عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: تاریخ برگهای قرائتنشده بسیاری دارد. افرادی هستند که لایههای پنهانی از تاریخ انقلاب اسلامی را در سینه خود محفوظ دارند. «مصطفی مهذب» یکی از همان اشخاص است که سینهای مملو از ناگفتهها دارد. با اولین تماس ما، باب مصاحبه درباره مگوهایی از دوران مسئولیت بر کاخهای سلطنتی بعد از پیروزی انقلاب، حضور در دفتر شهید رجایی، پرونده پر ابهام انفجار ۸ شهریور و ایام معاونت مالی وزارت ارشاد خاتمی باز شد.
پنجشنبه یک روز زمستانی میزبان او در تسنیم بودیم. مصاحبهای که بنا بود در ۲ ساعت خلاصه شود، ۵ ساعت به درازا کشید؛ ساعاتی که برای خبرنگاران سیاسی مرور فشرده یک دوره تاریخ شفاهی دهه شصت است. پیش از مصاحبه به ما گفت “زمانی که در وزارت ارشاد مسئولیت داشتم، مخالف مصاحبه کردن بودم و به تبع از خبرنگاران فراری”. با اینحال به راحتی به تک تک سوالات ما پاسخ گفت.
مصاحبه ما با “مهذب” ابتدا درباره انفجار دفتر نخستوزیری بود اما در خلال مصاحبه به دلیل اینکه او در برههای معاونت مالی بنیصدر را عهدهدار بوده به کمی قبلتر از واقعه ۸ شهریور و خصوصیات اخلاقی اولین رئیس جمهور معزول ایران هم کشیده شد.
وی لیسانس مدیریت بازرگانی را پیش از انقلاب اسلامی از دانشکده علوم اقتصاد گرفته است. از سال ۴۴ کارمند اداره دارایی بوده است. به گفته خودش در زمان شاپور بختیار با هدف بکارگیری افراد مذهبی در اداره دارایی، در ذیحسابی سازمان غله و قند و شکر را قبول میکند.
در ایام پیروزی انقلاب اسلامی هم از مبارزه غافل نبوده است. وزارت دارایی آن زمان بعد از وزارت نفت، دومین وزارتخانه بود که اعتصابات را شکل میداد و میتینگ برگزار میکرد و او نیز از جمله مسئولان برگزاری این اعتصابات بوده است.
بخش اول مصاحبه خبرنگاران تسنیم با مصطفی مهذب درباره دوران مسئولیت وی در حفاظت از کاخهای سلطنتی و فساد اخلاقی خاندان پهلوی امروز منتشر و بخشهای بعدی آن که مربوط به خاطراتش از مواجهه با بنیصدر و مرحوم رجایی و نیز معاونت امور مالی وزارت ارشاد پرحاشیه خاتمی است، در روزهای آینده منتشر میشود.
متن پیشرو بخش اول مصاحبه با مصطفی مهذب است که از منظرتان میگذرد:
کمدی که پرُ از فیلمهای روابط غیر اخلاقی اشرف بود
تسنیم: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، مسئولیت شما در حفاظت از کاخهای سلطنتی از چه زمانی شروع شد؟
زمانی که من معاون وزیر دارایی بودم، «بند جیم» یعنی حفاظت اموال قصرها با بنده بود. ما در ساختمان “فرح” که رفتیم یک سالنی در حدود ۱۵۰ متر فقط کمد وجود داشت. یک طرف فقط شامپو و کلاههای “فرح” بود، یک طرف مانتو بود، یک طرف لوازم آرایش بود. یک چیز عجیب و غریبی بود. بعد هم رفتیم اتاق “اشرف” و یک وضعیت عجیب و غریبی دیدیم. آنجا یک ویدئوهایی پیدا کردند که محرمانه بود و افشا نکردند. ویدئوهایی از روابط جنسی اشرف با افراد دیگر که در سریال معمای شاه فقط گوشههایی از آن را نشان دادند. مثلاً یکی از ویدئوهایی که من از گفتنش شرم دارم اما برای ثبت در تاریخ میگویم، فیلمی بود که در آن اشرف با حیوان خانگیاش رابطه جنسی برقرار میکند؛ در آن کمد، پُر بود از این چیزها.
