کد خبر : 40473
تاریخ انتشار : شنبه 13 مهر 1398 - 8:03

مصائب زوج عکاس آن سوی میله‌های زندان!/آقایان مدعی مرضیه و جاسم را دریابید+ فیلم و عکس

مصائب زوج عکاس آن سوی میله‌های زندان!/آقایان مدعی مرضیه و جاسم را دریابید+ فیلم و عکس

مرضیه برای آزادی جاسم وام می‌گیرد ولی قادر به پرداخت قسط‌ها نمی‌شود و مجبور است فرزندان را رها کرده و خودش هم روانه زندان شود حالا دیگر زوج جوان و عکاس هر دو پشت میله‌های زندان می‌افتند

آوای جنوب

مرضیه برای آزادی جاسم وام می‌گیرد ولی قادر به پرداخت قسط‌ها نمی‌شود و مجبور است فرزندان را رها کرده و خودش هم روانه زندان شود حالا دیگر زوج جوان و عکاس هر دو پشت میله‌های زندان می‌افتند.

مصائب زوج عکاس آن سوی میله‌های زندان!+ فیلم و عکس

به گزارش آوای جنوب از یاسوج/نسیم راوند؛ مشکلات بانکی و بدهکاری‌های ناخواسته گاه تا جایی پیش می‌رود که بنیان یک خانواده را از هم می‌پاشد و چه بسیار نوجوانان بی‌گناه و طفلکانی معصوم که بر اثر همین مشکلات بزرگترین ضربه را خورده و از نعمت حضور پدر و مادر در کانون گرم خانواده محروم شده‌اند و معلوم نیست سرگذشت و آخر و عاقبت آن‌ها به کجا کشیده شود.

پدر و مادرهایی که به هر دلیل دچار مشکل شده و با ضمانت افراد بدحساب و شیاد خود و خانواده را ناکار و ناکام کرده‌اند و همین موجب شده که پدران و مادرانی تنها به دلیل چند میلیون تومان ناقابل سال‌های سال گوشه زندان می‌افتند.

داستان امروز ما سرگذشت زوج عکاس و هنرمندی است که شغل عکاسی را از سال ۸۵ آغاز کردند اما به دلیل ضمانت یک دوست بد حساب و سوء استفاده از رفاقت مسیر زندگیشان تغییر کرد و تقریبا این یک دهه یعنی از سال ۹۰ تاکنون را یا پشت میله‌های زندان سپری کرده‌اند و یا در برزخ بلاتکلیفی بوده‌اند.

برای تهیه گزارش یاسوج را به مقصد یکی از بخش‌های اطراف که در ۵۰ کیلومتری مرکز استان واقع شده رهسپار شدیم تا از نزدیک حرف‌هایشان را بشنویم و مشکلات این خانواده را پی‌گیری کنیم.

مرضیه که سختی بیشتری نسبت به جاسم کشیده از شرایط نامناسب زندگی خود می‌گوید که سال ۸۰ ازدواج کردند و اکنون ۱۸ سال از آن روزها می‌گذرد اما با همه سختی‌ها هنوز همدیگر را دوست دارند و به زندگی هر چند همراه با سختی و زندان عشق می‌ورزند.

جاسم و مرضیه نمی‌دانستند که بر اثر غفلت سرنوشت زندگیشان تغییر کرده و هر شب و روزی که می‌خوابند و برمی‌خیزند باید به میله‌های زندان و راه چاره‌ای برای رهایی از آن بیاندیشند.

پسر خاله و دختر خاله‌ای که با همه مشکلات هنوز عاشق همدیگرند

مرضیه و جاسم دختر خاله و پسر خاله‌‌اند و با همه مشکلاتی که دارند و سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند به قول مرضیه هنوز عاشق همدیگرند هر چند که یک بار به صورت توافقی از یکدیگر جدا شده‌اند.

