روایت سردارعلی فضلی از فرمانده کهگیلویه و بویراحمدی که نفس همه را برید
رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس حماسههایی آفریدند که این حماسه در تقویم دفاع مقدس برای همیشه جاودانه خواهد ماند. آوای جنوب؛ در هشت سال دفاع مقدس رزمندگان و سرداران استان کهگیلویه و بویراحمد دلاورمری های بسیاری از خود نشان دادند از جمله سرداری که با جلوداری خود دیگر فرماندهان را
رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس حماسههایی آفریدند که این حماسه در تقویم دفاع مقدس برای همیشه جاودانه خواهد ماند. |
در هشت سال دفاع مقدس رزمندگان و سرداران استان کهگیلویه و بویراحمد دلاورمری های بسیاری از خود نشان دادند از جمله سرداری که با جلوداری خود دیگر فرماندهان را خسته کرد.
رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در هشت سال دفاع مقدس حماسههایی آفریدند که این حماسه در تقویم دفاع مقدس برای همیشه جاودانه خواهد ماند.
رزمندگانی که از جنوب تا غرب کشور در همه جبههها خطشکن بودند و توانستند از خود دلاورمردیهای بزرگی به ثبت رسانند.
اما پس از گذشته سال ها از حماسه دفاع مقدس در مهرماه امسال اجلاسیه بزرگ شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار می شود که برای ادای دین به همه شهیدان این استان بر آن شدیم خاطراتی از رزمندگان و ایثارگران استان کهگیلویه و بویراحمد را هر چند با قلمی ناقص اما از زبان گویای ایثارگران رزمنده آن دوران روایت کنیم.
سرادر علی فضلی، جانشین فرمانده بسیج روایت می کند: یک روز بعد از نماز صبح جهت توجیه از فاصله دور منطقه عملیاتی فتح المبین به اتفاق فرماندهان گردان ها عازم خط مقدم شدیم.
۱۱ نفر فرمانده گردان و مسئول عملیات و …. بخشی از مسیر را سواره و بخش دیگری را باید پیاده میرفتیم.
در مسیر پیاده باید از یک دره عبور، سپس به ارتفاعی که از نوک آن خطوط پدافندی عراقی ها و سنگرهای کمین آنها معلوم بود طی مسیر می کردیم.
هنگام طی مسیر پیاده، همیشه یک نفر حدود چند ده متر از همه جلوتر حرکت می کرد. من گفتم بچه ها این فرمانده گردانی که ما را جاگذاشته و جلوتر حرکت می کند کیست.
بچه ها گفتند جواد هرمزپور است به ایشان ندا دادند کمی تأمل کرد تا ما به او رسیدیم. گفتم بنشینیم نفسی تازه کنیم؛ سپس حرکت کنیم.
شهید هرمزپور گفت: ما هنوز بدنمان گرم نشده که بنشینیم و استراحت کنیم. بچه ها با تعجب گفتند: بابا نفسمان برید! فرماندهان گردان ها جملگی به او گفتند بردار هرمزپور شما زحمت بکش عقب دار دسته فرماندهان گردان ها باش؛ زیرا با این جلو داریت نفس همه را می بری.
هرمزپور گفت: ما که هنوز پنج کیلومتر راه نیامده ایم خستگی در طول پنج کیلومتر معنی نمی دهد.
باقی مانده مسیر راهپیمایی، شهید هرمزپور را عقب دار نگه داشتیم، اما بعد از مدتی راهپیمایی مجددا جلو آمد و جلودار جمع شد.
شهید هرمزپور رو کرد به من گفت: همه نیروهای من اهل استان کهگیلویه و بویراحمد هستند آنها همه از من چابک ترند. مسیر سخت و طولانی دور زدن دشمن را در عملیات به گردان ما بدهید.
تحرک و ورزیدگی شهید علی رغم همه صفات دیگری که زبانزد بود در آن راهپیمایی به سمت دیدگاه شناسایی بر ما مشخص شد. این بود که در طرح مانور عملیات فتح المبین طولانی ترین مسیر را به گردان شهید هرمزپور اختصاص دادیم و علی رغم بعد فاصله توانست زودتر از موعد زمانی تعیین شده به نقطه رهایی برای درگیر شدن با دشمن برسد.
برچسب ها :آواي جنوب ، روایت سردارعلي فضلي از فرمانده كهگيلويه و بويراحمدي که نفس همه را برید ، کهگیلویه و بویراحمد ، هشت سال دفاع مقدس
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0