کد خبر : 65420
تاریخ انتشار : یکشنبه 2 آذر 1404 - 23:32

کارگاه مرکزی نفت جنوب جایی که تعطیلی معنا ندارد/زنده شدن غول های ۸۰ ساله در مناطق نفت‌خیز جنوب

کارگاه مرکزی نفت جنوب جایی که تعطیلی معنا ندارد/زنده شدن غول های ۸۰ ساله در مناطق نفت‌خیز جنوب

آوای جنوب در دل کارگاه مرکزی اهواز، جایی که چرخ‌های صنعت لحظه‌ای از حرکت باز نمی‌ایستند، کریم محمدی‌پور، رئیس واحد توربین و بالانس شرکت توربین و مدیریت تعمیرات و کارگاه مرکزی اهواز چهار دهه است که با عشق، مهارت و ایستادگی، غول‌های ۸۰ ساله توربین را دوباره زنده می‌کند. در قلب تپنده صنعت نفت، مردی

آوای جنوب
در دل کارگاه مرکزی اهواز، جایی که چرخ‌های صنعت لحظه‌ای از حرکت باز نمی‌ایستند، کریم محمدی‌پور، رئیس واحد توربین و بالانس شرکت توربین و مدیریت تعمیرات و کارگاه مرکزی اهواز چهار دهه است که با عشق، مهارت و ایستادگی، غول‌های ۸۰ ساله توربین را دوباره زنده می‌کند.

در قلب تپنده صنعت نفت، مردی با اصالت بختیاری و عشقی ریشه‌دار به صنعت، چهار دهه است با دستانی پرتوان و قلبی سرشار از ایستادگی به سهم خود چرخ‌های عظیم تولید را به حرکت درمی‌آورد؛ از خانه‌های سازمانی کودکی تا ریاست واحد توربین و بالانس. کریم محمدی‌پور، داستان زنده‌ای از پیوند ناگسستنی انسان و صنعت است؛ داستانی که با بازسازی توربین‌های ۸۰ ساله نفس‌گیرتر شده است و با تلاش همکارانش هر روز ادامه می‌یابد.

زندگی‌ با ریتم کوبنده پالایشگاه‌

اهواز با آن آفتاب همیشه حاضر و هوای آمیخته با نم صنعت، تنها زادگاهش نیست؛ گهواره‌ای است که رؤیایش در آن شکل گرفت. کریم محمدی‌پور، مهندسی ۴۷ ساله با اصالتی ریشه‌دار در دیار بختیاری، قصه زندگی‌اش از همان ابتدا با ریتم کوبنده پالایشگاه‌ها و بوی آشنای نفت عجین شده است. مردی است که در دل همین شهر بزرگ شده و در همان خانه‌های سازمانی شرکت نفت زندگی کرده؛ خانه‌هایی که هر دیوارش خاطره‌ای از زندگی و هم‌زبانی با این صنعت عظیم را در خود جای داده است. پدرش، کارگر رسمی صنعت نفت بود و کریم از تبار محمدی‌پورها. از کودکی نفس ‌کشیدن در فضایی را آموخت که «نفت» نه یک کلمه که بخشی از هویت خانواده بود. این نزدیکی، بذر علاقه‌ای را در دل او کاشت که سال‌ها بعد به درختی تنومند تبدیل شد. سال ۱۳۸۵ این علاقه مسیر خود را یافت. او با قبولی در آزمون استخدامی نفت به‌طور رسمی پا به عرصه‌ای گذاشت که سال‌ها در حاشیه آن زندگی کرده بود. متأهل و صاحب دو فرزند است؛ یک پسر و یک دختر: «همسرم پرستار بود، اما به‌خاطر شرایط کاری من و ناتوانایی‌ام در همراهی برای مراقبت از بچه‌ها، در سال ۱۳۹۵ مجبور شد شغلش را رها کند. این یکی از دشوارترین تصمیم‌های زندگی مشترکمان بود.»

