آوای جنوب

سرمایه های به تاراج رفته

در عصری که روابط بین افراد و گروه ها شکننده و به سرعت در حال تغییر است، اعتماد موضوع محوری سازمان هاست که به منظور مدیریت کارآمد و اثر بخش پویایی های محیطی رشد و حیات آن ها را تضمین می نماید

سرمایه های به تاراج رفته
آوای جنوب
در عصری که روابط بین افراد و گروه ها شکننده و به سرعت در حال تغییر است، اعتماد موضوع محوری سازمان هاست که به منظور مدیریت کارآمد و اثر بخش پویایی های محیطی رشد و حیات آن ها را تضمین می نماید. با توجه به ضرورت پاسخگویی سریع به تحولات محیط متلاطم، ایجاد تیم های کاری هماهنگ یکی از وظایف مهم رهبران در سازمان هاست که در واقع به معنی فرایند تزریق تدریجی و تشویق اعتماد در سازمان هاست. به زعم فوکویاما، فرهنگ نیز از عوامل موثر بر اعتماد است.
از نظر زتومکا، فرهنگ اعتماد، بیش از هرنظام سیاسی دیگر، در نظام دموکراتیک محقق می‌گردد. فرهنگ اعتماد دراین نظام، عمدتا برپایه دو معیار
“پاسخگویی” و ” تعهد و التزام پیشین ” بنیان گذاشته می‌شود.
از سوی دیگر باید گفت، نسل‌ها سازنده جامعه هستند، با اینکه رشد نسل‌ها از درون خانواده شروع می شود اما خانواده ها خود را بیش از هر زمان دیگری در تربیت فرزندانشان ناتوان می بینند چرا که واژگون شدن ارزش های فرهنگی و علم شدن ضد ارزش ها سیل آسا بنیان اعتماد مردم را برکنده است برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- مردم -گذشته از نگرانی درباره ی اشتغال و درآمد و آینده-، نگران حال فعلی فرزندانشان هستند. اعتیاد، در انواع جدیدش، همچون ویروسی سریع الرشد در حال شیوع بیشتر است. سن اعتیاد پیوسته رو به کاهش است. پدیده ی دختران سیگاری که تا همین دو سه سال پیش، پدیده نادری بود اینک دارد رخدادی کاملا عادی می شود. سیل انواع متعدد و متنوع و بعضا جدید آسیب های اجتماعی، با سرعت شگفتی زیر پوست شهر در حال حرکت و ویرانگری است. هرچند مسئولان فرهنگی، کبک وار تلاش می کنند سر زیر برف کنند، اما گه گاه مسئولان بهداشتی کشور، نسبت به رشد مصرف الکل و افزایش بیماریهای ناشی از آن، شیوع ایدز، روابط نامشروع و … هشدار می دهند. فساد، در همه شقوقش، در حال نهادینه شدن در جامعه است.
۲- پایه های اخلاقی جامعه سست شده است. رواج حیرت انگیز انواع کلاهبرداری و شارلاتانیسم رو به تزاید، نشانه آشکاری از آن است. صفحات حوادث روزنامه را بخوانید، آدم گاه احساس می کند در جامعه ای زندگی می کند که همگان بر سر هم کلاه می گذارند. در تاکسی که بنشینید – برخلاف شعارهای پرطمطراق مسئولان – ترجیع بند کلام مردم این است که روزگاری شده است که برادر به برادر رحم نمی کند و آدم به برادرش نمی تواند اعتماد کند. ممکن است این سخن مبالغه آمیز باشد اما برداشت مردم از میزان «اعتماد» در جامعه را نشان می دهد. میزان چک های برگشتی طبق آمار بانک مرکزی به طور وحشتناکی رو به افزایش است. موضوع فقط این نیست که به دلیل بحران و رکود اقتصادی چک های برخی به ناچار برگشت می خورد، موضوع این است که شمار زیادی از آدم ها، با نیت کلاهبرداری و با قصد قبلی چک های بی محل صادر می کنند. نه خریدار به کاسب اعتماد می کند نه تاکسی به مسافر، اطمینان.
