کد خبر : 28726
تاریخ انتشار : پنجشنبه 14 بهمن 1395 - 19:06

ماجرای صرف شام شهید رجایی با جوانترین استاندارش/ در گفت‌وگو آوای جنوب با استاندار ۲۵ساله شهیدرجایی

ماجرای صرف شام شهید رجایی با جوانترین استاندارش/ در گفت‌وگو آوای جنوب با استاندار ۲۵ساله شهیدرجایی

تیم کاری آن روز همه جوان بودند و بحران‌های سخت‌تر از امروز را مانند جنگ، بحران کومله، بحران‌های نفاق، بحران‌های کارگری و دموکرات و تعطیلی کارخانه‌ها را گذارندند و با سربلندی آن دوران سخت را مدیریت کردند.

 جوان‌ترین استاندار دولت شهید رجایی گفت: شب مهمان شهید رجایی بودم، مستخدم سفره کوچکی پهن کرد؛ مستخدم یک کاسه ماست به همراه سه قاشق و نان را بر سر سفره گذاشت. به آقای رجایی گفتم، من اگر امشب مهمان مادرم بودم بهترین غذا را به من می‌داد که شهید رجایی فرمودند، اینجا غذا و شام ما همین است.

 گفت‌وگو : علی مراد کاظم‌پور

در میان مسؤولان نظام همواره از شهید رجایی به عنوان الگویی از مردمی بودن یاد می‌شود.

شهید رجایی معلمی که بعد از به دست گرفتن سکان مدیریت کشور بیان می‌کرد که «من فرزند چه کسی هستم که مبادا این موضوع را فراموش کنم».

انسانی که هم دستفروشی کرد و هم در زمانی که رانند‌ه‌اش صبح دیر آمد با موتور خود را به ساختمان نخست‌وزیری رساند.

نگاه او به جوانان همواره مثال‌زدنی است، رجایی در اوج سختی‌های آن دوران جوانی ۲۵ ساله را بر مسند استانداری مرکزی برمی‌گزیند.

حضور محمدعلی خواجه‌پیری در گچساران فرصتی بود تا با او به عنوان جوانترین استاندار آن روزها گفت‌وگویی داشته باشیم.

استانداری که آن روزها ۲۵ سال بیشتر نداشت و هنوز هم با همان روحیه خستگی‌ناپذیر و مثال‌زدنی دوران شهید رجایی در قرارگاه خاتم الاوصیاء(ع) مشغول خدمت است.

 

 

جلسه‌اش در گچساران تا ساعت ۲۳ به طول می‌انجامد و همه می‌روند اما وقتی از او می‌خواهم کمی از خاطرات شهید رجایی بیان کند علی‌رغم اینکه دوستانش منتظر هستند تا برود با همان روحیه قدیمی می‌نشیند و از خاطراتش می‌گوید.

از خاطره‌ای می‌گوید که استاندارها در آن زمان تلفن همراه نداشتند و با تلفن مستقیمی که داشتند با نخست‌وزیر در ارتباط بودند و می‌گوید ساعت از ۱۲ بامداد گذشته بود که یک لحظه تلفن مستقیم ما زنگ خورد و وقتی گوشی را برداشتم در آن سوی خط شخصی که تماس گرفته بود فقط گفت سلام، من رجایی هستم.

خواجه‌پیری ادامه داد: به ایشان گفتم بفرمایید من در خدمتم که شهید رجایی فرمودند، خواستم بگویم من بیدار هستم.

استاندار ۲۵ ساله شهید رجایی که حالا موهایش را سفید کرده است، می‎‌گوید: زمانی که استاندار مرکزی بودم ساعت ۱۲ شب با شهید رجایی درباره مشکلات استان وقت ملاقات داشتم.

خواجه‌پیری تصریح کرد: خودروی استانداری ما قدیمی و کهنه بود و هنگامی که از اراک به سمت تهران می‌آمدم تا با شهید رجایی دیدار داشته باشم خودروی ما خراب شد و به همین دلیل با تأخیر نیم ساعته حدود ۳۰ دقیقه بامداد بود که به دفتر نخست وزیری رسیدم.

وی ادامه داد: وقتی با تأخیر به دفتر آقای رجایی رسیدم ایشان گفتند، ما نیم ساعت بیشتر وقت نداریم و من ناراحت شدم.

خواجه‌پیری یادآور شد: به ایشان گفتم من مقصر نبودم، خودروی من در مسیر خراب شد که ایشان در جواب فرمودند آقای خواجه‌پیری آیا می‌دانستی که خودرویتان ایراد دارد که من پاسخ دادم بله اطلاع داشتم؛ شهید رجایی در پاسخ بیان کردند، شما با علم اینکه می‌دانستید خودرویتان ایراد دارد باید به گونه‌ای تنظیم می‌کردید که مشکلی پیش نیاید.