جریان ثابت نفت در زندگی شخصی

فعالیت حرفه‌ای او از قلب شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب و در «شرکت توربین و مدیریت تعمیرات و کارگاه مرکزی اهواز» یا همان واحد مدیریت تعمیرات، تجهیزات صنعتی و ماشین‌های فرآوری آغاز شد. نقطه شروع، واحد تراشکاری بود؛ جایی که در قامت یک تکنیسین ارشد با هنرمندی و دقتی مثال‌زدنی به تراش قطعات پیچیده مشغول شد. صدای ماشین‌آلات برای او سمفونی پیشرفت بود و هر تراش، قدمی بود برای کسب تجربه‌ای بیشتر. ۱۰ سال گذشت؛ ۱۰ سالی که کریم محمدی‌پور را با پیچ و خم کار آشنا کرد، سپس زمان تحول و عبور از یک گذرگاه فنی فرا رسید؛ انتقال به «واحد توربین». این انتقال، نه یک تغییر شغل ساده که ورود به قلمرویی جدید و پرهیجان بود.

او در این واحد بالید و مسئولیت‌های سنگین‌تری را به عهده گرفت تا جایی که اکنون در قامت «رئیس واحد توربین و بالانس» ایفای نقش می‌کند. حالا نگاه او فراتر از یک قطعه است؛ او باید بر عملکرد کل واحد نظارت داشته و مطمئن باشد که هر قطعه با حساسیتی بالا در تعادل و توازن کامل قرار گرفته است، اما داستان مسئولیت‌های او به همین‌جا ختم نمی‌شود. دغدغه‌های بزرگ‌تری مثل «بهداشت، ایمنی و محیط‌زیست (اچ‌اس‌ئی)» و «سیستم مدیریت یکپارچه (IMS)» نیز بر دوش اوست. برای محمدی‌پور، ایمنی تنها یک پروتکل نیست، یک ارزش انسانی است. او بر رعایت استانداردها نظارت می‌کند تا محیط کار برای همه همکارانش امن باشد. در کنار اینها با توجه به پروژه‌های بازسازی و بهسازی کارگاه، هماهنگی با پیمانکاران و صدور مجوزهای کاری نیز از دیگر وظایف پررنگ اوست.

برای کریم محمدی‌پور، این مسیر طولانی، تنها یک «شغل» نبوده، این مسیر، بستر شکل‌گیری هویت و تحقق یک عشق دیرینه است. از پسرکی که در حیاط خانه‌های سازمانی بازی می‌کرد تا مهندسی که امروز بر یکی از حساس‌ترین واحدهای صنعت نفت نظارت دارد، صنعت نفت همیشه جریانی ثابت در زندگی او بوده است. چالش‌های هر روزه، برای او نه یک مانع که فرصتی برای رشد و آموختن بیشتر بودند. او با نگاهی به آینده با همان اشتیاق اولیه و تعهد ریشه‌دار، آماده است تا همچنان به صنعتی خدمت کند که گویی خون آن در رگ‌هایش جریان دارد.

اینجا زندگی جاری است

ساعات طولانی روز با ریتمی ثابت و پیوسته در کارگاه می‌گذرد؛ روزی ۱۰، ۱۲ ساعت، گاهی حتی بیشتر. اینجا، زمان با ضرباهنگ دیگری می‌تپد. کارگاهی که به وقت تعطیلی‌هایی که آلودگی هوا به شهر تحمیل می‌کند هم سرپا و فعال است: «گاه تا ۱۲ ساعت در روز هم کار می‌کنیم. گاهی اوقات روزهای تعطیل هم کارگاه فعال است.» کارگاه مرکزی مانند قلب تپنده‌ای است که هرگز از ضربان باز نمی‌ایستد. خدمات حیاتی آن به مناطق نفت‌خیز، تعطیلی برنمی‌دارد و چرخ تولید و تعمیر حتی برای یک روز هم که شده از حرکت باز نمی‌ایستد. آنها اینجا در هر شرایطی حاضرند اما در پشت این دیوارهای همیشه روشن و ماشین‌آلات همیشه فعال یک شکایت شیرین-تلخ وجود دارد؛ با وجود تمام دشواری‌های ذاتی کار در کارگاه مرکزی و پیچیدگی‌های فنی که هر روز با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، گاهی احساسشان این است که در سایه مانده‌اند؛ گویی آنچه در خط‌مقدم تولید و خدمات فنی ارائه می‌دهیم، به‌طور کامل دیده نمی‌شود.