《اعتماد》به طرز غم انگیزی در جامعه آسیب دیده است. به رغم همه بیکاری موجود در جامعه، هر کارفرمایی بخواهد یک نفر استخدام کند، دست و دلش می لرزد. مردم نگران ازدواج فرزندانشان هستند، نه صرفا از این جهت که هزینه ها بالاست، اینها را کاندیداها هم می گویند، از آن جهت که می گویند دوره ای شده است که سخت می توان به کسی اعتماد کرد. چه مرد و چه زن. مردم دست و دلشان می لرزد و این ناشی از سقوط ارزش «اعتماد» است که عوارضی بدشگون تر از سقوط ارزش ریال» دارد.
٣- وضع آموزش به طور بی سابقه ای بی سامان است. همگان صاحب مدرک شده اند و اغلب، کم سواد و کار نابلد. تولید انبوه دانشجو و تولید انبوه تر فارغ التحصیل به یک بیزینس و رقابت میان بخش های دولتی و خصوصی تبدیل شده است. اعتماد به علم و دانشگاه نیز مانند صور دیگر اعتماد، آسیب دیده است. وضع مدارس هم کماکان بهتر نشده است. کافی است آمارهای افت تحصیلی، ترک تحصیل و شیوع بزهکاری و اعتیاد در میان دانش آموزان را ببینید.
۴- امنیت عمومی مردم آسیب دیده است. وقوع انواع جرایم خشن، زورگیری و سرقت های مسلحانه را نمی توان انکار و کتمان کرد. پلیس مرتب به مردم هشدار می دهد که مواظب خودشان باشند، به ویژه جلوی بانک ها! انگار نه انگار که مسوولان هم وظیفه ای دارند. در همه ی مغازه ها و ادارات و بانک ها و خیابان ها دوربین های مدار بسته از همه جهات و زوایا نصب شده، اما آمار جرائم پایین نمی آید. هیچ کس هم توضیح نمی دهد که چرا در میان این همه شعار و ادعا که با اخلاق ترین و سالم ترین و… کشور جهان هستیم، به انواع بزهکاری و آسیب دچاریم؟ چرا مردم نباید با اطمینان و امنیت در جامعه زندگی کنند؟
۵- فرهنگ اجتماعی جامعه هنوز رشد نیافته است. روز روشن، در میان پایتخت کشوری که میخواهد بر قله پیشرفت منطقه بنشیند شیشه یک خودرو چند صد میلیونی پایین می آید و پوست موز یا قوطی نوشابه پرت می شود وسط خیابان. به همین سادگی، نه این که معضل فقط این باشد، این نشانه ای از وضع فرهنگی جامعه است. رفتار آدم ها را با هم در خیابان، بزرگراه، کوچه ، پیاده رو ، مدرسه. اداره و دانشگاه ببینید!!!!. ارباب رجوع را که باید ارباب باشد، ببینید که در ادارات به سان غلام با او رفتار می کنند.
این که بخشنامه دولتی نیست. این فرهنگ عمومی جامعه است که در غفلت و خواب ما سیر نزولی پیموده است و البته که دولت هم در این قضیه مقصر و قاصر است. طبیعت دسترس پذیر ما را ببینید که چه بر سرش می آوریم. کافی است روز بعد از سیزده بدر هر جایی را که دست هموطنان رسیده است، نگاه کنید. خط ساحلی شمال را ببینید که تقریبا زباله دانی است که مایعی به نام آب زیر آن جریان دارد. فرقی نمی کند، سایت های اینترنتی و شبکه های اجتماعی که جوانان در آن حضور دارند و «کامنت» می گذارند را هم اگر ببینید، متوجه می شوید که رفتار اجتماعی بسیاری از جوانان چگونه است.
چه کسی باور دارد که اگر نرخ تورم کم شود یا دلار ارزان شود یا روابط با آمریکا برقرار شود، این معضلات و آسیب ها، خود به خود از بین می رود؟ اگر واردات کم شود و تولید داخل افزایش یابد، آیا میلیون ها معتاد خود به خود شفا می یابند؟ اگر روابط خارجی بهبود یابد، بی اخلاقی رواج یافته در جامعه، بی اعتمادی و کلاهبرداری و فساد و ده ها آسیب اجتماعی شیوع یافته ی دیگر، در طرفه العینی‌ محو می شود؟
بگذریم. همین که اشارتی باشد کافیست.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.

دکتر سید علی سینا رخشنده مند
عضو بنیاد ملی نخبگان ایران

با دیگران به اشتراک بگذارید
else:
  • khamenei
  • hashemirafsanjani
  • president