اشرف “مسئول زیبایی” داشت
تسنیم: کاخ اشرف هم زیر نظر شما بود؟
بله؛ زیر نظر من بود. من در ابتدای انقلاب، معاون وزیر دارایی بودم و کاخ گلستان، کاخ سعدآباد و نیاوران و کل این کاخها همه وسایلش زیر نظر من بود. من میرفتم بازدید تا ببینم چه چیز وجود دارد و چه چیزی نیست. یک عده بچههای مورد اعتماد را مامور کردم و اگر سندی یا چیز مهمی پیدا میشد نمونهبرداری میکردند.
مشخص بود خاندان شاه با مسائل ساده برخورد نمیکنند مثلاً وقتی اشرف میخواست برود یک کشور یا یک جلسه، تشخیص میدادند چه پوشش و چه آرایشی داشته باشد. همه حساب شده بود و چند نفر نظر میدادند که امروز اشرف یا فرح چه پوششی داشته باشد. شاید ۱۵۰۰ کلاه در آنجا بود. خودش انتخاب نمیکرد و هر چه “مسئول زیبایی” و لباس شاه یا خاندان سلطنت میگفت، انجام میدادند.
اسناد کاخهای خانواده پهلوی چه شد؟
تسنیم: اسنادی که در کاخها پیدا کردید محفوظ ماند؟ بیشتر این اسناد شامل چه چیزهایی بود؟
یک مقدار از اسناد را سازمان اسناد ملی، روی آن دست گذاشت، یک مقدار را هم اطلاعات و امنیت. زمانی که ما آمدیم آنها آنجا مستقر شده بودند. آن زمان هنوز سپاه در مسائل اطلاعاتی وارد نشده بود.
تسنیم: جالب است که کاخها دستنخورده باقی مانده و لوازمی در آن اوضاع آشفته ابتدای انقلاب از آنجا خارج نشد با اینکه آن زمان افراد سودجو کم نبودند.
در مسئله کاخها اوضاع طوری بود یک دفعه میدیدیم سندی وجود دارد که در زمان شاه، زمینهای بسیار زیادی در انتهای خیابان ولیعصر که به «پارک وی» منتهی میشود همه را یک مرتبه بین ۱۰۰ نفر از افرادی که مختص شاه و فدایی شاه بودند، بخشیدهاند. یک مرتبه میگفتند این زمینها مثلا با ۵ تومان برای این ۱۰۰ نفر و بین افراد گارد شاهنشاهی تقسیم میکردند.
خیلی زمین بود و هر کدام هکتار، هکتار بود. وضعیت طوری بود که این ۱۰۰ نفر سبیلشان چرب میشد و فداکاریشان به شاه زیاد میشد. بهخصوص طرفداران اشرف، چون خیلی با دور و بریهایش کثافتکاری میکرد.
از راست به چپ: تاجالملوک مادر شاه، اشرف و شمس پهلوی
مثلاً نمونهای که ما در تاریخ از این فضل و بخششها داریم، زمانی است که صدام در ۲ ساعت کشور کویت را اشغال کرد و تمام طلاهای جواهرفروشیهای کویت که خیلی هم مهم و گران بود، همه را داده بود گارد مخصوص صدام. اینها هم فداکاری میکردند و خودشان را میکشتند چون پول نصیبشان میشد. اینها هم از نظر جنسی و هم از نظر مالی تامین شدند. در ایران هم خیلی از اسناد وجود داشت که میگفتند چند هزار سند زمین و ساختمان و واحد در بهترین شهرهای ایران مانند اصفهان و مشهد فقط مختص زمان رضاشاه بود که بعد رسیده بود به محمدرضاشاه و یک مقداری به نام ولیعهد، فرح و اشرف و… .
