کد خبر : 66499
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1404 - 12:31

نامه یکی از کارکنان نفت جنوب به رامین حاتمی مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب

نامه یکی از کارکنان نفت جنوب به رامین حاتمی مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب

آوای جنوب جناب آقای حاتمی مدیر عامل محترم شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب با سلام احتراماً، ضمن تبریک انتصاب حضرتعالی به سمت مدیریت شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب، به استحضار می رساند که اگر چه به دلایلی خیلی امیدوار به تأثیر سخن خود یا هر دلسوز دیگری نیستم. اما، سوسوی امیدی که اژدهای درونم را

آوای جنوب

جناب آقای حاتمی مدیر عامل محترم شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب
با سلام
احتراماً، ضمن تبریک انتصاب حضرتعالی به سمت مدیریت شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب، به استحضار می رساند که اگر چه به دلایلی خیلی امیدوار به تأثیر سخن خود یا هر دلسوز دیگری نیستم. اما، سوسوی امیدی که اژدهای درونم را مجاب به نوشتن می کند؛ عدم رسانه ای شدن پشت پرده های انتصاب حضرتعالی و نیز این حقیقت است که بنظر می رسد برای رسیدن به این جایگاه خیز برنداشته اید، بلکه در واقع از سمت و جایگاهی بالاتر به مدیریت مناطق نفت‌خیز جنوب نزول اجلال فرموده اید، بعلاوه از سابقه مدیریت طولانی در سطح تقریباً کلانی هم برخوردارید.
لذا، اگر چه اینجانب ۳۰سال تجربه کار در شرکت نفت و گاز آغاجاری را یدک می کشم. رزومه و قابلیت های سخت و نرمی هم دارم که گمان می کنم تاکنون به دلایلی مورد بی توجهی قرار گرفته ام. مع الوصف، بدون از هیچ انتظار یا چشم داشتی و فقط و فقط با انگیزه بهبود اوضاع شرکتی که هویتم به آن گره خورده است، مواردی را بشرح ذیل خدمتتان عرض می کنم:
۱) از قضا در دوره بسیار خاصی که فرهیخته ای از شخم زدن نفت گفتند، آقای بورد که مدیرعامل مناطق نفت‌خیز جنوب بود، در جلسه ای با حضور واجدین سمت های بالای تمام شرکت های مناطق نفت‌خیز جنوب فرمودند که در مقابل فشار های بیرونی مقاومت کردم و نگذاشتم ساختار نفت به هم بریزید. صد البته، صداقت او زمانی بر من ثابت شد که بعدها شنیدم؛ تلاش های طاقت فرسای آقایی برای مدیریت بر یکی از شرکت های نفتی را بخاطر پیشگیری از قدرت گرفتن عقبه او ناکام گذاشته اند!
امید است، مدیریت جنابعالی نوید بخش جان گرفتن چنان رویکردی باشد که شرکت بیش از هر زمانی به آن نیاز مبرم دارد.
۲) مدیر جوان یک شرکت استارت آپی نقل می کرد؛ خودم از دوستم که خیلی مدیونش بودم خواستم تا متقاضی شغلی در شرکتم شود. لکن در یکی از مراحل مصاحبه و قبل از گزینش نهائی او را رد کردم، چون تمام سرمایه ما نیروی انسانی است و اگر استاندارد و معیار بکار گیری و ترفیع به هم بریزد، سنگ روی سنگ بند نمی شود!
اما، متأسفانه در نفت که زمانی استانداردش در این خصوص ضرب المثل بود، اکنون در برخی مناطق نفتی اغلب بندرت کسی را می یابید که ردپای رابطه در انتصاب و ترفیع او چنان نباشد که حتی رده های پایین سازمان هم از آن مطلع نباشند. اگر زمانی برخی سمت ها سهم سیاسیون یا سلاطین روابط بود، امروز بندرت سمتی را می توان یافت که مصون از تعرض آنها باشد!
۳) منشأ و سرچشمه معضل عنوان شده در بند قبل، اربابان روابط هستند که به هزینه ویران سازی صنعت نفت، روش انحصاری رشد رابطه‌ای خودشان در سازمان را نهادینه کرده و می کنند و در عذری بدتر از گناه با عوام فریبی از توجه به نیروی انسانی، عدالت و قانونمندی هم می گویند!
طنز تلخ و بسیار گزنده تاریخ هم آن است که همین جماعت مشکل ساز، راه حل برون رفت از مشکلات نیروی انسانی را نیز ارائه داده و می دهند!
۴) سنگین شدن کفه ترازوی «مدیریت رابطه‌ای» بر «مدیریت تخصصی» موجب شده است تا اغلب چینش و یارگیری ها بیش از آنکه معطوف به تأمین منافع سازمان گردد، در جهت پیگیری اهداف خاص یعنی تضمین منافع کسانی باشد که ماراتن گونه پیگیر انتصابات وابستگان به خودشان هستند. امروز بر کمتر کسی پوشیده است که انتصابات سفارشی و توصیه ای بیش از آنکه تضمین کننده منافع ساز مان باشند، نوعی تقسیم غنائم هستند!
