دلنوشته ابوالحسن غلامی خطاب به شهید احمدرضاتاجگردون
آوای جنوب /ابوالحسن غلامی محضرمبارک شهیدوالامقام جناب آقای حاج احمدرضاتاجگردون عزیز سلام وعرض ادب اوایل سال شصت وسه یکروزجمعه زیرسایه پدرومادرم رفتم سالن وحدت گچساران برای نمازجمعه،بین دونماز اسامی چندشهیدرا جهت آئین بدرقه “درهفته بعد” بسوی گلزارشهدای گچساران، قرائت نمودند .در راه بازگشت به منزل متوجه اندوه پدرومادرم شدم،پس ازکنجکاوی متوجه شدم که یکی از
آوای جنوب /ابوالحسن غلامی
محضرمبارک شهیدوالامقام جناب آقای حاج احمدرضاتاجگردون عزیز سلام وعرض ادب
اوایل سال شصت وسه یکروزجمعه زیرسایه پدرومادرم رفتم سالن وحدت گچساران برای نمازجمعه،بین دونماز اسامی چندشهیدرا جهت آئین بدرقه “درهفته بعد” بسوی گلزارشهدای گچساران، قرائت نمودند .در راه بازگشت به منزل متوجه اندوه پدرومادرم شدم،پس ازکنجکاوی متوجه شدم که یکی از این شهدا “حضرتعالی” وازنزدیکان پدرومادرم هستید.از همان روز ودرسنین پایین اسم جنابعالی درذهنم درکنارسایرشهیدان ماندگارشد.بعداًمتوجه شدم که بواسطه خانواده مادری و دایی های عزیزجناب آقایان کرمی، ارتباط نسبی نزدیک هم داریم.وجود نازنین شما باعث شد نوعی علاقه عاطفی بوجودآید.درهمین راستا بین بنده و اخوی جنابعالی”حاج غلامرضاتاجگردون” ازسالهاپیش به شکلهای مختلف ارتباط متقابل برقرارشد.نمونه های ازاین ارتباط مثل”نشست فرهنگی ورزشی در خیابان سئول تهران درسال هشتادوهفت،گفتگوی مفصل درمورد شایعه بی پایه واساس انتقال ستادنفت ازگچساران درسال هشتادونه،دیدارومذاکره مفصل در بیمارستان نمازی درسال نود هنگامی که مادرشما وپدر بنده تحت مداوا بودن،دعوت ازتیم رسانه ای به سرپرستی آقای شکوهی ازتهران(به شهادت آقای “م.ع”) و….. درتمامی این ارتباطها مبنا فقط علاقه ،محبت فامیلی و منافع عمومی بود ولاغیر . پس از انتخاب اخوی گرامی در انتخابات اوائل دهه نود توسط مردم ، همانند نگاه و اعتقادی که به سایر مسئولین و نمایندگان ادوارگذشته داشتیم مثل نشست صمیمانه بازنده یادحاج نبی زاده درمنزل آن عزیز،نشست باحاج علیمرادجعفری درمسجدالنبی ص و نشست با حاج سیدقدرت حسینی درکوی دانشکده ومعتقدبودیم وهستیم که هرکسی مسئولیت میپذیرد باید حتی المقدور کمک حالش بود لذادر یکسال اول فعالیت نمایندگی ایشان، صمیمانه این ارتباط رابدون توقع حفظ کردیم و حتی الامکان پیشنهاداتی را باواسطه و بدون واسطه پیرامون موارد مختلف ومهم ازجمله :(برچیدن بساط اختلافات مرسوم مثل سردسیروگرمسیر،ترک ولر،بومی وغیربومی،چپ وراست و ….. ودرنتیجه ارتقاع سطح مهرومحبت بین سلائق موجود درمنطقه /سپردن فرمانِ فرمانداری وشهرداری به افراد متخصص ومدبرنفتی باهدف هدایت علمی،تجربی و پشتیبانی صنعت نفت درکل منطقه/شکستن وبرداشتن دیوار کاذب و ویران کننده بین چپ وراست سنتی درمنطقه وایجادهم دلی وهم افزایی/اجتناب ازپروژه تکراری،بیهوده ،خسارت بار و متحجرانه تعویض فله ای افرادمسئول، چراکه تجربه و مبانی علم مدیریت به ماثابت کرده است چاره سازنیست و دوری از فرمول “یک منهای یک”دربین سرمایه های انسانی منطقه /پیگیری اصلاح وتکمیل لایحه تعیین تکلیف حق آلایندگی مناطق نفتخیزجنوب بخصوص گچساران درمجلس/پیگیری موافقت نامه تاُسیس باشگاه فرهنگی ورزشی که توسط معاون اول رییس جمهور وقت صادرشده بودکه میتوانست ورزش گچساران واستان را برای همیشه