مرضیه می‌گوید روز ۲۸ اسفند سال ۹۰ یعنی ۱۰ سال بعد از ازدواجمان به دلیل مشکلات به صورت توافقی از هم جدا شدیم اما هر دو طاقت نیاوردیم و تنها ۵ روز بعد از آن اتفاق دوباره به زندگی برگشتیم و از آن روز تا الان با همه مشکلاتی که داشته‌ایم کنار هم بوده‌ایم و به همین خاطر میان فامیل به زوج وفادار معروف هستیم.

او می‌گوید ثمره ازدواج ما سه فرزند یک دختر که امروز ۱۳ مهرماه چهارده ساله می‌شود و دو فرزند پسر یکی کلاس هفتم و دیگری هم بنیامین هفت ساله است که امسال در کلاس اول درس می‌خواند و خدا می‌داند که در این سال‌ها چقدر سختی‌ها را تحمل کردند.

مرضیه بیش از هر چیز به دخترش عشق می‌ورزد و اگر ناراحتی هم دارد به خاطر اوست و می‌گوید اگر پای نرگس در میان نبود بیش از این‌ها را تحمل می‌کردیم.

داستان غم‌انگیز زوج عکاس از اینجا آغاز می‌شود

داستان غم‌انگیز زوج عکاس بدشانس از جایی شروع می‌شود که هر دو دچار اشتباه می‌شوند سید جاسم ضمانت دوستی را می‌کند که به قول خود به دنبال تامین جهیزیه برای خواهرش از جاسم می‌خواهد تا نزد مغازه لوازم خانگی با دو فقره چک و پروانه کسب عکاسی ضامن او شود.

دوست جاسم به مردانگی و غیرت او پشت پا می‌زند و بعد از این که پول لوازم خانگی را پرداخت می‌کند به دو فقره چک جاسم رحم نمی‌کند و ۴۵ میلیون تومان مبلغ چک‌ها را جایی دیگر می‌فروشد و متواری می‌شود این آغازی برای گرفتاری تقریبا یک دهه‌ای جاسم و همسرش می‌شود.

 او می‌گوید داشتیم زندگی خوب و ساده‌ خودمان را به همراه فرزندانمان می‌گذراندیم که گرفتاری نامردی دوست خود شدیم و به قول قدیمی‌ها آمدیم ثواب کنیم اما کباب شدیم.

جاسم از در بدری‌های خود و خانواده‌اش بعد از این مشکل می‌گوید که برای یافتن متهم از این شهر به آن شهر خانه به دوش بوده‌اند و عاقبت بعد از آن همه دوندگی وقتی نتیجه‌ای نمی‌گیرند عازم یاسوج می‌شوند و از آنجاست که مشکلات دو چندان می‌شود  و جاسم پشت میله‌های زندان می‌افتد.

حالا مادر خانواده هم شریک همسر پشت میله‌های زندان می‌شود

این تنها بخشی از مشکلات خانواده سید جاسم و مرضیه است چرا که مادر خانواده هم برای آزادی پدر تلاش می‌کند اما در نهایت این تلاش‌ها منجر به زندانی شدن خود مادر می‌شود.

مرضیه برای آزادی جاسم وام می‌گیرد ولی قادر به پرداخت قسط‌ها نمی‌شود و مجبور است که فرزندان را رها کرده و خودش هم روانه زندان شود حالا دیگر زوج جوان و عکاس هر دو پشت میله‌های زندان می‌افتند.

جاسم از همه حمایت‌هایی که در زندان شده قدردانی می‌کند و بیش از همه قدردان خیری است که از سوی موسسه آبشار عاطفه‌ها بخشی از مشکلات آن‌ها را برطرف می‌کند.

