کد خبر : 63094
تاریخ انتشار : شنبه 29 شهریور 1404 - 10:17

پشمک‌فروش دیروز، نایب‌قهرمان امروز جهان

پشمک‌فروش دیروز، نایب‌قهرمان امروز جهان

آوای جنوب به گزارش آوای جنوب شاید قصه‌ی پیام احمدی از آن روایت‌هایی باشد که اگر در فیلمی می‌دیدیم، به اغراق متهمش می‌کردیم. نوجوانی از ایذه، از دل خانواده‌ای پرجمعیت، که تا همین یکی‌دو سال پیش پشمک‌فروشی‌اش در پارک بی‌بی مریم شناخته‌تر از فنونش روی تشک بود. حالا اما او در ۱۹ سالگی، مدال نقره‌ی

آوای جنوب

به گزارش آوای جنوب شاید قصه‌ی پیام احمدی از آن روایت‌هایی باشد که اگر در فیلمی می‌دیدیم، به اغراق متهمش می‌کردیم. نوجوانی از ایذه، از دل خانواده‌ای پرجمعیت، که تا همین یکی‌دو سال پیش پشمک‌فروشی‌اش در پارک بی‌بی مریم شناخته‌تر از فنونش روی تشک بود. حالا اما او در ۱۹ سالگی، مدال نقره‌ی جهانی را بر گردن آویخته و نامش در کنار بهترین‌های کشتی جهان قرار گرفته است.

نکته جالب اینجاست که ماجرا فقط به مدال ختم نمی‌شود. شاید برای خیلی‌ها باورپذیر نباشد که یک انتخاب دقیقه‌نودی، یک ریسک بزرگ از سوی کادر فنی، زندگی و سرنوشت ورزشی او را تغییر داده باشد. درست یک هفته پیش از شروع رقابت‌ها، رنگرز نام احمدی را در لیست گذاشت و دادمرز، کشتی‌گیر باتجربه‌تر را کنار گذاشت. تصمیمی که می‌توانست به یک شکست پرانتقاد ختم شود، اما در نهایت، نتیجه‌ای شیرین داشت.

در این میان، مرام خود احمدی هم جالب توجه بوده. او در همین مسابقات وقتی قهرمان جهان را شکست داد، دست حریف را بالا برد؛ حرکتی که کمتر از کشتی‌گیری ۱۹ ساله انتظار می‌رود. شاید این نشانه‌ای از پختگی زودرس اوست؛ پختگی‌ای که گاهی شرایط سخت زندگی، زودتر از موعد به آدمی تحمیل می‌کند.

اما جذاب‌تر از هرچیز، همان تضادی است که در قصه‌اش موج می‌زند: دستفروشی در کوچه‌پس‌کوچه‌های ایذه و نایب‌قهرمانی در سطح جهان. تضادی که از او چهره‌ای الهام‌بخش ساخته و خیلی‌ها را به فکر فرو برده است. شاید همین روز‌ها که آموزش، ورزش و حتی رویا‌ها کم‌کم رنگ طبقاتی به خود می‌گیرند، حضور کسی مثل پیام احمدی بتواند یادآور شود که هنوز هم مسیر‌های غیرمنتظره‌ای برای صعود وجود دارد.

البته نگرانی‌ای هم هست. شاید بیم آن برود که قصه‌ی او دستمایه‌ی تبلیغات کلیشه‌ای شود؛ بیلبورد‌هایی با شعار‌های تکراری که روح ماجرا را می‌خشکانند. چون در نهایت، این مدال محصول یک سیستم برنامه‌ریزی‌شده و هموار نبوده، بلکه بیشتر شبیه برق جهنده‌ای است در دل تاریکی.

ایذه، شهری که شاید کمتر کسی آن را در جغرافیای قهرمانان ورزشی تصور می‌کرد، حالا نامش به خاطر پیام دوباره شنیده می‌شود. شهری که سختی‌هایش کم نیست، اما از دل همین سختی‌ها، گاهی قصه‌هایی بیرون می‌آیند که حتی از قهرمانی هم جذاب‌ترند؛ و شاید مهم‌تر از همه، این است که پیام احمدی هنوز ابتدای راه است. اگر داستان او شبیه فیلمی سینمایی باشد، احتمالا تازه در پرده‌ی اول قرار گرفته‌ایم. ادامه‌اش را هیچ‌کس نمی‌داند، اما همین ندانستن است که قصه‌اش را تماشایی‌تر می‌کند

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.