بیمه نماید/راهکارتوجه ویژه به هنروهنرمندان/پیگیری اخذوام اشتغال بواسطه چرخش چندصدمیلیاردتومانی پول نفت دربانکهای گچساران باهدف راه اندازی کارگاهای کوچک خوداشتغالی که میتوانست زمینه کار را برای هزاران نفر بدون نیازبه تزریق افراد به ادارات دولتی فراهم کند /ادامه پیگیری کتابچه بیست صفحه ای پروژهای بزرگ عمرانی،خدماتی،فرهنگی،ورزشیو…. مصوب ازسوی صنعت نفت به ارزش بیش از چهارصد میلیاردتومان که دو مرحله از اخذ مجوز آنها طی شده بود و فقط نیاز به موافقت نهایی وزارت نفت داشت همانند پروژه چهارخطه کردن جاده گچساران به خلیج فارس با بودجه اولیه یکصدوشانزده میلیاردتومان/برگزاری نشستهای مستمربا نمایندگان ادوارقبلی به منظور نزدیک کردن اقشارمردم به هم/نشست مستمر بانخبه گان بدون مرزبندی سیاسی/تبدیل نواحی زیبای باشت به قطب گردشگری /ادامه پیگیری ارتقاع گچساران به فرمانداری ویژه) ارائه وبسیارامیدوار بودم وخیال میکردم حاج غلامرضاتاجگردون شاید بتواندنقش”ملاقبادسی سختی که حدود ۹۰ سال پیش درحالی که کوچکترین جایگاهی در حکومت نداشت باانتخاب راهی درست باعث بروزوظهور افتخاراتی کاملا متفاوت از زاگرس نشینان برای مردم فهیم سی سخت شد”را در منطقه گچساران وباشت برعهده گیرد وبنیانگذار تحولات اساسی بخصوص درعرصه آموزش ،اصلاح وارتقاع فرهنگ عمومی شودکه ضمن تشکراز زحمات جناب نماینده،قضاوت منصفانه در خصوص کارنامه عملکرد ایشان را پس از هفت سال حضور بر کُرسی یکی از مهمترین کمیسیونهای مجلس رابه شما،وجدانهای بیداروتاریخ خواهیم سپرد.من به سهم خود درمقابل وجدانم به جناب نماینده عرض کردم هرگز کاری نمیکنم که شرمنده شهدا ازجمله احمدرضا،بزرگان نسبی وسببی وتاریخ دیارم شوم،بااین وجوداگر من درراهی که پشت سرشمامدافعان وطن وارزشهای آن، انتخاب کردم مقصرم یا کوتاهی کردم اینرا به قضاوت ،لطف وکَرَم شما ورفقای شهیدتون واگذارمیکنم ،هرچندجناب نماینده محترم سهواً یاهم بدلیل عدم شناخت و شایدهم به دلایل دیگری عمداً هرتیرریزودرشتی درترکش داشتند به سوی بنده وخانواده ام به عنوان “دشمن فرضی” رهاکردندتا آنجاکه ازسال نودویک تاکنون یکی ازشرط های مهم نماینده محترم باهرکدام از مدیران عامل نفت دردوره فعالیتشان (البته به استناد فرمایش حضوری ومکررسه نفراز این عزیزان خطاب به خودم) اِعمال محدویت های شدیدومختلف پیرامون بنده بوده وهست.ولی به عقیده خودم این هشت سال ازفرازهای خوب زندگی بنده به شمارمیرودوبخاطر برخورداری از توفیق اجباری رهایی از زنجیردست وپاگیر مسئولیت صادقانه ازایشان تشکرمیکنم.من حتی هنگام تشریف فرمایی یکی ازمردان عزیزو محترم منطقه(جناب آقای “ح.ا.ر”) فرستاده ویژه حاج غلامرضاتاجگردون که برای پیگیری جدی و چندباره لزوم جدا شدن اینجانب ازبدنه مدیریت نفت، قصد دیدار با مدیرعامل محترم وقت(حاج غلامرضاپاکدل) درسال نودویک واخذ نتیجه را داشتند ولی خودشان صلاح دیدندوابتدا بزرگوارانه بحث رابصورت محرمانه باخودم مطرح نمودند،منم خواهش کردم اگر مشکل نماینده فقط حضورفیزیکی بنده در منطقه گچساران هست پس اجازه بفرمایید تامن باکمال میل بی سروصدا ازطریق تقاضای حالت اشتغال(بازنشستگی جانبازی) مزاحمت راکم کنم و فضارافراهم کنیم تا سرمایه های موُثر انسانی منطقه ازجمله “هردوحاج غلامرضا”(تاجگردون وپاکدل)درکنارهم باشند و به مردم منطقه ونظام خدمت کنندکه این پیشنهادبنابه