آوای جنوب

نامه اعتراضی دکتر خرامین به استاندار کهگیلویه و بویراحمد

وای به حال ما که انبار اجناس بنجل چینی بر سالن امتحانات فرزندانش اولویت پیدا می‌کند

خرامینحیرت مضاعفم از آن روی است که حضرتعالی خود نیز از اعضای هیئت علمی دانشگاه پیام نور هستید و بی شک به جایگاه دانشگاه واقفید پس چگونه اجازه می دهید تنها دلخوشی دانشجویان بی سر پناه زیلایی، آبمورد،لوداب و … ویران گردد.

آوای جنوب؛

شیرعلی خرامین رئیس اسبق پیام نور استان کهگیلویه و بویراحمد با ارسال نامه‌ای نسبت به واگذاری سالن امتحانات پیام‌نور این استان به اداره گمرک اعتراض کرد.

متن این نامه به شرح زیر است؛

استاندار محترم استان کهگیلویه و بویراحمد
برادر بزرگوار جناب آقای دکتر خادمی
با عرض سلام و ادب و تسلیت ایام سوگواری سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدلله حسین(ع) و یاران باوفایش.
قبل از هر چیز لازم میدانم اشاره کنم که بنا به دلایل متعدد تاکنون خود را از اظهارنظر پیرامون مدیریت شما و سایر مدیران فعلی منع کرده بودم و علی رغم اختلاف سلیقه بسیار ضمن حفظ احترام برای حضرتعالی همچنان بر این عهد خود هستم و هرگاه هم ضرورتی بوده است شعر معروف شهریار و درد دلش با نیما یوشیج با مطلع:
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم /سر پیش هم آریم و دیوانه بگرییم

را به یاد می آورم و خود را منصرف میکنم چرا که ما همه فرزندان این استان سرنوشت یکسان داریم و همگی در قبال آینده این دیار مسئولیم.
اما با مشاهده یک اتفاق تلخ در نهایت ناگزیرشدم دست به قلم ببرم و آنرا رسانه ای کنم هر چند علاقه ای به رسانه ای کردن ان نداشتم اما می نویسم فارغ از هیاهوی سیاست و صرفا از سر درد ( اگر چه ممکن است بر خلاف نیت نویسنده این نامه در آشفته بازار سیاست مصادره گردد) تا شاید تلنگری باشد تا جلوی اتفاقی که ذکر ان خواهد رفت گرفته شود.
چند وقت پیش در حال گذر از خیابان کشاورز(جاده شرف آباد) لودری را مشاهده کردم که در حال تخریب درب سالن الغدیر متعلق به دانشگاه پیام نور استان بود .با توجه به سابقه خدمت در این دانشگاه و خون دل هایی که در تحویل گرفتن و هزینه های بالایی که از جیب دانشجویان محروم استان در تجهیز این سالن خورده بودیم کنجکاو شدم تا موضوع را پیگیری کنم و ان گونه که شنیدم به دستور زیردستان حضرتعالی این سالن باید از پیام نور گرفته و تحویل اداره گمرک گردد.
برایم سوال بود و هست که در استانی که نه بندری وجود دارد ،نه منطقه ی آزاد تجاری است و نه هم ترانزیت کالایی در ان جریان دارد آیا شایسته است یک مکان علمی و متعلق به یک دانشگاه کم بضاعت تخریب و در اختیار اداره گمرک قرار گیرد. آیا علم و دانشگاه به اندازه یک سالن کهنه ارزش ندارد و آیا هیچ جای دیگری در این شهر و استان نیست که برای کارهای احیانا گمرکی در اختیار ان دستگاه قرار گیرد؟
جناب آقای استاندار
با مشاهده این صحنه دوست داشتم کنار همان دیوار که سایه ی امید دانش جویان بسیاری بوده است بنیشم و زار زار گریه کنم اما ترسیدم که رهگذران دیوانه ام بخوانند لذا خود را سریع به خانه رساندم و برای دانشگاه ،دانشجویان و استانم کور کور گریه کردم و اشک ریختم .اشک هایی که در زمان استانداری اکبر نیکزاد و در سوگ تپه استانداری ریختم و بارها بارها نسبت به انجام این عمل تذکر دادم و گفتم و نوشتم که پدران این سرزمین با توبره آنقدر خاک تلنبار کردن تا تل خسروها و امثال تپه استانداری را بر پا داشتند و حال شما با یک دستور ساده می خواهید همه را به باد دهید و در نهایت نیز کارگر نیفتاد و آن شد که امروز همه شاهدش هستیم .
اشک ریختم و گریه کردم چرا که هنوز در کهگیلویه و بویراحمد برای آدرس دادن دانشگاه علوم پزشکی باید ادرس کشاورزی را داد .برای دانشگاه مادر استان یعنی دانشگاه یاسوج آدرس زیر تل داد و برای دانشگاه آزاد باید گفت:تاکسی بلهزار.
وای به حال ما که هنوز دانشگاهمان محور نشده است وای به حال ما که انبار اجناس بنجل چینی بر سالن امتحانات فرزندانش اولویت پیدا می‌کند. وای به حال ما که باید سالن جلسات دانشگاهش من بعد محل نگهداری اسباب بازی های پلاستیکی و لباس های چینی گردد.
آقای استاندار
حیرت مضاعفم از آن روی است که حضرتعالی خود نیز از اعضای هیئت علمی دانشگاه پیام نور هستید و بی شک به جایگاه دانشگاه واقفید پس چگونه اجازه می دهید تنها دلخوشی دانشجویان بی سر پناه زیلایی، آبمورد،لوداب و … ویران گردد. و پس چگونه اجازه می‌دهید درب سالن امتحانات دانشگاه بسته شود. بی‌شک هر گشایش و توسعه ای در صورتی محقق می‌گردد که به دانشگاه و علم بها داده شود و چه قبول داشته باشیم و چه قبول نداشته باشیم آینده اقتصادی این استان و کشور از همین صندلی ها و کلاس های دانشگاه می‌گذرد.
قطعا اگر حضرتعالی در روز گشایش این سالن در استان حضور داشتید و هلهله و شادی بچه های این استان را میدیدید امروز نه تنها اجازه تخریب و واگذاری نمیدادید که شایسته بود مکانی در خور آنها تقدیمشان میشد و یا آن همه طرح های نیمه تمام و یا کلنگ زده دانشگاه در استان به سرانجامی می رسیدیدند نه آن که همین اندک دارایی آنها گرفته شود.
استاندار محترم
به عنوان یک طلبه علم و دانش توصیه دارم در این تصمیم تجدید نظر بفرمایید و سالن علم و اندیشه را به اهلش برگردانید چرا که امیران با بنای دارلفنون ها کبیر می شوند و نام نیک در گرو عمل نیک می باشد و بترسیم از ان که روزی رفتارمان تکه کلام و ضرب المثل کوچه و بازار گردد کاری که اکبر نیکزاد با تپه استانداری کرد و امروز افسوس ما خاک رفته را بر نمی‌گرداند.
با آرزوی توفیق
شیرعلی خرامین

با دیگران به اشتراک بگذارید
else:
  • khamenei
  • hashemirafsanjani
  • president