مردم روشن شد. البته انتقاد از خلف وعده ی محدود به خبرنگاران نشد و حتی مجری مراسم با لحنی تلخ قول نماینده در مراسم پارسال را در ایجاد مرکزی فرهنگی هنری در خورشان و جایگاه کهگیلویه یادآور شد و زبان به شکوه و گلایه گشود. آن چیزی که نگرانی بیشتر را می افزاید این است که کانال اطلاع رسانی نماینده و مشاوران و قلم بدستان به طور مستمر و مکرر فضای مجازی را آماج انواع و اقسام وعده ها و پروژه ها و … از طرف نماینده قرار داده اند و در این بین مراسم روز خبرنگار فرصتی بود تا واقعیت ها بیشتر برای مردم روشن شود و البته انتظار جامعه از قشر دلسوز و بی توقع خبرتگار چیزی جز بیان حقایق و واقعیت ها نبوده و نیست. خبرنگارانی که گلایه از وعده های زیاد اما محقق نشده به مردم کهگیلویه دادند و خواستار اصلاح این رویه شدند و گلایه زمانی تلخ تر می شود که بدانیم امثال بهزادها که در عسلویه جان دادند چشم امید به این وعده ها بودند که اشتغالی در دیار کهگیلویه ایجاد می شود و به جای مهاجرت در وطن خود کار کنند. اگر چه جسم بهزاد و بهزادها پژمرد اما روح بهزاد و دیگر جوانان پرپر شده شاهد و ناظر اند و وقتی متوجه بشوند که سلام بر پتروشیمی و مارون و فسفات تنها شعاری برای رسیدن به هدف بود هم میشکنند و هم در موعد مقرر جواب دندانشکنی از نوع « نه بزرگ » خواهند داد. اگر محمد شمشیری فرسنگ ها آن طرف تر در استرالیا و در دیار غربت به فاجعه بارترین شکل ممکن سه سال را تحمل کرد و به تلخ ترین شکل ممکن پر کشید اما دردش با بهزاد یکی بود . او هم درد رفاه و اشتغال را داشت. بنابراین خبرنگاران مسئولند ؛ مسئول روشن ساختن واقعیات تا بهزادها و محمدها تکلیف خود را برای دور بعد بدانند ؛ تکلیف خود را با وعده ها بدانند. تلکیف خود را با پتروشیمی و مارون و کوثر بدانند ؛ با جاده ی پاتاوه و طسوج و چرام و دیشموک و قلعه رئیسی بدانند .همان جاده هایی که فرشته ی مرگ جوانان بسیاری از دیارم را آغوش گرفت همان طور که جاده های عسلویه ؛ کنگان و امیدیه جوانان بسیاری از کهگیلویه در آنها مرگ را در آغوش گرفتند. بنابراین روز خبرنگار امسال به عریان ترین و تلخ ترین شکل ممکن مطالبات مردم کهگیلویه از نماینده شان را مطرح کردند و فریاد اعتراض از این همه وعده و قول سر دادند و نارضایتی خویش را اعلام کردند. بنابراین می توان گفت مراسم امسال زنگ خطر جدی برای نماینده ای بود که اگر به همین منوال پیش برود آغازی برای پایان عدل هاشمی پور خواهد بود.