ستاد دیه مبلغ ۳۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و همین مقدار را هم خیر تهرانی می پردازند اما باز هم مشکل سید جاسم حل نمی‌شود چرا که این اصل پول بوده و باید معوقات بانک را هم بپردازند و از این جاست که دوباره به میله‌های زندان سلام می‌گویند و این زن و مرد بدشانس مجبور به رها کردن فرزندان قد و نیم قد خود می‌شوند.

ناراحتی بچه‌ها از جای دیگر است 

پدر سید جاسم که در این ماجرا کمتر از فرزند و عروس و نوه‌هایش زجر ندیده هم می‌گوید از یک طرف مشکل جاسم و مرضیه را داشتیم و از طرف دیگر دست خالی ما برای سرپرستی نوه‌هایم اما آن چه که بیشتر از هر چیز آزارمان می‌دهد ناراحتی نوه‌هایم از زندان رفتن پدر و مادر و وجهه اجتماعی بد این قضیه است.

او که خود یک فرزند معلول دختر در خانه دارد از سختی‌ها و نداری‌ها می‌گوید که در این سال‌ها به همراه خانواده و نوه‌هایش با گوشت و پوست خود سختی و مشقت و تنگدستی را احساس کرده‌اند.

 اما سید جاسم از سیاسیون و مسوولان استانی گلایه‌مند است که در طول این مدت ۶ سال هیچ کدام سراغی از آن‌ها نگرفتند و بدهی ۴۵ میلیون تومانی سید جوان و بدشانس به دلیل کمک نکردن مسوولان و نمایندگان و هنرمندان و نخبگان و البته رسانه‌ها به بدهی ۱۰۹ میلیون تومانی تبدیل می شود و مرضیه هم گرفتار همین مشکل می‌شود و بدهی ۳۵ میلیونی او که برای آزادی همسر مجبور به گرفتن وام شده بود به بدهی ۶۰ میلیون تومانی تبدیل می‌شود.

توفیق جاسم در زندان/او حالا مربی قرآن است 

سید جوان هر چند دربند شدن در پشت میله‌های زندان را سخت می‌داند اما آنجا را محلی جهت خودسازی می‌داند و می‌گوید که در زندان بیکار ننشستم و توانستم با کمک مسوولان زندان مربی قرآن شوم و هم به خودسازی خود کمک کنم و هم زندانیان زیادی را آموزش دهم و از این بابت خدا را شاکرم اگر مصیبتی برایمان پیش آمده و گرفتار نامردی دوست ناباب شدیم اما در عوض مسائل تربیتی زیادی را آموختم و علاوه بر خودم به دیگران هم آموزش دادم.

به گزارش آوای جنوب اکنون این زوج جوان هر چند مورد مساعدت اداره زندان‌ها قرار گرفته‌اند اما مجبورند که هر روز دوشنبه و چهارشنبه با طی مسافت ۵۰ کیلومتری از محل زندگی خود را به زندان یاسوج معرفی کرده و انگشت بزنند.

او از خیران و هر آن که دستی بر آتش داشته و قادر به رفع مشکلات این خانواده است درخواست یاری دارد و می‌گوید: اگر کمکی به ما شود که بتوانیم خانه‌ای در شهر یاسوج رهن کنیم دوباره به همراه همسرم به زندگی برمی‌گردیم و حرفه عکاسی را ادامه می‌دهیم و بدهکاریمان را با دست خودمان می‌پردازیم.

سید جاسم توصیه می‌کند که به همنوعان خود باید کمک کرد و تجربه تلخ زندگی ما موجب نشود که از ضمانت و یا کمک به دیگران دیگران بهراسیم اما باید هوشیار باشیم تا که در دام افراد شیاد گرفتار نشویم.

به گزارش آوای جنوب در بازدیدی که از منزل این زوج عکاس داشتیم به دلیل زلزله سال گذشته بخشی از خانه دچار آسیب شده و اوضاعی برای زندگی ندارد و انتظار می‌رود که خیران برای رفع مشکل این خانواده که رنج بسیار دیده‌‌اند دست به کار شوند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.