آوای جنوب

یادداشت

مسئولان غم و درد زنان و دختران «بنک‌فروش» یاسوج را دریابند

درخواست‌های غیر اخلاقی از زنان و دختران شاید یکی از صد آسیب جامعه زنان باشد که هر کدام از آسیب‌ها ابتدا خانواده‌ها و پس از آن جامعه را به نابودی و فساد می‌کشاند

image109474زنان و دختران زیادی در کهگیلویه و بویراحمد با غم و درد روزگار می‌گذرانند که برای یافتن راه‌حل مشکلات آنان تاکنون هیچ مسئولی اقدام نکرده است که نمونه بارز آن‌ زنان بنک‌فروش سه راه بیمارستان یاسوج هستند.

آوای جنوب /اسماء وفابین

زنان و بانوان از ارکان اساسی جوامع بشری هستند و عالی‌ترین نقش سازنده را با عناوین همسر و مادر در ادوار زیستی انسانی دارا بوده و بدین خاطر است که اگر بانوان در جامعه‌ای سالم باشند و از انحرافات بنیان برانداز به دور باشند آن جامعه در کمال سلامت اخلاقی و سعادت انسانی خواهد بود.

اسلام آموختن علم و دانش و نیل به مدارج عالیه اجتماعی و علمی و فرهنگی و سیاسی را بر زنان مجاز دانسته است و پیامبر اکرم (ص) با یک جمله زیبا و رسا، خط بطلانی بر تمامی طرز تفکرهای جاهلی کشیده و فرموده است «طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه» یعنی کسب علم و دانش بر همه مسلمانان (چه مرد و چه زن) واجب است.

احترام و ارزش زن در جامعه تا حدی است که به فرموده رهبر فقید انقلاب «از دامان زن، مرد به معراج می‌رود».

یکی از صفات زنان شایسته مسلمان عفت و پاکدامنی است که این خود عامل مهمی در عدم ایجاد برخی اختلافات زناشویی در زندگی مشترک می‌باشد در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است «زن صالح از طلا و نقره باارزش تر است».

زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند که نه تنها در استان کهگیلویه و بویراحمد بلکه در بسیاری از شهرها بعضا کل کشور مشکلات متعددی این قشر آسیب‌پذیر را تهدید می‌کند.

به واقع باید گفت که میزان آسیب‌‎پذیری محدود به سن و جنس خاصی نیست و زنان در بسیاری مواقع بیشتر از مردان در معرض آسیب قرار می‌گیرند.

زنان شاغل به نوبه خود مشکلات و آسیب‌هایی گریبانگیر آن‌ها است ولی در این بین زنان و دخترانی هستند که علاوه بر اینکه شغل مناسبی ندارند آسیب‌های متعددی آن‌ها را تهدید می‌کند و شاید کمتر کسی به وضعیت آن‌ها رسیدگی کند.

با این مقدمه به سراغ زنان دستفروشی می‌رویم که اگر محتاج نبودند در سرمای سوزناک زمستان و گرمای طاقت‌فرسای تابستان در خیابان‌ها دستفروشی نمی‌کردند.

آری سخن از زنان و دخترانی است که تعداد آن‌ها کمتر از زنان شاغل در ادارات ما نیستند.

وقتی از سه راه بیمارستان شهید بهشتی یاسوج می‌گذرم حس و حال عجبی به ما دست می‌دهد دختر جوانی که برای امرار معاش خود باید دستفروشی کند و از همه بدتر باید مواظب باشد که نکند آشنایی او را ببیند و شرمنده شود که در چنین فضایی مشغول است.

اینکه زنان و دختران ما در سطح شهر و کوچه با فروش زالزالک، بنه، مرغ محلی، دستبافته‌ها و …در شرایط نامناسب و زشتی امرار معاش می‌کند درد آور است و مسئولان ما با وجود اینکه همه آن‌ها شاید روزانه گذرشان به سه راه بیمارستان بیفتد با بی‌تفاوتی تمام سالیان درازی است که رد می‌شوند و کسی به این قشر از زنان که هیچ پناه‌گاهی ندارند و با روزگاری که این چنین با آن‌ها برخورد می‌کند می‌سازند و دیگر امیدی به نگاه مسئولان ندارند.

اگر زنان و دختران ما محتاج چند هزار تومانی که از فروش بنه و زالزالک و …نبودند هیچ وقت حاضر نبودند که در چنین فضاهایی حاضر شوند پس باید به زنی که سرپرست ندارد و چند فرزند قد و نیم قد دارد تا شکم آن‌ها را پر کند و خرج تحصیلی و اجاره خانه خود را بپردازند و یا دختری که پدر و مادر خود را از دست داده و سرپناهی ندارد حق داد که در چنین شرایطی کار کند و هر نیش و کنایه و حتی آسیبی را به جان بخرد تا حداقل‌های زندگی را برای زنده ماندن تامین کند.