به گفته محمدی‌پور، این بی‌توجهی، خود را در امکانات رفاهی و تشویقی نیز نشان می‌دهد. ازجمله سمت‌های سازمانی که می‌تواند انگیزه‌بخش باشد یا مسکن سازمانی که دغدغه بزرگی برای بسیاری از همکارانش است: «گاهی به این می‌اندیشم که چرا این فاصله بین سختی کار و قدردانی از آن وجود دارد؟ چرا آنان که ستون‌های خاموش این صنعت عظیم‌اند، کمتر به چشم می‌آیند؟» این تنها یک درخواست برای امکانات بیشتر نیست؛ بلکه آرزوی دیده شدن زحمتی است که بی‌صدا اما با عشقی عمیق، هر روز در دل این کارگاه جاری می‌شود.

شهری کوچک و پیچیده‌ از صنعت و فناوری

کارگاه مرکزی اهواز، همچون شهری کوچک و پیچیده از صنعت و فناوری است که هر گوشه آن، جهانی از تخصص و هنرنمایی را در خود جای داده است. این کارگاه عظیم از واحدهای تخصصی و به‌هم‌پیوسته‌ای تشکیل شده که هر یک، حلقه‌ای اساسی از زنجیره تولید و نگهداری صنعت نفت هستند؛ واحد تراشکاری، هنر شکل‌ دادن به فلز است: «در این بخش، تراشکاران با دقتی هنرمندانه به جان فلزات می‌روند. از رزوه‌زنی لوله‌های درون‌چاهی حفاری گرفته تا ساخت و تعمیر قطعاتی که نفس بهره‌برداری در مناطق نفت‌خیز به آنها وابسته است. هر تراش، هر دور ماشین، قصه‌ای است از بازگرداندن زندگی به کالبد فرسوده قطعات.»

واحد ساخت و جوش، اتصال جان‌های فولادین است: «اینجا، آتش و فلز در هم می‌آمیزند تا سازه‌ها و مخازن، استوار بمانند.» هر نوع جوشکاری که در میدان‌های نفت‌خیز نیاز باشد، در این واحد با مهارتی تحسین‌برانگیز انجام می‌شود؛ گویی هر جوش، پیمانی است برای استحکام بیشتر. واحد انجین را باید قلب تپنده نیرو نامید: «تیم این بخش، متخصص باززنده‌سازی دیزل‌ژنراتورها و دیگر موتورهای محرکه است. آنها اطمینان می‌دهند که نیروی لازم برای کار بی‌وقفه صنعت، همیشه جاری است.» واحد برق و سیم‌پیچی یا همان هنر جریان‌بخشی: «از سیم‌پیچی الکتروموتورهای ظریف تا تعمیر و نگهداری تابلوهای برق پیچیده، همه و همه در دستان توانای این واحد است.» درواقع آنها جریان زندگی را به رگ‌های صنعت تزریق می‌کنند.

