آوای جنوب

“کوگ تاراز” بخوان و “بردشیران” خفته را بیدار کن!

.

آوای جنوب

با امروز ۱۳سال است که بهمن در آبان متوقف شده است و مردم ایل ۱۳ آبان را بدون بهمن سپری کرده اند. بهمن علاء الدین ملقب به مسعود بختیاری، ترانه سرا ،آهنگساز و غزلخوان ایل بختیاری در نیمه آبان سال ۱۳۸۵ با همه “تهنایی” بدون ایل به کوچ ابدیت رفته و نیمه آبان را برای ما به روزی خاص تبدیل کرده است.

آری، آبان برای ساکنان جنوب غرب زاگرس ماه بهمن است .همانکه نماد وحدت ایل بود و هنرمندانه زبان و موسیقی ایل بختیاری را زنده کرد .حماسه مشروطه خواهان، قیام شیر علیمردان و تاریخ ایل را برایمان روایت کرد. “کوگ” خوشخوان ایل از برنوبدستان گفت ،از ” هالو زال ” خواند و نصیحت های خیرخواهانه اش،از کوچ خواند و لحظه مقدس “مال کنون”، لحظه هجرت ، لحظه دلبریدن از دلبستگی ها و وابستگی ها ، از “وارگه ” های خالی پس از کوچ خواند ، از غربت خان شهیدم علیمردان گفت ،برای “ایلدای بزرگ “و فرمان دفاع از مشروطه اش نغمه سر داد ،برای سواران و سرداران حماسی خواند، از “لیش” بودن “تهنایی” گفت و به اتحاد وهمبستگی و”هیوری” دعوتمان کرد. از خاطرات پاک اجدادمان گفت ،از شادی ها و غم های مردمان ایل خواند. به “گوگری” ما را فرا خواند وبه “دس به یک دادن” و”جون سی یک دادن” اندرزمان داد . آری برادران و خواهران و هم تباران ، کوگ تاراز از اینها که گفتم و آنهمه که نگفتم ،خواند. ولی افسوس که ما با او نخواندیم . اینک ، ما ماندیم و بغضی نشکفته ،کارونی به تاراج رفته و زردکوهی سوراخ سوراخ شده از تونل های غارت، محرومیتی چسبیده بر پشت نام شهرها و آبادی هایمان و البته جکها و توهین هایی که ما به ازای آب غارت شده دریافت می داریم. نیک میدانیم که نفت استخراج شده از زمین های آباء و اجدادی خان شهیدمان که برای آزادی ملت ایران از چنگال استبداد پهلوی اول سر بر دار گذاشت همچون گذشته در برخی بنیادهای نامعلوم هزینه میشود و دریغ از یک بنیاد ، موسسه و حتی یک یاد بود و سنگ مزاری برای شهید راه آزادی و عجبا که در این روزگار “لیش تهنایی”در مرکز استان خودش هم نامگذاری کوی و برزن و خیابانی را بنام این شهید عزیز و یا برای “ایلدای بزرگ” که مورد تمجید رهبر معظم انقلاب بوده است را دریغ می نمایند. ای زردکوه، ای دنا ، ای کوهرنگ و سبزه کوه و اندکا ،ای بابااحمد : ما خفته ایم و شما بیدار!!! کدامین یک از شما صدای آوازه خوان ایل را بر مصیبت مردم چنار محمودی پژواک میدهد.؟ خطاب سوال و گله من نه زمامداران امور است بلکه مردم ایل و خاصه هم تباران نسلهای اول و دوم انقلاب می باشد .از شما می پرسم که، چهل سال از آزادیخواهی ،عدالت خواهی،آرمان خواهی و تحول خواهی ملت بزرگ ایران می گذرد ، ما مردمان ایل در کجای این تحولات قرار داریم؟نقش مردم ایل در سیاست،اقتصاد ،فرهنگ ،تصمیمات کلان مدیریتی و در کل نقش فرزندان ایل در حکمرانی انقلاب اسلامی کجاست؟ نسل امروز پاسخ می خواهند و نگارنده امیدوار است که با طرح این پرسشها، سوء استفاده کنندگان ، او را به قومیت خواهی و تضاد با نظام اسلامی متهم نسازند چرا که فرزند ایل ، خود را فرزند انقلاب میداند و از قضا مطالبه گری و طرح این قبیل پرسشها و سوالاتی که از نسلهای قبل از خود دارد و در یادداشت های آتی مطرح می شود را در راستای اجابت فرمان گام دوم انقلاب میداند .

ای “شمال باد” ای نسیم باد صبا، تو در این گسستگی ، پیام “گوگری” و “هیوری” را به کوچه های آشنا برسان و موسم کوچ را “هیجار” کن .کوچی دست جمعی از “تهنایی” به “گوگری” و ” هیوری ” . ای جوانان و جوانمردان، این پیام برآمده از این دل تنگ که از کرانه کویر سمنان برای دیار مشروطه خواهان دلتنگی می کند را کوچه به کوچه و حنجره به حنجره به مردم ایل برسانید و تو ای کوگ غزلخوان ایل باز هم بخوان، تو از مصیبت رفته بر برادران و خواهران مان در روستای چنار محمودی بخوان، ما خود میدانیم و رسم ایل و آن وزیر گسناخ ، ای باربد ایل من بخوان ،بخوان تا آسمان هم با تو بغرمبد و باران رحمتش را بر کارون ، زرده ،کلن چین،آسماری و چالقفا ببارد و آنسان، گل های “باوینه” شکوفه زنند و جوانه های کرفس از زیر برف سر برآورند و بوی چویل دشتهای لاله و شیمبار و قلمروی ایل را فرا گیرد و بدینسان”برد شیران” و شیران سنگی خفته را بیدار نماید . کوگ خوشخوان من! “هیجار کن” ، “آساره صحو” دمیده است و موسم کوچ است. شیپور کوچ را بنواز . بانگ قهقهه سر ده ، ساز ” گوگری” کوک کن و نغمه “هیوری” بخوان و بخوان تا ایل پا برجا بماند.
والعاقبه للمتقین ۱۲آبان۱۳۹۸ خداداد بابااحمدی میلانی

با دیگران به اشتراک بگذارید
else:
  • khamenei
  • hashemirafsanjani
  • president