آوای جنوب

به مناسبت سالگرد دوم خرداد در گفت‌وگو با سردار خورشیدی:

دولت دوم خرداد با نقاب آزادی دنباله دولت سازندگی بود/ خاتمی در برابر انتقاد دانشجویان دانشگاه با تندی اعلام کرد ” می‌دهم بیرونتان بیندازند

تحلیلگر امور اجتماعی سیاسی گفت: خفقان شدید علیه نیروهای انقلابی در دولت اصلاحات به وجود آمد.
آوای جنوب
تحلیلگر امور اجتماعی سیاسی گفت: خفقان شدید علیه نیروهای انقلابی در دولت اصلاحات به وجود آمد.

به گزارش آوای جنوب امروز مصادف است با بیست و یکمین سالگرد انتخابات دوم خرداد که اصلاح طلبان با کاندیدای خود پیروز رقابت‌های ریاست جمهوری در هفتمین دوره شدند.

به مناسبت سالگرد دوم خرداد مصاحبه‌ای با رویکرد تازه با احمد خورشیدی‌آزاد  تحلیلگر امور اجتماعی سیاسی انجام داده که به این شرح به سمع و نظر خوانندگان محترم این رسانه می‌رسد:

پیروزی انتخاباتی دوم خرداد برای اصلاح طلبان چگونه اتفاق افتاد ؟

انتخابات بازتاب مطالبات و دغدغه‌های جامعه است که مبنای صدورش ” ذائقه ” آنهاست یعنی اینکه مردم از چه چیزهایی خوششان می‌آید و از چه چیزهایی بدشان، دوم خرداد سال ۷۶ نقطه بد آمدن اقشار جامعه ایرانی  از اشرافی گری و روحیه و رویه گریز از مردم بود که در ۸ سال موسوم به سازندگی بر کشور مستولی شده و مردم را به ستوه آورده بود و اقشار گوناگون خواهان جامعه‌ای باز و آزاد و بدون فشار بود که در چنین  فضایی یکی از مردان همان دولت پس از مدتی که از قدرت دور بود به میدان آمد و تابلوی ” آزادی‌های اجتماعی ” را بلند کرد و توانست خود را نماینده دغدغه روز مردم معرفی کند و مردم نیز به او رای دادند.

آیا رئیس دولت اصلاحات نماد آزادی بود؟

نه بنده عرض کردم ایشان خود را نماینده آزادی القا نمود و قبولاند نه اینکه عنصر حر و آزاده‌ای بود و اتفاقا در آن ۸ سال اصلاحات نشان دادند که تحمل شان در برابر منتقدین شان کم و در واقع نوعی نقاب از آزادی را به نمایش گذاشت و یادمان نمی‌رود در حالی که اصلاح طلبان بیست و چند نشریه دولتی را در اختیار داشتند که یک طرفه به رقیب خود تهاجم می‌کردند تحمل یک نشریه انقلابی به نام شلمچه را نداشته و آنها را بارها توقیف نمودند و رئیس دولت اصلاحات در برابر انتقاد دانشجویان دانشگاه  با تندی اعلام کرد ” می‌دهم بیرونتان بیندازند.

در آن ۸ سال خفقان شدیدی علیه نیروهای انقلابی شکل گرفت و ساختار اداری کشور از وجود انقلابی‌ها عاری گردید و اجازه خدمت از این نوع افراد سلب شد و مضافا بر اینکه رییس دولت اصلاحات خود از وزیران پرنقش دولت سازندگی به شمار می‌رفت ( وزیر ارشاد ) که اتفاقا محدودیت‌ها علیه منتقدین با مدیریت شخص ایشان اعمال شده بود اما با چنین وضعی او آنچنان بر طبل آزادی‌های اجتماعی کوبید که توانست خود را نماینده آزادی به مردم معرفی کند نه اینکه عملا طرفدار آزادی بود  بلکه خود را اینگونه قبولاند.

اصلاح طلبان چه تعبیری از اصلاحات به جامعه ارائه دادند؟

اولا علیرغم اینکه از آنها خواسته می‌شد که تحلیل و تعریف خود از اصلاحات را اعلام نمایند این اتفاق نیفتاد و می‌دیدیم که گاهی صحبت از تغییری به میان می‌آمد که فرجامش سرنگونی بود ، یک وقت تحقیر ارزش های الهی مطرح می‌شد، گاهی اصلاحات با نگاه فروپاشی شوروی سابق را پی می‌گرفتند، از ولنگاری‌های اجتماعی حمایت می‌شد و راه و مسیر طی شده انقلاب در دهه‌های گذشته خطا و عبث نشان داده می شد.