اسناد زیادی وجود داشت که ما خودمان فرصت نداشتیم که برویم ببینیم سند چیست؟ واقعیت دارد یا ندارد؟ بازرسانی میفرستادیم و یک شمهای از وضعیت آنجا را برای ما میگفتند.
تسنیم: لیستی تهیه کرده بودید که همه اموال تخمین زده شود؟
با توجه به کثرت اموال، از بچههای دارایی، از بچههای حفاظتِ اسناد، از بچههای اطلاعات و امنیت مستقر شده بودند و آنها را امین قرار داده بودیم که اگر سندی وجود دارد بدهند سازمان اسناد ملی و اگر اموال به دردبخوری وجود دارد، تحویل بدهند. مثلاً طلاجات را بدهند بانک مرکزی و در دسترس کسی نباشد که به مرور زمان برده شود و از بین برود و محو شود چون اعتماد کردن در آن روزها هم یک مقدار سخت بود.
تسنیم: سایر کاخهای خاندان پهلوی وضعیتشان چگونه بود؟
در آن زمان که مردم گرسنگی و مشکلات اقتصادی داشتند، موکتهایی از خارج آورده بودند که باور کنید یک وجب عمق اینها بود. من رفتم دیدم پا روی آنها میگذاشتید مانند یک تشک پنبهای فرو میرفت. اینها ارزشمند بود یا مثلاً در هر کاخی که میرفتید امکانات آرایشی، امکانات پوشش به وفور یافت میشد و جزء لاینفک آنجا بود.
اینها ندیمه داشتند و کار این ندیمهها بود که هر زمانی که اینها میخواستند از کاخ بیرون بروند، یک نوع آرایش، یک نوع لباس و یک نوع مدل مو را پیشنهاد میدادند. این نمونهها و مدلها را از روی کتب و ژورنالهای خارجی انتخاب میکردند و خیلی به سلیقه خودشان نبود.
هر کاخی هم میرفتیم این حالت وجود داشت. ما متأثر میشدیم از اینکه اینها چه میکردند و مردم چه میکردند. شاید حق میدادیم به آنها که اصلاً هرگز به فکر مردم نباشند با این اوضاع و احوالی که وانمود میکردند ما با مردم هستیم و با آنها دوست هستیم اما اصلاً در قاموس این خانواده نمیگنجید که به این مردم نگاه بکنند.
فقط مسئولان کاخهای پهلوی ۱۵۰ تا ۲۰۰ چمدان لباس طلاکوب و نقرهکوب از کشور خارج کردند
یکی از چیزهایی که ما بعد از رفتن آنها متوجه شدیم، این بود کسانی که در کاخها مانده بودند – بهخصوص کاخ نیاوران و سعدآباد- وقتی متوجه شدند که باید بروند، مقدار زیادی از وسایل با ارزشی که شاید میلیونها دلار ارزشمند بود، حالا از طلاجات یا چیزهایی که هدیه داده بودند، با خود بردند. شاید بین ۱۵۰ تا۲۰۰ چمدان سایز بزرگ لباس سلطنتی پر کرده بودند و حتی کسانی که آنجا مانده بودند مثل رئیس دفتر یا منشی، آبدارچی یا آشپز و… اینها هم بیبهره نمیماندند و آنها هم به حد خودشان دزدی میکردند تا مثلاً همکاری بیشتری داشته باشند و تقریباً میشود گفت اکثر چیزهایی که به درد میخورد، مسئولان جمعآوری میکردند و یک مقدار هم در حین جمع کردن، از نظر خودشان بزرگواری میکردند و به خدمهها میرسید.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 7 در انتظار بررسی : 6 انتشار یافته : 1