نفس کار زنان و دختران ما خوب است چرا که مجبور نیستند که دست خود را پیش کسی دراز کنند اما به چه قیمتی دختر جوانی که در سه راه بیمارستان است مورد طعنه و کنایه جوانان یا بهتر است بگویم اراذل و اوباشی است که درخواست‌های غیر اخلاقی از او دارند این مشکل نیمی از جامعه ماست که مسئولان ما با وجود اینکه می‌دانند دختران و زنان چقدر آسیب‌پذیر هستند باز هم می‌گذرند و به این فکر نمی‌کنند که روزی باید پیش خدای خود جواب پس دهند که برای ولی نعمتان خود چه کردید.

درخواست‌های غیر اخلاقی از زنان و دختران شاید یکی از صد آسیب جامعه زنان باشد که هر کدام از آسیب‌ها ابتدا خانواده‌ها و پس از آن جامعه را به نابودی و فساد می‌کشاند.

وقتی صحبت از حق و حقوق زنان می‌شود در واقع تمام ذهنیت‌ها به سمت مسئولان و متولیان امر می‌رود از مدیرکل امور بانوان استانداری گرفته تا شورای شهر که زنان یک نماینده در این شورا دارند.

بارهای متمادی از مدیران کل سابق بانوان در استانداری و تنها نماینده بانوان در شورای شهر یاسوج خواستم که دختران و زنان دستفروش در خیابان‌ها را دریابند و مشکلات و آسیب‌هایی که آن‌ها را تهدید می‌کند را ببینند و نسبت به رفع آن‌ها اقدامی کنید اما همچنان این قشر بی سر و سامان هستند.

شاید این صحبت که دیگر دستگاه‌ها باید همراه و همگام با دو حوزه استانداری و شورای شهر باشند حجت را تمام کند که زنان و دخترانی که امروزه در خیابان‌ها و معابر دستفروشی می‌کنند باید ساماندهی شوند که علاوه بر زیباسازی شهر بانوان را از خطرات احتمالی نجات دهند.

دستگاه‌هایی از جمله شورای شهر، استانداری، شهرداری، نیروی انتظامی، بهزیستی، کمیته امداد و …باید با هم‌افزایی و تعامل دو سویه یک بار برای همیشه این معضل را در شهر یاسوج برای پایلوت هم که شده انجام دهند تا نتیجه آن را خود ببینند بعد افراد عادی که شاید دغدغه بسیاری از آن‌ها بیشتر از برخی مسئولان و مدیران ما نسبت به این موضوع است را ببینند.

اما احساسم طی چهار سال اخیر بر این بوده که کمتر کسی به فکر این قشر آسیب‌پذیر بوده چرا که اگر کسی به فکر آن‌ها بود تا الان باید حداقل چندین نفر آن‌ها سر و سامان می‌گرفتند که نه تنها بر تعداد آن‌ها کاسته نشده بلکه بر تعداد آن‌ها افزوده شده و این زنگ خطری است که جامعه را تهدید می‌کند.

به طوری کلی بسیاری از مدیران و مسئولان از آسیب‌هایی که زنان را تهدید می‌کند واقف هستند اما تاکنون کسی به خود این جسارت و جرات را نداده که قدمی برای این قشر که مادران امروز و فردای جامعه هستند بردارد که خود رنجی بزرگ بر پیکر زخمی بانوان ماست و با وجود اینکه آسیب‌ها را به عینه مشاهده می‌کنند راهی جز تحمل ندارند و تسلیم بی‌مهری مسئولان شدند.

آنگونه که پیداست مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد رسیدگی به مشکلات جامعه زنان را آخرین اولویت کاری خود در کاغذبازی اداری خود قرار داده‌اند و تا عمل کردن به آخرین اولویت خود همچنان فاصله بسیار زیادی دارند.

قطعا آسیب‌های اجتماعی که در هر جامعه‌ای وجود دارد زنگ خطری برای مسئولان آن جامعه است که مسئولان کهگیلویه و بویراحمد با وجود اینکه این خطر را احساس کردند باز هم بی‌تفاوت می‌گذرند.

حال از تمامی مسئولان ارشد استانی انتظار می‌رود در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به نام سال همدلی و همزبانی نامگذاری شده یک بار برای همیشه بانوان کهگیلویه و بویراحمد را ببینند و مشکلات آن‌ها را که کاملا ملموس است برطرف کنند.

با دیگران به اشتراک بگذارید
else:
  • khamenei
  • hashemirafsanjani
  • president