بازگرداندن غول‌های خسته به چرخه زندگی

واحد تعمیر شیرهای ایمنی یا همان محافظان خاموش یکی دیگر از واحدهای کارگاه است: «تمام شیرهای ایمنی شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب، راهی این واحد می‌شوند. اینجا، هر شیر با حساسیتی بالا بازبینی و تعمیر می‌شود، زیرا ایمنی کل مجموعه در گرو عملکرد درست همین قطعات است.» واحد توربین و بالانس یا به عبارت دیگر بازگرداندن غول‌های خسته به چرخه زندگی: «ما با توربین‌های ورکسپور سروکار داریم؛ غول‌های فرسوده‌ای که گاه عمری نزدیک به ۸ دهه دارند و به نظر می‌رسد باید از چرخه صنعت کنار گذاشته شوند. تنها ۱۳ دستگاه از این توربین‌ها همچنان در مناطق آغاجاری و گوره (زیرمجموعه گچساران) به‌سختی کار می‌کنند و این همکاران من هستند که با چه مشقت و همتی، این میراث صنعتی را بازسازی و بار دیگر به چرخه کار بازمی‌گردانند.» هر توربین که جان دوباره می‌گیرد، حماسه‌ای است که در سکوت این کارگاه رخ می‌دهد. به‌واقع کارگاه مرکزی، بیش از آنکه مجموعه‌ای از ابزار و ماشین‌آلات باشد، تپش‌گاه عشق و تعهد انسان‌هایی است که صنعت نفت، در جان و دل آنها جاری است.

اینجا عاشقان ساختن، دوام می‌آورند

در کنار بازسازی همین توربین‌های کهنه، واحدشان مسئولیت سنگین تعمیر و بالانس روتورهای TA و TB را نیز بر دوش می‌کشد؛ کاری ظریف و حیاتی که دقت در آن کلید چرخش چرخ‌های صنعت است، اما پشت این حجم از مسئولیت، چالشی عمیق نهفته است: «با گذشت بیش از یک ‌دهه از فعالیت مستمر و ارائه خدمات بی‌چشمداشت در زمینه‌هایی به این مهمی، واحد ما هنوز فاقد کوچک‌ترین ساختار سازمانی و سمت رسمی برای من و همکارانم است. گویی کارمان در پس دیوارهای کارگاه پنهان مانده است.» به‌زعم محمدی‌پور این مشکل اما تنها به واحد آنها محدود نیست، بلکه ریشه‌دارتر است. کارگاه مرکزی اهواز با آن حجم از مسئولیت، با بیش از ۲۰۰ نفر و انبوهی از ماشین‌آلات پیچیده که نقش مهمی در نگهداری از صنعت نفت دارد، تنها دارای سمت سازمانی «الف» است. طبیعی است که در چنین شرایطی، حتی جوان‌ترین همکاران به فکر انتقال می‌افتند. آنها می‌بینند که با وجود همه زحمات، همیشه در انتهای صف توجهات و امکانات ایستاده‌اند؛ با وجود این اعتقاد قلبی‌شان این است که در چنین فضایی، کارگاه مرکزی تنها جایی است برای کسانی که با عشق خالص و علاقه‌ای شخصی به کار فنی و یدی، دل به این محیط بسته‌اند: «اینجا جایی نیست برای جویندگان عنوان و جایگاه، بلکه عاشقان صنعت و ساختن هستند که در آن دوام می‌آورند.»

با عشق و بی‌چشمداشت

کارشان همیشه در اوج چالش و مسئولیت است، به‌ویژه در فصل تعمیرات اساسی (اورهال) کارخانه‌ها که همه‌چیز در حساس‌ترین شرایط قرار می‌گیرد: «در این میان، خدا را شکر که در زمینه بازسازی توربین‌های ورکسپور، مشکل خاصی در تأمین قطعات نداریم، زیرا هم خود کارگاه در ساخت بخش‌هایی از این توربین‌ها مهارت دارد، هم شرکت‌های خصوصی همکار، یاری‌گرمان هستند.»، اما دشواری اصلی از جایی آغاز می‌شود که پوسته اصلی این توربین‌ها، پس از بیش از ۸۰ سال کار مداوم از حالت استاندارد و طبیعی خود خارج شده‌اند.

این فرسودگی، بازسازی را به کاری واقعاً دشوار و نفس‌گیر تبدیل کرده است: «با این همه همکارانم با تلاشی شبانه‌روزی و عشقی بی‌چشمداشت، در حال انجام این مأموریت هستند.» او می‌گوید: «حالا دیگر وقت آن رسیده که به فکر جایگزینی اساسی برای این توربین‌های فرسوده باشند و آنها را به‌تدریج از چرخه کار خارج کنند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.