دشمن را دوست و دوست را دشمن جا می‌زدند و توسعه سیاسی زیربنای توسعه اقتصادی معرفی می‌شد بدون اینکه الگوی روشنی را معرفی کنند، در حالیکه بر مقدرات کشور در همه عرصه‌ها حاکم بلامنازع بودند اما دیگران را مقصر جلوه می‌دادند و اولویت‌های کشور را جا به جا کردند به طوری که رفع بیکاری  و رفع فقر به حاشیه برده شد و کنسرت و موسیقی و آزادی رابطه دختر و پسر در صدر برنامه‌های آنان قرار گرفت، تحت برنامه خصوصی سازی شرکت‌ها و کارخانه‌های موفق و  خوش سابقه را بین هم جناحی‌های خود تقسیم کردند و منتقدین خود را سرکوب نمودند و نشد که تعریف جامع و عملیاتی به همراه الگوی روشن ارائه نمایند.

آیا اصلاحات نمی توانست راه بهتری را پیگیری کند؟

بله می‌شد از فرصت به دست آمده در راستای توسعه و پیشرفت کشور بهتر سود برد، از جمله اینکه برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و روابط بین الملل می‌شد طرح جامع اصلاحات نوشته بشود  به طوری که رفع فقر و بیکاری و تورم و معضلات اجتماعی در آن لحاظ گردد و آن را فرهنگ سازی می‌کردند و به درستی اجرا می‌کردند و در این صورت هیچ اشکالی نداشت که  از ظرفیت بیرون نیز برای پیشرفت کشور استفاده می‌شد.

حتی تلطیف رابطه منطقی و مبتنی بر منافع کشور نیز در دستور کار قرار می‌گرفت و چون مدیران جدیدی به عرصه اداری و حکمرانی  کشور ورود پیدا کرده بودند می‌توانستند دغدغه آنان را بر طرح جامع و با رویکرد رفع فقر و فساد و بی عدالتی متمرکز کنند نه اینکه آنها را سرگرم درگیری‌های کشنده سیاسی کرده و ظرفیت‌هایشان را به هدر بدهند به جای نگران کردن و ترساندن نظام که به وقوع پیوست می‌توانستند از ظرفیت نظام نیز دراین راستا بهره  ببرند اما این فرصت خوب را از دست دادند.

جایگاه فعلی اصلاحات و آینده آنرا چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

اصلاحات یک جریان اجتماعی است و بخشی از جامعه را در بر می‌گیرد که می‌تواند رویکرد خود را بر مطالبات اولویت‌دار جامعه تنظیم کند تا مانایی خود را بالا ببرد اما یک مطالعه نشان می دهد با کاهش ظرفیت اجتماعی دارد مواجه می گردد واز سوی دیگر ” افت محتوا ” پیدا کرده است.

با این بیان که با تغییر اولویت‌های جامعه از مسائل اصلی به فرعی دارد جوهر خود را از دست می‌دهد وقتی به جای حل مشکل فقر به کنسرت و حصر و ورزشگاه و ربنا اصالت می‌دهد شاید بتواند در یک انتخابات موقتا پیروز شود اما چون در زندگی مردم و سر سفره‌هایشان‌ نتوانسته‌ اثر مثبتی بگذارد جذابیت خودرا از دست می دهد و تبدیل به ابزار دسته چندم می‌گردد.

تا جایی که اگر مردم از رقیبشان خسته شدند ناچارا با سمت آنان شیفت می‌کنند وهم اکنون  اصلاحات یک واقعیت اثباتی نیست که طرحی برای بهبودی اوضاع داشته باشد بلکه یک‌گزاره انکاری است و فقط وضع موجود را نفی می‌کند بدون اینکه نظریه و رفتار رو به جلویی را ارائه دهد و چنین پدیده‌هایی نمی‌توانند مانایی خود را حفظ کنند.

نهایتا سرنوشت اصلاحات به کجا کشیده می‌شود؟

اصلاحات دارد از اجتماعی بودن به یک حزب غیر فراگیر سوق پیدا می‌کند که عده خاصی از آن منتفع می‌گردند و به تدریج جنبه رهبری‌اش کم جان می‌شود و مقوله ” تکرار کردن ” به سخره کشیده می‌شود و اما ما نمی‌پسندیم یک جریان اجتماعی از کارکرد اصلی خود دور شود بلکه دوست داریم آنان را در مسیر جامعه سازی و اثربخشی خود ببینیم.

با دیگران به اشتراک بگذارید
else:
  • khamenei
  • hashemirafsanjani
  • president