مراسم روز خبرنگار امسال دهدشت قطعا روز متفاوتی بود ؛ روزی که اصحاب رسانه که همیشه میهمان مراسمات بودند این بار میزبان بودند و خبرنگاران به عنوان چشم بینای جامعه رسالتی سنگین بر دوش دارند ؛ آنچه مراسم روز خبرنگار امسال را متفاوت کرده بود انتقادات صریح و گزنده و تلخ خبرنگاران از عملکرد نماینده کهگیلویه ی بزرگ بود. خبرنگاری که در پاسخ به انتقاد همکارش از خلف وعده ی نماینده که قول تجلیل از خبرنگاران در مراسم سال قبل را داده بود اما هیچ وقت آن قول عملی نشد و سالی گذشت ؛ که با صدای بلند گفت : تقدیر از خبرنگاران را نمیخواهیم اما جناب هاشمی من فقط یک توقع از شما دارم و آن هم این است که اینقدر قول به مردم ندهید. این خواهش شروع سلسه انتقاداتی بود که به عملکرد نماینده کهگیلویه وارد شد و شنیدن این سخن از ز بان خبرنگاری که چشم بینای جامعه است تکان دهنده و نگران کننده است. خبرنگارانی که از زیر پوست کهگیلویه ی بزرگ خبر دارند و عمق تو خالی بودن بعضی وعده ها را به بهترین شکل درک کرده اند. زیرا واقعیت میدانی هر شهر و دیاری را بیش و پیش از همه خبرنگاران می بینند و درک واقعی از فضا و محیط هر دیار دارند. بنابراین نگرانی بجا و دردناکی است که از جانب خبرنگاران به جامعه مخابره شد و واقعیت ها بیشتر برای مردم روشن شد. البته انتقاد از خلف وعده ی محدود به خبرنگاران نشد و حتی مجری مراسم با لحنی تلخ قول نماینده در مراسم پارسال را در ایجاد مرکزی فرهنگی هنری در خورشان و جایگاه کهگیلویه یادآور شد و زبان به شکوه و گلایه گشود. آن چیزی که نگرانی بیشتر را می افزاید این است که کانال اطلاع رسانی نماینده و مشاوران و قلم بدستان به طور مستمر و مکرر فضای مجازی را آماج انواع و اقسام وعده ها و پروژه ها و … از طرف نماینده قرار داده اند و در این بین مراسم روز خبرنگار فرصتی بود تا واقعیت ها بیشتر برای مردم روشن شود و البته انتظار جامعه از قشر دلسوز و بی توقع خبرتگار چیزی جز بیان حقایق و واقعیت ها نبوده و نیست. خبرنگارانی که گلایه از وعده های زیاد اما محقق نشده به مردم کهگیلویه دادند و خواستار اصلاح این رویه شدند و گلایه زمانی تلخ تر می شود که بدانیم امثال بهزادها که در عسلویه جان دادند چشم امید به این وعده ها بودند که اشتغالی در دیار کهگیلویه ایجاد می شود و به جای مهاجرت در وطن خود کار کنند. اگر چه جسم بهزاد و بهزادها پژمرد اما روح بهزاد و دیگر جوانان پرپر شده شاهد و ناظر اند و وقتی متوجه بشوند که سلام بر پتروشیمی و مارون و فسفات تنها شعاری برای رسیدن به هدف بود هم میشکنند و هم در موعد مقرر جواب دندانشکنی از نوع « نه بزرگ » خواهند داد. اگر محمد شمشیری فرسنگ ها آن طرف تر در استرالیا و در دیار غربت به فاجعه بارترین شکل ممکن سه سال را تحمل کرد و به تلخ ترین شکل ممکن پر کشید اما دردش با بهزاد یکی بود . او هم درد رفاه و اشتغال را داشت. بنابراین خبرنگاران مسئولند ؛ مسئول روشن ساختن واقعیات تا بهزادها و محمدها تکلیف خود را برای دور بعد بدانند ؛ تکلیف خود را با وعده ها بدانند. تلکیف خود را با پتروشیمی و مارون و کوثر بدانند ؛ با جاده ی پاتاوه و طسوج و چرام و دیشموک و قلعه رئیسی بدانند .همان جاده هایی که فرشته ی مرگ جوانان بسیاری از دیارم را آغوش گرفت همان طور که جاده های عسلویه ؛ کنگان و امیدیه جوانان بسیاری از کهگیلویه در آنها مرگ را در آغوش گرفتند. بنابراین روز خبرنگار امسال به عریان ترین و تلخ ترین شکل ممکن مطالبات مردم کهگیلویه از نماینده شان را مطرح کردند و فریاد اعتراض از این همه وعده و قول سر دادند و نارضایتی خویش را اعلام کردند. بنابراین می توان گفت مراسم امسال زنگ خطر جدی برای نماینده ای بود که اگر به همین منوال پیش برود آغازی برای پایان عدل هاشمی پور خواهد بود.
قادر مهدوی پور
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1