وی خاطرنشان کرد: چند دقیقه بعد به من گفتند وقت شما تمام است و هنگامی که دیدند من ناراحت شده‌ام به من گفتند ساعت ۴ الی ۴:۳۰ دقیقه بامداد وقت خالی است و این در حالی بود که الان ساعت یک بامداد بود.

خواجه‌پیری افزود: قرار شد شب همانجا بمانم و مستخدم سفره کوچکی پهن کرد تا من و آقای رجایی و خود مستخدم شام را صرف کنیم.

استاندار وقت مرکزی تصریح کرد: مستخدم یک کاسه ماست به همراه سه قاشق و نان را بر سر سفر گذاشت.

خواجه پیری گفت: به آقای رجایی گفتم، من اگر امشب که به تهران آمده بودم مهمان مادرم بودم بهترین غذا را به من می‌داد که شهید رجایی فرمودند، اینجا غذا و شام ما همین است.

وی تصریح کرد: قرار شد همانجا به همراه شهید رجایی در آن مکان بمام تا صبح بتوانم مشکلات استان را با ایشان مطرح کنم جای مناسبی هم برای خواب نبود، ساعت ۳ نصف شب بود که از خواب پریدم و مشاهده کردم که شهید رجایی مشغول خواندن نماز شب هستند.

استاندار اسبق استان مرکزی افزود: ساعت ۴ صبح آقای رجایی به من گفتند الان من در خدمت شما هستم.

خواجه‌پیری افزود: به آقای رجایی گفتم اگر امکانش وجود دارد یک خودرو به ما بدهید یعنی استاندار نباید یک خودروی مناسب داشته باشد.

دبیر کارگروه قرار گاه خاتم الاوصیاء(عج) بیان کرد: هنوز به یاد دارم آقای رجایی به من فرمودند، آقای خواجه پیری خواهش می‌کنم این را نگویید و من گفتم چرا؟! که شهید رجایی در پاسخ گفتند، شما که تنها نیستید ما ۲۴ استاندار داریم و دولت پول ندارد برای ۲۴ استاندار خودرو تهیه کند و بهتر است با همین خودرو‌ها صبر کنید تا فشاری به بیت‌المال وارد نشود.

وی یادآور شد: آقای رجایی خودشان بیشتر با آمبولانس جابه‌جا می‌شدند و من آن روزها را با امروز مقایسه می‌کنم که در کشور چه خبر است.

خواجه پیری در پاسخ به سؤوال ما که به نظر شما اگر امروز هم دولت‌ها به جوانان نگاه ویژه‌ای داشته باشند جواب خواهند گرفت، اظهار کرد: آنها به جوانان اعتماد کردند و جواب گرفتند و شک نکنید اگر امروز هم به جوانان اعتماد کنیم جواب می‌گیریم.

وی ادامه داد: متأسفانه یکی از اشکالات برخی‌ها این است که برخی مسؤولان دوست دارند تا آخرین لحظه عمرشان بر مسند مسؤولیت‌ها باشند.

خواجه‌پیری افزود: امروز باید به جوانان اعتماد کنیم و با تجربه‌ها به عنوان مشاور در کنار جوانان باشیم.

وی خاطرنشان کرد: امروز اگر به جوان ۲۵ ساله‌ای بگویید شما استاندار هستید این جوان سکته می‌کند، زیرا ما این‌ها را در سطح پایین بار آورده‌ایم.

خواجه‌پیری خاطرنشان کرد: من ۲۵ ساله بودم که استاندار شدم و بیش از هفت سال هم استاندار بودم و با شهامت کار می‎‌کردم.

وی یادآور شد: تیم کاری آن روز همه جوان بودند و بحران‌های سخت‌تر از امروز را مانند جنگ، بحران کومله، بحران‌های نفاق، بحران‌های کارگری و دموکرات و تعطیلی کارخانه‌ها را گذارندند و با سربلندی آن دوران سخت را مدیریت کردند.

خواجه پیری اظهار کرد: شما به تصاویر هیأت دولتی که در کنار امام نشسته‌اند نگاه کنید، قطعاً مشاهده خواهید کرد که همه جوان بودند.

وی ادامه داد: مگر شهید تندگویان چند سال سن داشت که وزیر نفت شد یا دکتر غفوری چند ساله بود مگر دکتر کلانتری چند ساله بودند.

خواجه پیری بیان کرد: متأسفانه بیماری چند شغلی هم در کشور ما واویلا شده است و این خوب نیست.

استاندار آن زمان شهید رجایی ابراز کرد: شک نکنید اگر مسؤولان به جوانان اعتماد کنند پاسخ خواهند گرفت.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.