۵) امروز بر کمتر دلسوز آگاهی پوشیده است که مشکل شرکت بیش از آنکه قطعه، ماشین آلات، کمبود نیروی متخصص و غیره باشد. مدیریت ذره بینی، غیر علمی، کدخدا منشی، مرید و مرادی و رابطه ای است. زیرا «مدرک داران بی ادراک» و « همه چیز دان های متوهم» تولید را پوشش و دستاویزی برای رسیدن به اهداف منفعت طلبانه خود و عقبه های مجیز گوی خودشان کرده اند.
بنابراین، در صورتیکه دغدغه واقعی رفع مشکلات شرکت وجود داشته باشد، با حذف چنین فرصت طلبانی از گردونه مدیریت رفع شدنی است!
۶) متأسفانه مدتی است که باب تحکیم جایگاه با دست و دلبازی و هزینه لجام گسیخته از منابع سازمان تحت عناوین مختلف گشوده شده است و به بیت الغزل معضلات سازمان مبدل گردیده است. لذا، اگر در عمل برای بستن چنین بابی نکوشیم و دوباره اولویت اختصاص منابع را به سمت حفظ و نگهداری نیروی انسانی اثرگذار برنگردانیم، با تغییر مدیریت هیچ تغییری حاصل نخواهد شد. زیرا با کار غلط هیچ وقت نمی توان انتظار نتیجه درست داشت!
۷) عوامل مزبور موجب شده اند تا امروز گاه حکایت سبک مدیریتی برخی به اصطلاح مدیران نفتی تداعی گر حکایت بریدن هر دو سر سویس باشد که روزگاری جد مادری خانواده ای بعلت کوچک بودن قابلمه چنین کاری را انجام داده بود و چند نسل خانواده بدون هیچ گونه تأمل و تفکری دهه های متوالی نیز چنین کاری را انجام می دادند! زیرا بواسطه ناآگاهی از تغییرات شگرف در روش های مدیریتی و بیگانگی با آموزه های مدیریتی نوین اغلب بجای ایفای نقش رهبری مغناطیسی و متکی بر هوش شرافت با سبک “ایل خانی” مدیریت می کنند!!
غافل از اینکه، کله شقی و پرخاشگری غیر منطقی از جمله صفات بارز مدیریت دوران فقدان منطق و عدم شفافیت بودند و مشخصات بارز مدیریت در عصر منطق و شفافیت، اشتراک مساعی و قدرت اجماع سازی از طریق توسل به تکنیک brainstorming بجای blame storming است!
بنابراین، تجدید نظر در سبک های مدیریتی موروثی منسوخ و از مد افتاده، زمینه ساز بهره مندی از ایده های ارزشمند نیروی انسانی و بستر سازی دوباره برای شکوفایی “خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی» است که برای رفع مشکلات عدیده صنعت نفت در برهه کنونی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
۸) در روانشناسی اصطلاحی بنام «People pleaser» وجود دارد که به معنای «مهر طلب» است. مدیریت افراد مبتلا به چنین اختلالی بر مناطق نفتی با بافت اجتماعی خاص موجب تلاش عمده آنها برای شاد و خوشحال کردن توده و البته نه نخبگان و کسانی می گردد که در خط مقدم تحمل درد و رنج استخراج، فرآورش و انتقال نفت و فرآورده‌های نفتی هستند. نتیجه چنین مدیریتی، پیشی گرفتن حاشیه بر متن است که زمینه ساز بی توجهی به نیروهای اثرگذار در تحقق اهداف اصلی سازمان و بالتبع افزایش تصاعدی تمایل آنها برای خروج از واحد‌های عملیاتی است.
۹) در روانشناسی اصلی بنام« مستهلک کردن گزینه ها» نیز وجود دارد. این اصل به معنای مختومه ساختن گزینه ای است که به تجربه ثابت شده است موفقیتی در پی نداشته است. اگر بنا به هر دلیلی در انتخاب متولیان و مدیران موفق نبوده ایم! حداقل گزینه هایی را که ناکارآمدی آنها اثبات شده است مستهلک کنیم و گزینه های دیگر را برگزینیم!
از آنجا که بنظر می رسد مدیریت شرکت ملی نفت به عمد یا غیر عمد بر اساس چنین اصلی عمل کرده است. توسل به این روش در سطح مناطق نیز ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
۱۰) آخرین و نه کم اهمیت ترین مورد اینکه، اگر می خواهید سازمانی را بسازید، باید فرهنگ آن را بسازید. شرکت نفت با قدمتی متجاوز از یک قرن بواسطه نمادهای فرهنگی خاص از جمله نظام سلسله مراتبی و قوانین گزینش و ترفیع استاندارد و سیستماتیک به برندی منحصر بفرد در کشور و مناطق پیرامونی مبدل شده بود.
رجاء واثق دارم که ترمیم فرهنگ سازمانی و حفظ و تقویت این برند ملی با اولویت دادن به اصلاحات در زمینه های عنوان شده میسر می باشد.
به امید بهروزی و موفقیت دلسوزان ملک و میهن

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.