استدلالهای خاص وشایدمنطقی، مورد موافقت آن فرستاده عزیز قرارنگرفت . لیکن هجم متنوع وگسترده نامهربانی های شیرین را درمقابل ازجان گذشتگی امثال شما وشرایط سخت مردم ناقابل میدانم و حقیقتِ آنرا گِره میزنم به همان روزهایی که عده ای شما ورفقایتان راهمانند امروز ما، زیرک و سیاس نپنداشتند،لیکن ما در مکتب دوستان شهیدمان اندکی درس مردانگی ،مهربانی وازخودگذشتن برای مردم را فرا گرفتیم و خداراشاکرم که آستانه صبروتشخیصم اجازه نداد که درمقابل اشتباهات فراوان ایشان و برخی همراهانشان طی ۲۹۲۰ روزگذشته ،به فکر کوچکترین اشتباه،خطا وحرکتی ناجوانمردانه برای جبران بیفتم هرچند به راحتی برام میسر بود وهست ولی فقط هرجا نیاز دیدم کمافی السابق بدون توجه به دسته بندی های مصنوعی، صرفاً باهدف جلوگیری از آسیب به منافع عمومی و ملی در حد گسترهُ توانم انجام وظیفه کردم. حاج غلامرضا وهمه ماباید بدانیم کسانیکه امروز برای تاُمین منافع شخصی وباندی خودوبدون توجه به منافع عمومی مردم ومصالح کشور مرتب ماراباعناوین دهان پرکن و اِغوا کننده تشویق میکنند اگرخدای ناکرده کوچکترین گرفتاری برای مارخ دهد حاضرنیستند یک برگ دستمال کاغذی هزینه پاک کردن اشک هایمان کنند. ای کاش ذره ای از روحیه ازخودگذشتگی شمارا درمحضر حضرت دوست وملت ایران سرلوحه کار خودقرار میدادیم.شما آنچنان پاک بودی که ظرف غذایی اهدایی مادرگرانقدرتان را بین همکارتان درمقرسپاه گچساران توزیع میکردی و خودرا ازآن بی بهره میساختی.احمدجان همه ما به رهنمودها ودعای تک تک شهیدان گچساران وباشت خاصه درشرایط فعلی جنابعالی وشهیدان مسعود خورشیدی،هدایت الله حسینی ،مرتضی جعفری برای پیشبرد اهداف بلند نظام جمهوری اسلامی ایران، امنیت،آرامش،آسایش،رفاه و اقتدار مردم بی نظیرایران و کشورمان نیازمندیم .تمنادارم با تلنگرهای به موقع مارا هوشیاربفرمایید،زمان همانند برق وباد میگذرد و خیلی زود دیر میشود.دعابفرما تا ماآنچنان به مرز آگاهی نزدیک شویم که بیش ازاین کلاه آشنای بنگاهداران سیاسیکارومعامله گر را برسرخود نبینیم و فریب سراب دنیا رانخوریم.شک ندارم خون شماها سرزمین مارا همانند سرشت پاک آب خلیج پرتلاطم همیشه فارس ، نگه میدارد و دیریازود اعمال همه ما ساحل نشین آن گردیده و درمعرض قضاوت ملت ایران قرارخواهدگرفت. احمدجان میدونم باور داری که منم دوست داشتم امروز متولیان امر براساس کارنامه روشن،موفق و متفاوت حاج غلامرضادرعرصه وظایف قانونی خود،ازایشان خواهش کنند که نیازهست جایگزین رییس محترم سازمان برنامه وبودجه ایران شودونیازی هم به هیچ کارتبلیغی برای کسب آراء نداشته باشند و همه رقبا به نیکی از وی یادکنند ولی امروز دوست داران واقعی ایشان مثل گذشته اطمینان خاطرندارند و به نوعی چشم انتظار اتفاقات روزهای آینده درمحدوده منطقه گچساران وباشت هستند!! شاید بپرسی چرا به خودش نگفتید؟ احمدجان من به شخصه بارها به طروق گوناگون که خودش هم آگاه است بخصوص ازناحیه دایی های محترم ومشترک سعی خودم راکردم ولی ظاهراً اسب اِقبال حاج غلامرضاتاجگردون فقط یک چشم داردمع الوصف دعا میکنم که این اسب مسافرش را سالم به سرمنزل مقصودکه همانا عاقبت بخیری ست، برساند و دَینی از جنس مال،جان و آبروی مردم برگردنش نماند. آذرماه نودوهشت مشتاق زیارتت ابوالحسن غلامی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : 0